[ و مردمى را در مرگ یکى از آنان تعزیت گفت و فرمود : ] این کار نه با شما آغاز گردید ، و نه بر شما به پایان خواهد رسید . این رفیق شما به سفر مى‏رفت کنون او را در یکى از سفرهایش بشمارید ، اگر نزد شما بازگشت چه خوب و گرنه شما روى بدو مى‏آرید . [نهج البلاغه]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفتردوم(304)
پنج شنبه 94 خرداد 14 , ساعت 6:13 عصر  

افشای توطئهْ منافقین(ادامه1)


 ( 2877)چون بیامد از غزا، باز آمدند

 

چنگ اندر وعدهْ ماضی زدند

( 2878)گفت حقش ای پیمبر فاش گو

 

عذر را ور جنگ باشد باش گو

( 2879)گفتشان بس بد درون و دشمنید

 

تا نگویم رازهاتان تن زنید

( 2880)چون نشانی چند از اسرارشان

 

در بیان آورد بد شد کارشان

( 2881)قاصدان زو باز گشتند آن زمان

 

حاش لله حاش لله دم‌زنان

( 2882)هر منافق مصحفی زیر بغل

 

سوی پیغامبر بیاورد از دغل

( 2883)بهر سوگندان که ایمانجنتی است

 

زآن‌که سوگند آن کژان راسنتی است

( 2884)چون ندارد مرد کژ در دین وفا

 

هر زمانی بشکند سوگند را

( 2885)راستان را حاجت سوگند نیست

 

زآن‌که ایشان را دو چشمروشنی است

( 2886)نقض میثاق و عهود ازاحمقی است

 

حفظ ایمان و وفاکارتقی است

( 2887)گفت پیغامبر که سوگند شما

 

راست گیرم یا که سوگند خدا

( 2888)باز سوگندی دگر خوردند قوم

 

مصحف اندر دست و بر لب مهر صوم

( 2889)که به حق این کلام پاک راست

 

کان بنای مسجد از بهر خداست

( 2890)اندر آن‌جا هیچ حیله و مکر نیست

 

اندر آن‌جا ذکر و صدق ویاربی است

 وعدهْ ماضی: وعده‌ای است که پیامبر داده بود که پس از بازگشت از جنگ، به مسجد شما می‏آیم.

فاش گفتن: کنایه از راز درون منافقان را آشکار ساختن و مکر ایشان را به رخشان کشیدن، هر چند آنان را خوش نیاید و کار به جنگ کشد.

باش گو: یعنی بگذار باشد؛ مهم نیست.

تن زدن: یعنی کنار بروید؛ دست بردارید، خاموش گشتن.

قاصد: فرستاده و نماینده.

حاش لِلَّه: معاذ اللَّه، پناه بر خدا. (مبادا که چنین باشد).

ایمان: جمع یمین: سوگند.

جُنّة بودن ایمان: یعنی سوگند‏ها سپر است، برگرفته است از آیه «اِتَّخَذُوا أَیْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اَللَّهِ فَلَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ: سوگندهاى خود را سپرى گرفتند و از راه خدا رو گردان شدند پس براى آنان عذابى است خوار کننده.»[1]

کار تقی است: یعنی کار مردم پرهیزکار است.

بر لب مُهر صوم: یعنی در‌حالی‌که خود را روزه‌دار نشان می‏دادند.

 وفا نداشتن مرد کژ: «کژ» کنایه از منافق است. منافق هیچ گاه پاى بند عهد نیست. چنان که امیر مؤمنان (ع) در باره مروان حکم فرمود: «وى پس از جنگ جمل امام حسن و امام حسین را میانجى خود ساخت و آنان با امام سخن گفتند و على (ع) او را رها کرد. حسنین گفتند مروان با تو بیعت کند؟ فرمود... دست او چون دست یهودى است اگر آشکارا بیعت کند در نهان روى بگرداند.»[2]

نقض: شکستن.

میثاق: پیمان.

ایمان: جمعِ یمین: سوگند.

سوگند خدا: اشاره است به آیه «وَ اَللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ: و خدا گواهى مى‏دهد که آنان دروغ مى‏گویند.»[3]

ذکر و صدق و...: کنایه از تضرع و دعا کردن به درگاه خدا.

( 2877) وقتى از سفر باز گشت باز آمدند و انجام وعده آن روز را خواستند. ( 2878) خداى تعالى ندا فرمود که مطلب را آشکارا بگو اگر چه منتهى بجنگ شود. ( 2879) حضرت فرمود اى مردم دغل در این باب دیگر سخن نگویید و گرنه رازهاى پنهانى شما را آشکار مى‏کنم‏. ( 2880) و چون نشانه چندى از راز آنها را بمیان آورد دیدند کارشان ببد جایى رسید. ( 2881) آن چند نفر قاصد حاش للّه گویان بر گشتند و بسایر منافقین خبر دادند. ( 2882) منافقین هر یک قرآنى زیر بغل گرفته حضور حضرت آمدند. ( 2883) که سوگند بخورند بلى سوگند سپرى است براى دروغ‏گویان و مردمان کج قسم خوردن شیوه آنها است‏. ( 2884) ولى مردم کج چون در دین وفادار نیست هر زمان سوگند خود را مى‏شکند . ( 2885) اشخاص راست و راستگو احتیاجى بسوگند ندارند آنها چشمهاى بینا دارند . ( 2886) شکستن عهد و سوگند از احمقى بوده و نگاهدارى پیمان و وفاى بعهد کار مردمان پاک و پرهیزکار است‏ . ( 2887) پیغمبر (ص ع) فرمود من سوگند شما را باور کنم یا پیغام خدا را. ( 2888) باز آنها در حالى که مصحف را بدست گرفته و مى‏گفتند روزه هستیم سوگند دیگرى خوردند. ( 2889) که بحق این کلام پاک و صدق که بناى مسجد براى خدا است‏. ( 2890) و در اینجا مکر و حیله‏اى در کار نیست مقصود ما فقط ذکر خداوند است‏.



[1] - (سوره مجادله،آیه 16)

[2] - (نهج البلاغه، خطبه 73)

[3] - (سوره توبه،آیه 107)

 


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 573 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1402199 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]