[ و چون خبر مرگ اشتر بدو رسید فرمود : ] مالک مالک چه بود به خدا اگر کوه بود کوهى بود جدا از دیگر کوهها و اگر سنگ بود سنگى بود خارا که سم هیچ ستور به ستیغ آن نرسد و هیچ پرنده بر فراز آن نپرد . [ و فند کوهى است از دیگر کوهها جدا افتاده . ] [نهج البلاغه]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفتردوم(293)
یکشنبه 94 خرداد 3 , ساعت 8:52 عصر  

شکایت قاضى از آفت قضا و جواب گفتن نایب او را

( 2755)قاضیى بنشاندند و مى‏گریست            

 

گفت نایب قاضیا گریه ز چیست؟

( 2756)این نه وقت گریه و فریاد توست            

 

وقت شادى و مبارک باد توست‏

( 2757)گفت اَه چون حُکم راند بى‏دلى            

 

در میان آن دو عالِم جاهلى‏

( 2758)آن دو خصم از واقعه خود واقف‏اند            

 

قاضى مسکین چه داند ز آن دو بند؟

( 2759)جاهل است و غافل است از حالشان            

 

چون رود در خونشان و مالشان؟

( 2760)گفت خصمان عالِم‏اند و علّتى            

 

جاهلى تو لیک شمع ملّتى‏

( 2761)ز آن که تو علّت ندارى در میان            

 

آن فراغت هست نورِ دیده‏گان‏

( 2762)و آن دو عالِم را غرضشان کور کرد            

 

علمشان را علّت اندر گور کرد

( 2763)جهل را بى‏علّتى عالم کند            

 

علم را علّت کژ و ظالم کند

( 2764)تا تو رشوت نستدى بیننده‏اى            

 

چون طمع کردى ضریر و بنده‏اى‏

( 2765)از هوا من خوی را وا کرده‌ام

 

لقمه‌های شهوتی کم خورده‌ام

( 2766)چاشنی‌گیر دلم، شد با فروغ

 

راست را داند حقیقت از دروغ

 نایب: مقصود کسى است که در اصطلاح فقهى بدو «کاتب» گویند. و آن که قاضى در پاره‏اى کارها بدو وکالت دهد.

نشاندن: گماردن، نصب کردن.

بى‏دل: در فارسى به معنیهایى چند به کار رفته است، در اینجا: ناآگاه، بى‏خبر از واقعه‏اى که بدو عرضه مى‏شود، بى‏بصیرت.

          مرا بى‏دل و بى‏خرد یافتى             به کردار بد تیز بشتافتى‏

(فردوسى، به نقل از لغت نامه)

در میان آن دو عالِم جاهلى: اشاره است به این فرمودهْ حضرت رسول (ص ع) فرمود: «القاضى جاهل بین العالمین» یعنى قاضى نادانى است که میانه دو دانا واقع شده زیرا مدعى و مدعى علیه هر دو بحقیقت حال خود آگاهند ولى قاضى از آن بى‏اطلاع است.

واقعه: آن چه رخ داده. مجازاً: منازعه، دعوى.

دو بند: کنایه از حیلتى که هر یک از دو طرف براى حقانیّت خود به کار مى‏برد.

در خون و مال رفتن: حکم در این باره دادن.

علّتى: بیمار. و در اینجا به معنى مغرض، آن که نخواهد حقیقت روشن شود.

فراغ: بى‏غرضى. آسوده از طرفدارى این و آن.

در گور کردن: کنایه از پوشاندن.

جهل و علم: (مصدر مبنى از براى فاعل) جاهل و عالم.

بى‏علّتى: بدون حبّ و بغض بودن. هر دو سو را یکسان نگریستن.

ضریر: نابینا.

لقمه‏هاى شهوتى خوردن: پى ارضاى شهوت رفتن.

از هوا من خوی را وا کرده‌ام: یعنیهر کس که خود را از خوی هوای نفس برهاند، چشم دل خود را با اسرار و حقایقِ نهان آشنا می‏سازد.

چاشنى گیر: مزه چش.

          نگویم بوسه را میرى به من ده             لبت را چاشنى گیرى به من ده‏

(نظامى، خسرو و شیرین، ص 148)

و در این جا به معنى دریابنده، قوه تشخیص به کار رفته است. (چون دلم روشن و مدرک است حقیقت را از دروغ تشخیص مى‏دهد.) هر کسی هوای نفس را از خوی خود دور کرده باشد، دل او با فروغ و آگاه می‏گردد و راست را از دروغ حقیقتاً باز می‌شناسد.

( 2755) کسى را براى قضاوت معین کرده و بر کرسى قضا نشاندند این شخص مشغول گریه شد نایب قاضى گفت براى چه گریه مى‏کنى؟ . ( 2756) اکنون وقت گریه نیست باید شادى کنى و بتو تبریک بگویند . ( 2757) قاضى گفت آه چگونه یک نفر جاهل میانه دو نفر دانا حکم کند. ( 2758) آن دو نفر که با هم طرفند از حقیقت احوال خود آگاهند ولى قاضى بى‏چاره از آن راز سر بسته چه آگاهى دارد . ( 2759) او حال آنها را نمى‏داند و غفلت دارد چگونه بر مال و جان آنها حکم کند . ( 2760) نایب جواب داد که بلى آنها دانا هستند ولى مریضند و تو جاهلى ولى چراغ ملت هستى‏ . ( 2761) تو چون غرض و علتى در وجودت نیست نور دیده عقلت براى دیدن حقیقت آماده است‏ . ( 2762) ولى غرض آن دو عالم را کور کرده و مرض دانایى آنها را در گور پنهان نموده‏ . ( 2763) بى‏غرضى جهل را بعلم بدل مى‏سازد و غرض علم را از راستى منحرف نموده بجاده ظلم مى‏اندازد . ( 2764) تا تو رشوت نگیرى بینا هستى و اگر طمع کنى کور و بنده خواهى شد . ( 2765) عادت خود را از هوا باز داشته کمتر لقمه شهوانى خورده‏ام‏ . ( 2766) از این جهت دلم براى تمیز راست و دروغ روشن شده حقیقت را از دروغ تمیز مى‏دهد .


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 291 بازدید
بازدید دیروز: 611 بازدید
بازدید کل: 1402529 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]