هرکه از آزارش ایمن باشی، به برادری با او رغبت کن [امام علی علیه السلام]
عرشیات
خداحافظ ای ماه بزرگ خدا(2)
سه شنبه 94 تیر 23 , ساعت 11:39 عصر  

خداحافظ ای ماه مبارک! خداحافظ شب قدر

«السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَى لَیْلَةِ الْقَدْرِ الَّتِی هِیَ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» خداحافظ و درود بر تو و شب قدر که از هزار ماه برتر است. «السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَحْرَصَنَا بِالْأَمْسِ عَلَیْکَ وَ أَشَدَّ شَوْقَنَا غَداً إِلَیْکَ.» خداحافظ که تا بودی، مشتاق آن بودیم که بیشتر بمانی و اکنون که می‏روی، دل‏هایمان برای دیدار دوباره‏ات پَر می‏کشد. «السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَى فَضْلِکَ الَّذِی حُرِمْنَاهُ، وَ عَلَى مَاضٍ مِنْ بَرَکَاتِکَ سُلِبْنَاهُ» خداحافظ و درود بر تو و درود بر فضل و کرمت که از آن محروم گشتیم و برکات گذشته‏ات را از کف دادیم  . «اللَّهُمَّ إِنَّا أَهْلُ هَذَا الشَّهْرِ الَّذِی شَرَّفْتَنَا بِهِ» خداوندا ما «اهلِ» این ماه بودیم و تو ما را به آن شرافت بخشیدی و با آن، بر سر ما منّت گذاشتی! ...

خدایا! تو کوتاهی ما را جبران کن

من فقط یک جمله می‏خواهم به خدا بگویم: خدایا اگر ما کوتاه آمدیم، تو کوتاهی‏های ما را نادیده بگیر! اگر ما کوتاه آمدیم، ما را به این کوتاهی‏ها مؤاخذه نکن! ما را با این کوتاهی‏ها از برکات و غفران خود در این ساعات محروم نساز! بیا به آن‏هایی که محبت داری و لطف و مرحمت کردی، ما را دست خالی از سر این سفره رد نکن! یک طوری نشود که ما از سر این سفره استفاده نکرده، بلند شویم و برویم. بیا و در این مهمانی خود که برای ما برپا کرده بودی، مثل بقیه که از آنها پذیرایی کرده‏ای از ما هم پذیرایی کن!

حاشا به کرمت یا الله

جملات عجیبی است که از امام زین‏العابدین(ع) نقل شده است و همه بر عظمت این ماه دلالت می‏کند. روایتی از امام صادق (ع) بود که حضرت فرمودند: «مَنْ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ إِلَى قَابِلٍ إِلَّا أَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ» اگر کسی در ماه رمضان مورد غفران قرار نگیرد، بعید است که بعد از این ماه مشمول لطف و رحمت خدا قرار گیرد. به حسب ظاهر برای ما، چند ساعت بیشتر از این ماه باقی نمانده است. چند ساعت بیشتر نداریم، بیایید از این ساعات استفاده کنیم. خود من امشب فکر می‏کردم و می‏گفتم: خدایا! مگر می‏شود که ما را دست خالی برگردانی؟! مگر می‏شود کسی را دعوت کنی و او را بر سر سفره بنشانی و به او غذا ندهی؟! حاشا به کرمت یا الله!...

ما ز بالاییم و بالا می رویم

ما ز بالاییم و بالا می رویم       ما ز دریاییم و دریا می رویم

ما از آن جا و از این جا نیستیم  ما ز بی‌جاییم و بی‌جا می رویم

 

لااله اندر پی الالله است   همچو لا ما هم به الا می رویم

 

قل تعالوا آیتیست از جذب حق  ما به جذبه حق تعالی می رویم

 

کشتی نوحیم در طوفان روح   لاجرم بی‌دست و بی‌پا می رویم

 

همچو موج از خود برآوردیم سر  باز هم در خود تماشا می رویم

 

راه حق تنگ است چون سم الخیاط    ما مثال رشته یکتا می رویم

 

هین ز همراهان و منزل یاد کن  پس بدانک هر دمی ما می رویم

 

خوانده‌ای انا الیه راجعون   تا بدانی که کجاها می رویم

 

اختر ما نیست در دور قمر   لاجرم فوق ثریا می رویم

 

همت عالی است در سرهای ما    از علی تا رب اعلا می رویم

 

رو ز خرمنگاه ما ای کورموش  گر نه کوری بین که بینا می رویم

 

ای سخن خاموش کن با ما میا   بین که ما از رشک بی‌ما می رویم

 

ای که هستی ما ره را مبند   ما به کوه قاف و عنقا می رویم

 

غزلی از دیوان شمس

آمد رمضان و عید با ماست / قفل آمد و آن کلید با ماست

بربست دهان و دیده بگشاد / وان نور که دیده دید با ماست

آمد رمضان به خدمت دل / وان کش که دل آفرید با ماست

در روزه اگر پدید شد رنج/ گنج دل ناپدید با ماست

کردیم ز روزه جان و دل پاک / هر چند تن پلید با ماست

روزه به زبان حال گوید / کم شو که همه مرید با ماست

چون هست صلاح دین در این جمع / منصور و ابایزید با ماست

 غزل شماره? 371 »

.

 عید سعید فطر

افسوس! که ایام شریف رمضان رفت

سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت

 افسوس! که سی پار? این ماه مبارک

از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت

 ماه رمضان، حافظ این گلّه بُد از گرگ

فریاد! که زود از سر این گلّه، شبان رفت

 شد زیر و زبر چون صف مژگان، صف طاعت

شیراز? جمعیت بیدارْ دلان رفت

 بی قدری ما چون نشود فاش به عالم؟

ماهی که شب قدر در او بود نهان، رفت

 برخاست تمیز از بشر و سایر حیوان

آن روز که این ماه مبارک ز میان رفت

تا آتش ِجوعِ رمضان، چهره برافروخت

از نام? اعمال، سیاهی چو دُخان رفت

 با قامت چون تیر در این معرکه آمد

از بار گنه با قد مانند کمان رفت

 برداشت ز دوش همه کس بار گنه را

چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت

 چون اشک غیوران به سراپرد? مژگان

دیر آمد و زود از نظر، آن جانِ جهان رفت

 از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب

آنها که به «صائب» ز وداع رمضانرفت

 


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 547 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1402173 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]