( 2741)گفت: غیر راستی نرهاندت |
|
داد سوی راستی میخواندت |
||
( 2742)راست گو تا وا رهی از چنگ من |
|
مکر ننشاند غبار جنگ من |
||
( 2743)گفت چون دانی دروغ و راست را |
|
ای خیال اندیش پر اندیشهها |
||
( 2744)گفت پیغامبر نشانی داده است |
|
قلب و نیکو را محک بنهاده است |
||
( 2745)گفته است الکذب ریب فی القلوب |
|
گفت الصدق طمأنین طروب |
||
( 2746)دل نیارامد ز گفتار دروغ |
|
آب و روغن هیچ نفروزد فروغ |
||
( 2747)در حدیث راست آرام دل است |
|
راستیها دانهْ دام دل است |
||
( 2748)دل مگر رنجور باشد بد دهان |
|
که نداند چاشنیّ این و آن |
||
( 2749)چون شود از رنج و علت دل سلیم |
|
طعم کذب و صدق را باشد علیم |
||
( 2750)حرص آدم چون سوی گندم فزود |
|
از دل آدم سلیمی را ربود |
||
( 2751)پس دروغ و عشوهات را گوش کرد |
|
غره گشت و زهر قاتل نوش کرد |
||
( 2752)کژدم از گندم ندانست آن نفس |
|
میپرد تمییز از اهل هوس |
||
( 2753) خلق مست آرزویند و هوا |
|
زآن پذیرایند دستان تو را |
||
( 2754)هر که خود را از هوا خو باز کرد |
|
چشم خود را آشنای راز کرد |
داد: عدالت.
نشاندن: کنایه از برداشتن، از میان بردن
باران دو صد ساله فرو ننشاند این گرد بلا را که تو انگیختهاى
(کلیله و دمنه، ص 114)
خیال اندیش: شکّاک، کسى که در کارها بسیار تردید کند.
پر اندیشه: خیالاتى.
الکِذبُ ریب...: برگرفته است از حدیث منسوب بحضرت حسن مجتبى (ع س) از حضرت رسول (ص ع) روایت مىکنند که فرموده است «دع ما یریبک الى ما لا یرینک إنَّ الصِّدقَ طمأنینه وَ إنَّ الکِذبَ رِیبَةٌ.»[1]یعنى آن چه تو را مشکوک مىکند رها کرده چیزى را بگیر که تو را به شک نیندازد و البته راستى باعث اطمینان و دروغ موجب شک و تردید است و از سخنان امیر مؤمنان (ع) است که: «الصِّدقُ أمانَةٌ وَ الکِذبُ خِیانَةٌ.»[2]
طَروب: پیوسته شادمان، بسیار شاد.
آب و روغن: در لغت نامه فارسى بیت مورد نظر را به معنى لغوى آن گرفتهاند (مخلوط آب و روغن). در این صورت معنى بیت این است که اگر به جاى روغن خالص آب در روغن کنند و در چراغ ریزند فروغى نمىآید. ولى به قرینه مقام، نیز استعمال این ترکیب در مثنوى و دیوان کبیر، بیشتر کنایه از «ظاهر آرایى» است.
آب و روغن نیست مر رو پوش را راه حیلت نیست عقل و هوش را
111 / د /3
آب و روغن کم کن و خامش چو روغن مىگداز خرم آن کاندر غم آن روى، تن چون مو کند
(دیوان کبیر، ب 7789)
بد دهان: دهانى که نیروى چشایى درست ندارد، بد ذائقه.
چاشنى: در اینجا به معنى مزه است.
سلیم: سالم، بىعیب، مقابل بیمار.
سلیمی را ربود: یعنی سلامت را دور کرد.
دانهْ دام دل است: یعنی در دلها اثر میکند. دلِ سالم یا دل پاک مزهْ دروغ و راست را میفهمد.
زهرقاتل: همان گندم است و رانده شدن آدم از حضور پروردگار مانند قتل اوست.
نفس: دم، حال، لحظه.
خو باز کرد: (در نیم بیت قلب رخ داده است) هر که خوى خود را از هوى باز کرد، پیرو هوى نشد.
آشناى راز شدن: حقیقت را دیدن.
( 2741) معاویه گفت عدالت تو را بطرف راستى دعوت مىکند و جز راستى چارهاى ندارى . ( 2742) راست بگو تا از چنگ من رها شوى مکر و تزویر غبار جنگ مرا فرو ننشاند . ( 2743) ابلیس گفت تو که این همه خیالى و بد گمان هستى دروغ را از راست چسان تمیز مىدهى . ( 2744) معاویه گفت فرمایش پیغمبر (ص ع) یک نشانى براى دروغ و راست معین کرده و آن قلب پاک است که محک قرار داده شده . ( 2745) و فرموده است که دروغ در دلها شک ایجاد مىکند و راستى اطمینان بخش و نشاط آور است . ( 2746) همان طورى که روغن مخلوط به آب در چراغ نمىسوزد و روشنى نمىدهد دل هم از گفتار دروغ آرام نمىشود . ( 2747) گفتار راست دل را آرام مىکند و سخنان راست دانه دام دل است . ( 2748) مگر اینکه دل بیمار بوده و ذائقه سالم نداشته باشد که چاشنى سخنان را تمیز بدهد . ( 2749) اگر دل از رنج و علت پاک باشد طعم راست و دروغ را مىداند . ( 2750) وقتى آدم متمایل بگندم شده و حریص گردید سلامت دل را از دست داد. ( 2751) آن وقت بود که دروغ تو را گوش کرده و در حال غرور زهر کشنده را نوش کرد. ( 2752) در آن حال گندم را از کژدم تمیز نداد چرا که مست هوس خوب و بد را از دست مىدهد . ( 2753) مردم مست هواها و آرزوهاى خود هستند و بهمین جهت داستان سرایى تو را قبول مىکنند . ( 2754) هر کس که عشقه هوا را از خود باز کرده و از هوا پاک شد آن وقت است که گوش او براى شنیدن راز آماده مىشود .
معاویه گفت: ای ابلیس! چیزی جز راستی و درستی نمیتواند تو را رستگار سازد؛ زیرا عدالت نیز تو را به راستی فرا میخواند. راست بگو تا از دست من رها شوی، زیرا حیله و نیرنگ نمیتواند غبار پیکار مرا با تو فرو نشاند. ابلیس به معاویه گفت: ای کسی که مالامال از اندیشههای گوناگون و خیالات هستی! تو چگونه دروغ را از راست بازشناسی؟ معاویه گفت: پیامبر برای شناختن سره از ناسره معیاری قرار داده است. پیامبر فرمود: دروغ مایهْ تردید قلبهاست و راستی مایهْ آرامش خاطر است. فقط عمل خالص در پیشگاه حق مقبول است؛ چراغی که آب با روغنش بیامیزند روشن شدنی نیست.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |