و مردى از او خواست تا ایمان را به وى بشناساند ، فرمود : ] چون فردا شود نزد من بیا ، تا در جمع مردمان تو را پاسخ گویم ، تا اگر گفته مرا فراموش کردى دیگرى آن را به خاطر سپارد که گفتار چون شکار رمنده است یکى را به دست شود و یکى را از دست برود . [ و پاسخ امام را از این پیش آوردیم و آن سخن اوست که ایمان بر چهار شعبه است . ] [نهج البلاغه]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفتردوم(302)
پنج شنبه 94 خرداد 14 , ساعت 6:10 عصر  

فریفتن منافقان پیغامبر را علیه السّلام تا به مسجد ضرارش برند

( 2859)بر رسول حق فسون‌ها خواندند

 

رخش دستان و حیل می‌راندند

( 2860)آن رسول مهربان رحم‌کیش

 

جز تبسم جز بلی ناورد پیش

( 2861)شکرهای آن جماعت یاد کرد

 

در اجابت قاصدان را شاد کرد

( 2862)می‌نمود آن مکر ایشان پیش او

 

یک‌به‌یک زآن سان که اندرشیر مو

( 2863)موی را نادیده می‌کرد آن لطیف

 

شیر را شاباش می‌گفت آن ظریف

( 2864)صد هزاران موی مکر و دمدمه

 

چشم خوابانید آن دم زآن همه

( 2865)راست می‌فرمود آن بحر کرم

 

بر شما من از شما مشفق‌ترم

( 2866)من نشسته بر کنار آتشی

 

با فروغ و شعله بس ناخوشی

( 2867)همچو پروانه شما آن سو دوان

 

هر دو دست من شده پروانه‌ران

 

فریفتن: در این عبارت به معنى قصد فریب است. منافقان رسول را نفریفتند، بلکه به زعم خود قصد فریفتن او کردند، و بیتهاى بعد مؤید این معنى است.

فسون: افسون. فسون خواندن: سخنان فریب آمیز گفتن.

رخش: نام اسب رستم، که هر اسب تیز رو و قوى را بدان همانند کنند.

رخش راندن"در کاری، یعنی مهارت و قدرت نشان دادن.

دستان: مکر و حیلت.

حِیَل: جمع حیلت، و «رخش دستان و حیل» اضافه مشبه به است به مشبه.

یاد کردن شکر: سپاس گفتن، و در اینجا کنایت از اعتراض نکردن، دروغ آنان را آشکار نساختن است.

شیر موی: حیله و نفاق سخنان فریبنده و دل‌نشین آنهاست.

موى را نادیده گرفتن و شیر را شاباش گفتن: کنایه از ظاهر سخنان آنان را گوش دادن، و بر مکر درونى آنان خرده نگرفتن.

بر شما من از شما مشفق‌ترم: برگرفته است از آی?:«النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ...»:پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؛ [1]. ونیز حدیث «أَنَا أولَى بِالمُؤمِنِینَ مِن أنفُسِهِم فَمَن تُوُفِّىَ مِنَ المُؤمِنینَ فَتَرَکَ دَینًا فَعَلَىَّ قَضاءُهُ وَ مَن تَرَکَ مالاً فَلِوَرَثَتِهِ: من بر مؤمنان از آنان اولى‏ترم هر که از مؤمنان بمیرد و وامى داشته باشد بر من است که آن وام گزارم و اگر مالى بنهد از آن وارثان اوست.»[2]

من نشسته بر کنار آتشى: برگرفته است از حدیث «مَثَلِى وَ مَثَلُکُم کَمَثَلِ رَجُلٍ أوقَدَ ناراً فَجَعَل الجَنادِبُ وَ الفِراشُ یَقَعنَ فِیها وَ هُوَ یَذُبُّهُنَّ عَنها وَ أنَا آخِذٌ بِحُجَزِکُم عَنِ النّارِ وَ أنتُم تَفلُتُونَ مِن یَدِى: داستان من و شما همچون مردى است که آتش افروزد و ملخها و پروانه‏ها در آن آتش بیفتند و او آنها را از آتش دور سازد و من کمرگاههاى شما را مى‏گیرم تا در آتش نیفتید، و شما از دست من مى‏گریزید.»[3] و این حدیث با مختصر اختلاف در الفاظ، در کتابهاى معتبر حدیث دیده مى‏شود.

( 2859) این اشخاص برسول خدا (ص ع) فسون‏ها خواندند از رخش رستم و نیرومندى صحبت مى‏کردند. ( 2860) آن پیمبر مهربان جز تبسم و عطوفت و اظهار نشانه قبول چیزى اظهار نفرمود. ( 2861) از آن جماعت تشکر فرموده و کسانى را که تقاضا مى‏کردند شاد فرمود. ( 2862) مکر و حیله آنها بنظر حضرت مى‏آمد چون موى که در شیر باشد. ( 2863) ولى آن حضرت موى را ندیده گرفته و شیر را تمجید مى‏فرمود. ( 2864) صد هزاران موى مکر و فریب داشتند که از همگى چشم پوشى فرمود. ( 2865) آن دریاى کرم راست مى‏فرمود که من بشما از خودتان مهربانتر هستم. ( 2866) من در کنار آتش نشسته‏ام که شعله‏هاى آن سوزان است‏. ( 2867) و شما چون پروانه بطرف آتش مى‏روید و هر دو دست من براندن پروانه‏ها مشغول است.

پیامبر(ص) از سخن‏های مهرآمیز آنها تشکر می‏کرد و مکر و فریب آنها را نادیده می‏گرفت و چشم می‌بست. مولانا می‏گوید: پیامبر، آن دریای بزرگواری، به حقیقت راست گفت که من نسبت به شما از خودتان مهربان‌ترم.



[1] - سورهْ احزاب، آیهْ 6

[2] - (احادیث مثنوى، ص 66، بحار الانوار، ج 16، ص 383، از تذکره)

[3] - (شرح کبیر انقروى، احادیث مثنوى، ص 66)


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 143 بازدید
بازدید دیروز: 611 بازدید
بازدید کل: 1402381 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]