انکسار و رقّت قلب و لطافت روح، از ثمرات ایمان است.دلهای سنگین و قسی از نور ایمان تهی هستند. ازاینروست که در ادعیه شریفه، گریه و خضوع قلبی بسیار مورد تأکید قرارگرفته است. حضرت علی× در انتهای دعای کمیل میفرماید: «ارحم من رأس ماله الرجاء وسلاحه البکاء؛ رحم آر بر کسی که سرمایهای جز امید و سلاحی جز گریه ندارد.» حضرت عیسی(ع) در پاسخ به سؤال حواریون که چه کسی در ملکوت آسمانها والاتر است، فرمود: هر آینه به شما بگویم، تا بازگشت نکنید و مثل طفل کوچک نشوید، هرگز به ملکوت آسمانها داخل نخواهید شد. پس هرکه مانند بچهای کوچک، خود را فروتر سازد، در ملکوت آسمان بزرگتر است.
تا نگرید ابر کی خندد چمن |
|
تا نگرید طفل کی جوشد لبن |
طفل یک روزه همی داند طریق |
|
که بگریم تا رسد دایهْ شفیق |
تو نمیدانی که دایهْ دایگان |
|
کم دهد بیگریه شیر او رایگان |
گفت فلیبکوا کثیرا گوش دار |
|
تا بریزد شیر فضل کردگار |
گریهْ ابر است و سوز آفتاب |
|
استن دنیا همین دو رشته تاب |
گر نبودی سوز مهر و اشک ابر |
|
کی شدی جسم و عرض زفت و سطبر |
کی بدی معمور این هر چار فصل |
|
گر نبودی این تف و این گریه اصل |
د/5 ب/135 ببعد
تا ابر نبارد، چگونه ممکن است چمن شاداب و خرم شود؟ و تا کودک شیرخوار گریه سر ندهد آیا ممکن است که در پستان مادرش شیر به جوشش آید؟ حتی طفل یک روزه نیز راه شیر خوردن را بلد است و با زبان حال میگوید: باید گریه کنم تا دایه مهربان نزد من آید. آیا تو این مطلب را نمیدانی که دایه رایگان، یعنی پروردگار، بدون گریه بندگان، کمتر شیر لطف خود را به آنان مینوشاند؟ این فرموده حق که: «باید بسیار بگریند»، را گوش کن، تا شیر فضل الهی بر تو فرو ریزد. این جمله اشاره دارد به آیه 82 سوره توبه: «فلیضحکوا قلیلا و لیبکوا کثیرا جزاء بما کانوا یکسبون»گریه ابر و حرارت خورشید، ستون دنیاست. تو نیز به گریه و سوز قلبی متوسل شو. اگر حرارت آفتاب و بارش ابر نبود چگونه ممکن بود که جوهر و عرض، نشو و نما کند و بزرگ شود. فصول چهارگانه طبیعت سر و سامان پیدا کند؟
سوز مهر و گریهْ ابر جهان |
|
چون همی دارد جهان را خوشدهان |
آفتاب عقل را در سوز دار |
|
چشم را چون ابر اشکافروز دار |
چشم گریان بایدت چون طفل خرد |
|
کم خور آن نان را که نان آب تو برد |
تن چو با برگ است روز و شب از آن |
|
شاخ جان در برگریز است و خزان |
برگ تن بیبرگی جان است زود |
|
این بباید کاستن آن را فزود |
اقرضوا الله قرض ده زین برگ تن |
|
تا بروید در عوض در دل چمن |
قرض ده کم کن از این لقمهْ تنت |
|
تا نماید وجه لا عین رات |
د/5 ب/142 ببعد
حال که حرارت خورشید و بارش ابرهای جهان، کام دنیا را شیرین میکند و موجب رشد و نموّ میشود، تو نیز خورشید عقلت را گرم و فروزان کن و چشمت را مانند ابر گریان بدار. تو باید مانند طفل خردسال، چشمی گریان داشته باشی. نان کمتر بخور، زیرا نان، آبروی تو را میبرد؛ یعنی انسان باید برای ادراک عالم معنا، رنج ببرد و از پروردگار یاری بخواهد و به آبشخور دنیا دل نبندد، چون دل بستن به مظاهر مادی، آبروی انسان را در درگاه حق، خواهد برد. اگر جسم تو هر روز و شب از توشه و آذوقه برخوردار شود، شاخه روح تو دچار برگریزی (پاییز) خواهد شد؛ یعنی جان مانند شاخه درخت است که، وقتی تو گرفتار دنیای مادی میشوی، برگهایش میریزد. مادیات درخت روح را خشک میکند و از باروری میاندازد. طبق حکم «مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ» به خداوند قرض نکو دهید. انسان برای نیل به کمالات والای روحی و اخلاقی باید از شهوات نفسانی و لذات جسمانی بگذرد و توانایی جسمی را در راه حق به کار اندازد، تا باطن او شاد شود. به خدا قرض بده و از غذای جسمت بکاه، تا خداوند به تو رخسارهای نشان دهد که هیچ چشمی آنرا ندیده است. منظور عوالم غیبی است، و این سخن اقتباسی است از این حدیث قدسی که پروردگار فرمود: «اعدت لعبادی الصالحین ما لارأت عین ولا اذنسمعت ولاخطر علی قلب بشر؛ برای بندگان نیکوکارم، آنچه را هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده، و بر دلی نگذشته است، فراهم کردهام».
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |