( 2859)بر رسول حق فسونها خواندند |
|
رخش دستان و حیل میراندند |
( 2860)آن رسول مهربان رحمکیش |
|
جز تبسم جز بلی ناورد پیش |
( 2861)شکرهای آن جماعت یاد کرد |
|
در اجابت قاصدان را شاد کرد |
( 2862)مینمود آن مکر ایشان پیش او |
|
یکبهیک زآن سان که اندرشیر مو |
( 2863)موی را نادیده میکرد آن لطیف |
|
شیر را شاباش میگفت آن ظریف |
( 2864)صد هزاران موی مکر و دمدمه |
|
چشم خوابانید آن دم زآن همه |
( 2865)راست میفرمود آن بحر کرم |
|
بر شما من از شما مشفقترم |
( 2866)من نشسته بر کنار آتشی |
|
با فروغ و شعله بس ناخوشی |
( 2867)همچو پروانه شما آن سو دوان |
|
هر دو دست من شده پروانهران |
فریفتن: در این عبارت به معنى قصد فریب است. منافقان رسول را نفریفتند، بلکه به زعم خود قصد فریفتن او کردند، و بیتهاى بعد مؤید این معنى است.
فسون: افسون. فسون خواندن: سخنان فریب آمیز گفتن.
رخش: نام اسب رستم، که هر اسب تیز رو و قوى را بدان همانند کنند.
رخش راندن"در کاری، یعنی مهارت و قدرت نشان دادن.
دستان: مکر و حیلت.
حِیَل: جمع حیلت، و «رخش دستان و حیل» اضافه مشبه به است به مشبه.
یاد کردن شکر: سپاس گفتن، و در اینجا کنایت از اعتراض نکردن، دروغ آنان را آشکار نساختن است.
شیر موی: حیله و نفاق سخنان فریبنده و دلنشین آنهاست.
موى را نادیده گرفتن و شیر را شاباش گفتن: کنایه از ظاهر سخنان آنان را گوش دادن، و بر مکر درونى آنان خرده نگرفتن.
بر شما من از شما مشفقترم: برگرفته است از آی?:«النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ...»:پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؛ [1]. ونیز حدیث «أَنَا أولَى بِالمُؤمِنِینَ مِن أنفُسِهِم فَمَن تُوُفِّىَ مِنَ المُؤمِنینَ فَتَرَکَ دَینًا فَعَلَىَّ قَضاءُهُ وَ مَن تَرَکَ مالاً فَلِوَرَثَتِهِ: من بر مؤمنان از آنان اولىترم هر که از مؤمنان بمیرد و وامى داشته باشد بر من است که آن وام گزارم و اگر مالى بنهد از آن وارثان اوست.»[2]
من نشسته بر کنار آتشى: برگرفته است از حدیث «مَثَلِى وَ مَثَلُکُم کَمَثَلِ رَجُلٍ أوقَدَ ناراً فَجَعَل الجَنادِبُ وَ الفِراشُ یَقَعنَ فِیها وَ هُوَ یَذُبُّهُنَّ عَنها وَ أنَا آخِذٌ بِحُجَزِکُم عَنِ النّارِ وَ أنتُم تَفلُتُونَ مِن یَدِى: داستان من و شما همچون مردى است که آتش افروزد و ملخها و پروانهها در آن آتش بیفتند و او آنها را از آتش دور سازد و من کمرگاههاى شما را مىگیرم تا در آتش نیفتید، و شما از دست من مىگریزید.»[3] و این حدیث با مختصر اختلاف در الفاظ، در کتابهاى معتبر حدیث دیده مىشود.
( 2859) این اشخاص برسول خدا (ص ع) فسونها خواندند از رخش رستم و نیرومندى صحبت مىکردند. ( 2860) آن پیمبر مهربان جز تبسم و عطوفت و اظهار نشانه قبول چیزى اظهار نفرمود. ( 2861) از آن جماعت تشکر فرموده و کسانى را که تقاضا مىکردند شاد فرمود. ( 2862) مکر و حیله آنها بنظر حضرت مىآمد چون موى که در شیر باشد. ( 2863) ولى آن حضرت موى را ندیده گرفته و شیر را تمجید مىفرمود. ( 2864) صد هزاران موى مکر و فریب داشتند که از همگى چشم پوشى فرمود. ( 2865) آن دریاى کرم راست مىفرمود که من بشما از خودتان مهربانتر هستم. ( 2866) من در کنار آتش نشستهام که شعلههاى آن سوزان است. ( 2867) و شما چون پروانه بطرف آتش مىروید و هر دو دست من براندن پروانهها مشغول است.
پیامبر(ص) از سخنهای مهرآمیز آنها تشکر میکرد و مکر و فریب آنها را نادیده میگرفت و چشم میبست. مولانا میگوید: پیامبر، آن دریای بزرگواری، به حقیقت راست گفت که من نسبت به شما از خودتان مهربانترم.
[1] - سورهْ احزاب، آیهْ 6
[2] - (احادیث مثنوى، ص 66، بحار الانوار، ج 16، ص 383، از تذکره)
[3] - (شرح کبیر انقروى، احادیث مثنوى، ص 66)
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |