خداوند، سکوت را در سه جا دوست دارد :به هنگام خوانده شدن قرآن، به هنگام پیش رفتن به سوی دشمن، و به هنگام تشییع جنازه . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
عرشیات
شرح وتفسیر مثنوی دفتردوم(312)
یکشنبه 94 تیر 28 , ساعت 10:30 صبح  

شحنه تقدیر یا آزمایش الهی:


 ( 2966)شِحنهْ تقدیر گوید راست گو

 

آن‌چه بردی شرح واده مو به‌مو

( 2967)دزد یعنی خاک گوید هیچ هیچ

 

شحنه او را درکشد در پیچ پیچ

( 2968)شحنه گاهش لطف گوید چون شکر

 

گه بر آویزد کند هرچه بتر

( 2969)تا میان قهر و لطف آن خفیه‌ها

 

ظاهر آید ز آتش خوف و رجا

( 2970)آن بهاران لطف شحنهْ کبریاست

 

وان خزان تهدید و تخویف خداست

( 2971)و آن زمستان چارمیخ معنوی

 

تا تو ای دزد خفی ظاهر شوی

شِحنه: داروغه. آن که از جانب سلطان مأمور ضبط امور شهر بود.

شحنه تقدیر: اضافه مشبه به به مشبه.

در پیچ پیچ کشیدن: گونه‏گون بازجویى کردن.

لطف شحنهْ تقدیر: شرایط مناسب طبیعی یا روحانی است که یک موجود این جهانی را در راه کمال می‌اندازد و اگر"قهر شحنهْ تقدیر" متوجه او شود با او هرچه بتر میکند.

شحنهْ کبریا: همان نیروی لایزال الهی است.

بر آویختن: به دار آویختن، لیکن در اینجا به معنى در سختى نگاه داشتن است. و آن کنایت است از سرما و یخبندان زمستان.

خُفیه‏ها: نهانیها. کنایت از آن چه در دل زمین نهفته است.

چار میخ: یعنی تهدید به قهر کردن

( 2966) شحنه تقدیر آن را مخاطب ساخته مى‏گوید راست بگو و آن چه برده‏اى مو بمو شرح بده‏. ( 2967) دزد یعنى همین خاک بزبان حال گوید که هیچ نبرده‏ام ولى شحنه او را در پیچ و تاب مى‏اندازد. ( 2968) گاهى با او ملاطفت نموده و زمانى با سختى معامله مى‏کند. ( 2969) تا آن چیزهاى پنهانى در میان قهر و لطف از آتش خوف و رجا ظاهر گردد. ( 2970) بهار عبارت از لطف شحنه کبریایى و خزان تهدید و تخویف خداوندى است‏. ( 2971) و زمستان چهار میخ معنوى است تا آن که تو اى دزدیکه پنهان شده‏اى آشکار گردى‏.

مولانا می‌گوید این قهر و لطف باید هر دو باشد. تا آن خُفیه‌ها ظاهر آید. ظهور بعضی از این نهفته‌های هستی، در اثر خوف از حق است و ظهور بعضی دیگر، در اثر رجاء به حق است. مولانا پس از توصیف تحولات طبیعت، به عنوان یک آزمایش الهی, می‌خواهد سخن را به درون انسان بکشاند و در درون انسان هم خزان و بهاری را نشان دهد: اگر لطف حق شامل انسان شود، در درون او، بهاران می‌آفریند و اگر دزد خفی یا نفس شایستهْ قهر الهی باشد، زمستان بر او فرود می‌آید و از نظر معنوی و درونی، او را چارمیخ می‌کند و حالتی میان لطف و قهر نیز وجود دارد که بنده را تهدید به قهر می‌کند و این خزان درون انسان است. «دم به دم در تو خزان است و بهار»



نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 462 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1402088 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]