جویندهْ معرفت باید همیشه در حال جستوجو و پژوهش باشد
( 2958)یک نظر قانع مشو زین سقف نور |
|
بارها بنگر، ببین: هل من فطور |
( 2959)چونکه گفتت کاندرین سقف نکو |
|
بارها بنگر چو مرد عیبجو |
( 2960)پس زمین تیره را دانی که چند |
|
دیدن و تمییز باید در پسند |
( 2961)تا بپالاییم صافان را ز درد |
|
چند باید عقل ما را رنج برد |
( 2962)امتحانهای زمستان و خزان |
|
تاب تابستان بهار همچو جان |
( 2963)بادها و ابرها و برقها |
|
تا پدید آرد عوارض فرقها |
( 2964)تا برون آرد زمین خاکرنگ |
|
هرچه اندر جیب دارد لعل و سنگ |
( 2965)هرچه دزدیده است این خاک دژم |
|
از خزانهی حق و دریای کرم |
سقف نور: استعاره از آسمان.
هَل مِن فُطُورٍ: آیا نقصانى است؟ برگرفته است از آیه فَارْجِعِ اَلْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُورٍ: پس باز گردان دیده را آیا شکافهایى مىبینى.» [1]
چون شکافم آسمان را در ظهور چون بگویم هَل تَرَى فِیها فُطُورٍ
3629 / د /1
پالودن: صاف کردن، سره را از ناسره برون آوردن.
عوارض: (جمع عارضه) اختلافهایى که در فصلهاى گوناگون پدید مىآید و موجب دگرگونى در رستنیها مىشود.
لعل وسنگ: روییدنی ها یا مخلوقات نیک وبد است.
دُژَم: تیره، سیاه، غمگین، بدحال.
( 2958) از این سقف نور بیک نظر قانع مشو بلکه بارها نظر کن و ببین آیا شکافى و نقصى در آن وجود دارد؟ . ( 2959) چون بتو فرمود که باین سقف قشنگ با دقت چون یک نفر عیب جو نگاه کن. ( 2960) آیا مىدانى که بهمین زمین تیره چقدر باید نگاه کنى و با تمیز و بقصد پسند بنگرى . ( 2961) و تا صاف را از درد جدا سازى و صاف کنى عقل تا چه اندازه باید رنج ببرد؟ . ( 2962) باید سرماى زمستان و سوز خزان و آب تابستان و خنده بهار. ( 2963) و بادها و ابرها و رعدها و برقها امتحانها بکنند تا این عوارض آن چه را در زمین نهفته شده جدا سازند و ظاهر نمایند. ( 2964) تا زمین تیره رنگ آن چه در گریبان پیراهن خود از لعل و سنگ نهفته است ظاهر سازد. ( 2965) و آن چه را این خاک افسرده از دریاى کرم و خزانه حق دزدیده است.
مولانا میگوید: جویندهْ معرفت باید همیشه در حال جستوجو و پژوهش باشد و هر نیک و بدی را بیازماید و امتحان کند و این یک پیام قرآنی است. اینکه در دو آیهْ پیاپی قرآن، بر این قضیه تأکید میکند و میگوید: به این آسمان بارها نگاه کن. ببین آیا شکافی در آن هست؛ آیا این آفرینش درآن عیبی دارد؟
مولانا در یک نتیجه گیری از بحث میگوید: اگر وقتی پروردگار میگوید اگر در این آسمان روشن عیبی هست بگو؛ پس در مورد "زمین تیره"، جهان خاکی و ما خاکیان، به مراتب بیشتر باید دقت کرد تا بتوانیم نیک و بد را بشناسیم و همچون مرد عیبجو باید نگاه کرد و آزمود. مولانا به نکتهْ دیگری اشاره میکند و آن اینکه تحولات طبیعی جهان هم خود امتحانی است و گویی پروردگار، با سرمای زمستان و گرمای تابستان، با باد و ابر و برق، زمین را میآزماید تا روشن شود که موجودات این جهان، چه عوارض یا فرقهایی دارند.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |