گر بنالیدی و مُستغفِر شدی |
|
نور رفته از کرم ظاهر شدی |
لیک استغفار هم در دست نیست |
|
ذوق توبه نقل هر سرمست نیست |
زشتی اعمال و شومی جحود |
|
راه توبه بر دل او بسته بود |
از نیاز و اعتقاد آن خلیل |
|
گشت ممکن امر صعب و مستحیل |
همچنین بر عکس آن انکار مرد |
|
مس کند زر را و صلحی را نبرد |
دل به سختی همچو روی سنگ گشت |
|
چون شکافد توبه آن را بهر کشت |
د/2 ب/1646 ببعد
اگر آن فیلسوفنما به درگاه خدا مینالید و آمرزش میخواست، مسلما از فضل الهی، بینایی از دست رفتهاش را بازمییافت. ولی باید به این نکته توجّه داشت که آمرزش خواستن آسان به دست نمیآید و چشیدن لذت توبه نصیب هر سرمست غافلی نمیشود. کسی که مستوجب قهر الهی باشد خداوند در توبه را نیز بر او میبندد. در اعتقادات ما، پذیرش توبه همیشه از جانب پروردگار است:«فَتَلَقّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ اِنَّهُ هُوَالتَّوّابُ الرَّحیمُ». پس آدم کلماتى از پروردگارش دریافت داشت و [خداى پرمهر ]توبه او را پذیرفت، (بقره 37). چرا
مولانا میگوید: رفتار بد و عناد و ستیزهگری، راه توبه را به روی انسان میبندد. دل انسان عنود، از شدت سختی مانند سنگ شده است؛ پس چگونه توبه میتواند آن دل سنگ شده را بشکافد و برای کاشت بذرهای حق و معرفت آماده سازد. «کشت» نهادن پایههای ایمان است.
چون شُعَیبی کو که تا او ازدعا |
|
بهر کشتن خاک سازد کوه را |
یا بدریوزه مقوقس از رسول |
|
سنگلاخی مزرعی شد با اصول |
کهربای مسخ آمد این دغا |
|
خاک قابل را کند سنگ و حصا |
هر دلی را سجده هم دستور نیست |
|
مزد رحمت قسم هر مزدور نیست |
هین به پشت آن مکن جرم و گناه |
|
که کنم توبه در آیم در پناه |
د/2 ب/1650 ببعد
مولانا گفت که دلهای سخت را نمیتوان برای توبه و ایمان آماده کرد. در این ابیات میگوید: مگر ایمان مردان حق، سنگ را به خاک نرم بدل کند. کسانی همچون شعیب پیامبر که بر اثر دعا، کوه سنگی را برای زراعت به خاک دگرگون ساخت. و یا چون ابراهیم، خلیل خدا که آتش برای او گلستان شد. یا مردی چون مُقَوقس (حاکم مصری) که ایمان آورد و گفتهاند که به دعای پیامبر، سنگلاخی برای او مزرعهای حاصلخیز شد. و نیز برعکس موارد گفته شده، انکار آن مرد، طلا را مس میسازد و صلح را به جنگ مبدّل میکند. این ناخلف، کهربای وارونه است و خاک حاصلخیز را به سنگ و سنگریزه تبدیل میکند. مولانا میگوید: این دغا و نادرستی ممکن است چیزی را دگرگون کند اما این دگرگونی مسخ است و هر چیز را به صورت ناخوش آیندی درمیآورد. بله؛ رحمت حق، مزد عبادت و اعتقاد است اما به هر معتقدی هم این مزد را نمیدهند. سخن از لوازم و شرایط توبه است که اگر نباشد توبه انسان پذیرفته نمیشود. «به پشت آن» یعنی به پشتگرمی آن.
میبباید تاب و آبی توبه را |
|
شرط شد برق و سحابی توبه را |
آتش و آبی بباید میوه را |
|
واجب آید ابر و برق این شیوه را |
تا نباشد برق دل و ابر دو چشم |
|
کی نشیند آتش تهدید و خشم |
کی بروید سبزهْ ذوق وصال |
|
کی بجوشد چشمهها ز آب زلال |
کی گلستان راز گوید با چمن |
|
کی بنفشه عهد بندد با سمن |
کی چناری کف گشاید در دعا |
|
کی درختی سر فشاند در هوا |
کی شکوفه آستین پر نثار |
|
بر فشاندن گیرد ایام بهار |
کی فروزد لاله را رخ همچو خون |
|
کی گل از کیسه بر آرد زر برون |
د/2 ب/1657 ببعد
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |