مقام ومنزلت انسان کامل(3)
( 1631)عادت خود را بگردانم به وقت |
|
این غبار از پیش بنشانم به وقت |
( 16322)بحر را گویم که هین پر نار شو |
|
گویم آتش را که رو گلزار شو |
( 1633)کوه را گویم سبک شو همچو پشم |
|
چرخ را گویم فرو رو پیش چشم |
( 1634)گویم ای خورشید مقرون شو به ماه |
|
هر دو را سازم چو دو ابر سیاه |
( 1635)چشمهْ خورشید را سازیم خشک |
|
چشمهْ خون را به فن سازیم مشک |
( 1636)آفتاب و مه چو دو گاو سیاه |
|
یوغ بر گردن ببنددشان اله |
عادت گرداندن به وقت: چنان که مىدانیم در عالم خلق، امر الهى به وسیله اسباب اجرا مىگردد. اما چنین نیست که حق تعالى محکوم به سبب باشد بلکه هر گاه اراده کند سبب را هم دگرگون مىکند.
غبار از پیش نشاندن: برداشتن مانعها بر حسب اراده، و نشان دادن که مسبب الاسباب است نه در بند سبب.
به وقت: هر گاه بخواهیم. هر وقت که مصلحت اقتضا کند.
بحر را گویم: اشاره است به آیه «وَ إِذَا اَلْبِحارُ سُجِّرَتْ: و آن هنگام که دریاها شعلهور گردند.» [1]؛ نیز «وَ اَلْبَحْرِ اَلْمَسْجُورِ: و دریاى شعلهور شده (با خروشان)». [2]؛
گویم آتش را: برگرفته است از آیه «قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِیمَ: گفتیم اى آتش سرد باش و سلامت بر ابراهیم.»[3]
کوه را گویم سبک شو: اشاره است به آیه: «وَ تَکُونُ اَلْجِبالُ کَالْعِهْنِ اَلْمَنْفُوشِ: و مىباشد کوهها همچون پشم زده.» [4]؛
چرخ را گویم: اشاره است به آیه «وَ إِذَا اَلسَّماءُ کُشِطَتْ: و چون آسمان از جاى کنده شود.» [5]؛ و نیز «إِذَا اَلسَّماءُ اِنْفَطَرَتْ: آن گاه که آسمان بشکافد.»[6] و نیز «إِذَا اَلسَّماءُ اِنْشَقَّتْ» [7]
مقرون شدن خورشید به ماه: اشاره است به آیه «وَ خَسَفَ اَلْقَمَرُ وَ جُمِعَ اَلشَّمْسُ وَ اَلْقَمَرُ:» ماه تیره شود و آفتاب و ماه فراهم آیند.» [8]؛
خشک شدن چشمه خورشید: تاریک شدن آن به وقت خسوف:«إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ»:در آن هنگام که خورشید در هم پیچیده شود،[9]،
چشمه خون مشک شدن: اشارت است به پدید آمدن مشک از خون در ناف آهو.
آفتاب و مه چو دو گاو سیاه: از امام صادق (ع) نقل است: که: «إِذا کانَ یَومُ القیامة اُتىَ بالشمس و القمر فى صورة ثَورین عَقیرین فیُقذفانِ بهما و بمن یعبدهما فى النار: چون روز قیامت شود آفتاب و ماه را به صورت دو گاو دست و پا بریده بیاورند و با آنان که آن دو را مىپرستیدند در آتش افکنند.»[10] و نیز این حدیث «الشَّمسُ وَ القَمَرُ ثَوران عَقَیِرانِ فىِ النَّارِ إن شاءَ اَخرَجَهُما وَ إن شاءَ تَرَکَهُما»[11]
یوغ: چوبى که بر گردن گاو شخم زن نهند.
( 1631) عادت و خاصیتى که خود به اشیاء دادهام ممکن است آناً تغییر دهم و غبار خاصیت و طبیعت را فرو نشانم. ( 1632) بدریا مىگویم پر از آتش شو و به آتش مىگویم که گلزار باش. ( 1633) بکوه امر مىکنم که چون پشم سبک باش به آسمان مىگویم پست شو و در جلو نظرها بزمین فرو رو. ( 1634) بخورشید مىگویم بماه نزدیک شو و هر دو را چون ابر سیاه تاریک مىسازم. ( 1635) چشمه خورشید را خشک و چشمه خون را چون مشک مىسازم. ( 1636) آفتاب و ماه چون دو گاو سیاه یوغ در گردن مطیع اراده الهى هستند.
مولانا سخن حق را اینگونه بیان میکند: هرگاه بخواهم عادتم را دگرگون میکنم و اگر بخواهم غبار ناآگاهی را از پیش چشم شما میزدایم. به عبارت دیگر: عوامل را آفریدهام اما میتوانم کارآیی آنها را متوقف کنم تا آشکار شود که اسباب و علل هیچگونه تأثیری در قدرت من ندارد. مولانا میگوید:حوادثی که در پییکدیگر میآیند و ما آنها را با لفظ علت و معلول تمیز میدهیم، عادتی بیش نیست که آن را هم خداوند قرار داده است. گاه به دریا میگوییم آکنده از آتش شو: و گاه به آتش میگوییم گلستان شو،و زمانی به کوه میگوییم مانند پشم سبک شو: و موقعی به آسمان میگوییم پاره شو و فرو ریز: و به خورشید و ماه میگوییم جمع شوید: و نور هر دو را زایل میکنیم: چشمهْ پرخون خورشید را خشک و بیفروغ سازیم؛ چنانکه چشمهْ خون را با قدرت و تصرف خود به مشک دلاویز دگرگون میکنیم.[1]. تکویر، آیهْ 6.
[2]. انبیا، آیهْ 69.
[3] - انبیا، آیهْ 69.
[4]. قارعه، آیهْ 5.
[5] . تکویر، آیهْ 11.
[6] - (انفطار، 1)
[7] - (انشقاق، 1)
[8] . القیامة، آیهْ 9.
[9] . تکویر، آیهْ 1.
[10] - (بحار الانوار، ج 7، ص 177 علل الشرایع، ص 201 سفینة البحار، ج 1، ص 715)
[11] - (احادیث مثنوى، ص 56)
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |