حق شب قدر است:
( 2946)حق شب قدرست در شبها نهان |
|
تا کند جان هر شبی را امتحان |
( 2947)نه همه شبها بود قدر ای جوان |
|
نه همه شبها بود خالی از آن |
( 2948)در میان دلقپوشان یک فقیر |
|
امتحان کن وآنکه حق است آن بگیر |
( 2949)مؤمن کیّس ممیز کو که تا |
|
باز داند حیزکان را از فتی |
( 2950)گرنه معیوبات باشد در جهان |
|
تاجران باشند جمله ابلهان |
( 2951)پس بود کالاشناسی سخت سهل |
|
چونکه عیبی نیست، چه نا اهل و اهل |
( 2952)ور همه عیب است دانش سود نیست |
|
چون همه چوب است اینجا عود نیست |
( 2953)آنکه گوید جمله حقاند احمقی است |
|
وآن که گوید جمله باطل او شقی است |
( 2954)تاجرانِ انبیا کردند سود |
|
تاجرانِ رنگ و بو کور و کبود |
( 2955)مینماید مار اندر چشم مال |
|
هر دو چشم خویش را نیکو بمال |
( 2956)منگر اندر غبطهْ این بیع و سود |
|
بنگر اندر خسر فرعون و ثمود |
( 2957)اندرین گردون مکرر کن نظر |
|
زآنکه حق فرمود ثم ارجع بصر |
شب قدر: یکى از شبهاى سال که در فضیلت از هزار ماه بهتر است ،[1] و بر طبق روایتهاى رسیده از امامان، یکى از شبهاى نوزدهم، بیست یکم یا بیست سوم ماه رمضان است و بعضى بیست و هفتم را «شب قدر» دانستهاند و بعضى شبهاى دیگر را نیز گفتهاند.
نه همه شبها بود قدر: «اگر شبها همه قدر بودى، شب قدر بىقدر بودى.»[2]
کَیِّس: زیرک. «اَلمُؤمِنُ کَیِّسٌ فَطِنٌ حَذِرٌ: مؤمن زیرک، هوشیار، پرهیزنده است.»[3]
معیوبات: جمع معیوبة: مؤنث معیوب.
عود: چوب درخت بلسان که بسوزانند و بوى خوش دهد.
تاجرانِ انبیا: آنان که گفته پیمبران را پذیرفتند.
کور و کبود: زشت و ناقص. و در اینجا مىتوان به معنى «زیان دیده» گرفت.
مىنماید مار: برگرفته است از حدیث «المالُ حَیَّةٌ وَ الجاهُ أضَرُّ مِنهُ.»[4]
غِبطه: رشک بردن. (رشک مال دنیا را نباید خورد و باید نگریست که فرعون با خود چه برد).
ثُمَّ ارجِع بَصَر: پس دیدهات را بر گردان، بار دیگر بنگر. برگرفته است از آیه «ثُمَّ اِرْجِعِ اَلْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ اَلْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِیرٌ: پس باز کن چشم را دو باره، تا باز گردد به تو وامانده.»[5]
( 2946) حق چون شب قدر در شبهاى سال پنهان است تا جان تمام شبها را براى یافتن آن امتحان کند. ( 2947) همه شبها شب قدر نیست ولى همه شبها هم از شب قدر خالى نیست. ( 2948) اى فقیر خرقه پوشان را هم امتحان کن و در میان آنها هر کدام حق است آن را بگیر . ( 2949) آن مؤمن با کیاست و زیرک و ممیز کو؟ که شاه را از گدا تمیز دهد . ( 2950) اگر در جهان جنس معیوب نباشد هر ابلهى تاجر خواهد بود . ( 2951) زیرا که آن وقت شناختن کالا آسان خواهد بود وقتى عیبى نباشد نااهل و اهلى نیست . ( 2952) و اگر هم همه معیوب باشند دیگر کیاست و دانش چه سودى دارد زیرا همه چوب است و عودى در میان نیست تا با دانش و معرفت آن را بشناسند . ( 2953) آن که مىگوید همگى حقند احمق است و آن که مىگوید همه باطلند از اشقیا است . ( 2954) آنان که در دستگاه انبیا تجارت کردند سود بردند و کسانى که خریدار رنگ و بو بودند از سود باز ماندند. ( 2955) این مار است که در چشم تو مال جلوه مىکند چشمان خود را بمال و درست نظر کن تا شاید ببینى.( 2956) باین معامله و سودى که دارد با غبطه نگاه مکن بلکه بخسران و زیان امثال فرعون و قوم ثمود بنگر. ( 2957) باین جهان و باین آسمان و زمین مکرر بنگر زیرا که حق فرموده است «ثُمَّ اِرْجِعِ اَلْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ » دو مرتبه نگاه خود را متوجه کن.
مولانا می گوید: حق در میان مذاهب پنهان شده است؛ چنانکه شب قدر در میان شبهای دیگر پنهان گشته است. همین پنهانی باعث شده است تا روح حقیقتطلب در جستوجوی آن بپردازد. مولانا با استناد به حدیث: «المومن کیّس فطن حذر؛ مؤمن، زیرک و هوشمند و با احتیاط است» میگوید: مؤمن با این هوشیاریِ بالا میتواند حق را از باطل و مردان حقیقتجو را از نامردانِ باطلگرا تشخیص دهد. «تاجران» کسانی هستند که با آگاهی و چشم باطن، مرد راه را از مدعی گمراه تشخیص میدهند و برای جلوهْ این آگاهی و دید باطن، باید جنس بد هم در بازار باشد. ابیات بعد توضیح همین معناست. «تاجرانِ انبیا» کسانی هستند که با انبیا معامله و پیوستگی معنوی دارند. در مقابل آنها «تاجران رنگ و بو» هستند که همان دنیا دوستان و پیروان هوای نفساند.
مولانا میگوید: نگاه کن که در مقابل سود دنیایی، چه بر سر فرعونیان و قوم صالح آمد. دنیا را مکرر نگاه کن؛ سرنوشتهای گوناگون را بنگر و عاقبت نیک و بد را ببین. پروردگار هم در آیههای سوم و چهارم سورهْ ملک به همین معنا اشاره میکند: «پس دوباره نگاه کن».
[1] - (سوره قدر،آیه 3)
[2] - (سعدى، گلستان، ص 177)
[3] - (شرح انقروى، ج 3، ص 976، احادیث مثنوى، ص 67.
[4] - (احادیث مثنوى، ص 152 المنهج القوى، ج 5، ص 83)
[5] - (سوره ملک،آیه 4)
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |