کژی، با دانش راست می شود . [امام علی علیه السلام]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفتردوم(309)
پنج شنبه 94 خرداد 14 , ساعت 6:20 عصر  

متردّد شدن در میان ِمذهبهاى مخالف و بیرون شو و مَخلَص یافتن

اختلاف مذاهب و ادیان و عقاید ناشی از اختلاف دیدگاه‌هاست 

نسبی بودن شناخت

( 2934)هم‌چنان‌که هر کسی در معرفت

 

می‌کند موصوف غیبی را صفت

( 2935)فلسفی از نوع دیگر کرده شرح

 

باحثی مر گفت او را کرده جرح

( 2936)وآن دگر در هر دو طعنه می‌زند

 

وآن دگر از زرق جانی می‌کند

( 2937)هر یک از ره این نشان‌ها زآن دهند

 

تا گمان آید که ایشان زآن ده‌اند

( 2938)این حقیقت دان نه حق‌اند این همه

 

نه به کلی گمرهانند این رمه

( 2939)زآن که بی‌حق باطلی ناید پدید

 

قلب را ابله به بوی زر خرید

( 2940)گر نبودی در جهان نقدی روان

 

قلب‌ها را خرج کردن کی توان

( 2941)تا نباشد راست، کی باشد دروغ

 

آن دروغ از راست می‌گیرد فروغ

( 2942)بر امید راست کژ را می‌خرند

 

زهر در قندی رود آن‌گه خورند

( 2933)گر نباشد گندم محبوب‌نوش

 

چه برد؟ گندم‌نمای جو فروش

( 2944)پس مگو کین جمله دم‌ها باطل‌اند

 

باطلان بر بوی حق دام دل‌اند

( 2945)پس مگو جمله خیال است و ضلال

 

بی‌حقیقت نیست در عالم خیال

 بیرون شو: برون شو، مخلص، راه برون آمدن. و در اینجا مقصود راه راست و درست است.

موصوف غیبى: آن چه حقیقت آن نهان است و نشانه‏اش پیدا.

فلسفى: آن که خواهد از راه به کارگیرى قیاسهاى منطقى به حقیقت برسد.

باحث: در اصل کاونده زمین است، و در اصطلاح کاوشگر در سخن.

باحثی: یعنی متکلمی که معنای الهی و قرآنی را با میزان‌های علم کلام و استدلال شرعی مطرح و نظر فلسفی را جرح و رد می‏کند.

جَرح: در لغت به معنى وارد آوردن جراحت است، و در اصطلاح رد کردن یا ناقص دانستن دلیل بحث کننده.

زرق: تزویر، دو رویى.

از آن ده بودن: کنایه از آشنا بودن به مطلب.

بوى: امید.

به بوی زر: یعنی به امید آن که زرِخالص باشد.

چه برد؟: یعنی چه سودی می‏برد؛ چه می‏تواند ببرد؟

زهر در قند رفتن: کنایه از دروغى در راست پوشیده شدن.

مَحبوب نوش: خوش خوراک، ذائقه پسند.

 بر بوی حق: یعنی از این طریق که آرزوی حق در دل‌ها هست.

خیال: تصور باطل و اندیشه‌ای است که بر پایه حکمت و معرفت نباشد.

 ( 2934) همان طور که در معرفت الهى هر کس آن موصوف غیبى را بنحوى وصف مى‏کند . ( 2935) فلسفى نوعى شرح مى‏دهد و یک دلیل آورنده دیگر عقیده او را ابطال مى‏کند ( 2936) دیگرى بهر دو اعتراض کرده و طعنه مى‏زند و آن یکى از آوارگى و تظاهر جان مى‏کند که چیزى بسازد و بگوید ( 2937) اینها هر کدام نشانیهایى مى‏دهند تا شاید مردم گمان کنند که اینها اهل آن عالم هستند . ( 2938) ولى این مطلب را بدان که اینها نه همگى حقند و نه بکلى گمراهند . ( 2939) براى اینکه اگر حقى نباشد باطلى بوجود نمى‏آید چرا که قلب بامید زر خریدار پیدا کرده‏ . ( 2940) اگر یک پول رایجى در جهان نبود ممکن نبود که کسى بتواند پول قلب را خرج کند . ( 2941) اگر راستى نباشد کى دروغ پیدا مى‏شود فروغ دروغ از راست سرچشمه مى‏گیرد . ( 2942) بامید راست کج را مى‏خرند و زهر را وقتى مى‏خورند که در قند پنهان شده است‏. ( 2943) اگر گندم خوب خوش خوراک نباشد گندم نماى جو فروش چه استفاده‏اى مى‏تواند بکند . ( 2944) پس نباید گفت که تمام ادیان باطلند زیرا ادیان باطل ببوى دین حق دام دلها شده‏اند . ( 2945) و نباید گفت که اینها همه خیال و ضلال است خیال بدون یک حقیقى پیدا نخواهد شد .

انسان با شناخت محدودِِ عقلانی خود از هستی مطلق، تعریف‏ها و برداشت‌هایی دارد، ولی هیچ‌کدام از آنها با حقیقت حق انطباق ندارد. فیلسوف‌نما آن حقیقت مطلق را به‌گونه‏ای تفسیر می‏کند و آن باحث و پژوهشگر گفته‏های فیلسوف را نقد می‌کند و شخص دیگری ‏می‏آید و افکار آن‌دو را نقد می‌کند و شخص چهارمی ‏نیز از روی نفاق، تلاشی می‏کند.

جان کلام مولانا این است که فیلسوف و متکلم و یا به‌طور‌کلی علمای ظاهر، نشانه‌هایی به جویندهْ معرفت می‏دهند تا وانمود کنند که اهل روستای حقیقتند، حال آن‌که در طول عمرشان هرگز پا به کوی حقیقت نگذاشته‌اند. نکتهْ مهم برای جویندهْ حکمت این است که این گروه‏ها نه به‌کلی حق‏اند و نه به‌کلی باطل و گمراه. اصولاً همهْ اهل مذاهب، هریک به وجهی حق‏اند و به وجهی باطل. جوینده باید هوشیارانه به قضیه بنگرد.

گمراهان هم ممکن است با وجود حق دوستی، گمراه شده باشند ، چراکه «دروغ از راست فروغ می‏گیرد» و جلوه می‏کند، زیرا گاه ظاهر آن مثل سخن راست است. مولانا می‏گوید: فریب‌کاران به همین دلیل گاه موفق می‏شوند که سخن خود را به‌جای سخن حق جا بزنند. خلاصهْ کلام مولانا این است اختلاف مذاهب و ادیان و عقاید ناشی از اختلاف دیدگاه‌هاست و نسبی بودن شناخت، موجب نسبی بودن حق و باطل می‏گردد. وجویندگان حقیقت در پى رسیدن به حق ‏اند، و مدعیانِ راهنمایى آماده شکار ایشان، و هر یک به دیگرى طعنه می زنند، به قول(حافظ) :

          یکى از عقل مى‏لافد یکى طامات مى‏بافد             بیا کاین داورى‏ها را به پیش داور اندازیم‏


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 18 بازدید
بازدید دیروز: 611 بازدید
بازدید کل: 1402256 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]