بهترینِ برادران، کسی است که در به جای آوردن خیرْ برترین یاور، در نیکیْ عامل ترین و نسبت به مصاحبانْ ملایم ترینِ ایشان است . [امام علی علیه السلام]
عرشیات
شرح وتفسیر مثنوی دفتردوم(317)
یکشنبه 94 تیر 28 , ساعت 10:48 صبح  

فرق محقق با مقلد :


( 3022)گرم باش ای سرد تا گرمی ‏رسد

 

با درشتی ساز تا نرمی ‏رسد

( 3023)آن دو اشتر نیست آن، یک اشترست

 

تنگ آمد لفظ معنا بس پرست

( 3024)لفظ در معنا همیشه نارسان

 

زآن پیامبر گفت قد کل لسان

( 3025)نطق اصطرلاب باشد در حساب

 

چه قدر داند ز چرخ و آفتاب

( 3026)خاصه چرخی کین فلک زو پره‌ای‌است

 

آفتاب از آفتابش ذره‌ای‌است

 گرم باش: یعنی در طلب و مجاهده باش.

گر‌می ‏رسد: یعنی جذبه و عنایت حق تو را دریابد.

قَد کلّ لِسان: «مَن اتَّقَى اللَّهَ کَلَّ لِسانُهُ: هر که از خدا ترسید زبانش کند شد.»[1] و رسول (ص) فرمود: «مَن خَافَ اللَّهَ کَلَّ لِسانُهُ.»[2]

اصطرلاب: استرلاب، ابزارى که براى اندازه گیرى ارتفاع ستارگان به کار مى‏رفت، و بسیارى از عملیات هندسى ریاضى علم هیئت با این آلت معلوم مى‏شود.

چرخ و آفتاب: کنایه از مقام عظمت پروردگار که در بیان نگنجد.

 ( 3022) اى سرد گرم باش تا بتو گرمى رسد و با درشتى بساز تا بنرمى برسى‏ . ( 3023) آن دو شتر نیست بلکه یک شتر است معنى از بس بزرگ است لفظ براى اداى آن کوچک است‏ . ( 3024) لفظ هیچ گاه نمى‏تواند این معنى را ادا کند بهمین نظر حضرت رسول (ص ع) فرمود «من عرف اللَّه کل لسانه» کسى که خدا را شناخت زبانش از گفتار باز ماند . ( 3025) نطق مثل اسطرلاب است مگر اسطرلاب از فلک و ستارگان تا چه اندازه مى‏تواند خبر دهد. ( 3026) مخصوصاً آن فلکى که این چرخ پره‏اى از آنست و آفتابى که این آفتاب ذره‏اى از آن‏.

آن‌چه مقلدان یا محققان در پایان راه به آن می‏رسند، یک حقیقت است، اما این معنای وسیعی دارد که در الفاظ نمی‌گنجد و نمی‌توان برای هر کسی توضیح داد که من زبسیار گفتارم خمش. همین کلام را به حدیث مستند می‏کند که: «من عرف الله کلّ لسانه؛ کسی که خدا را شناخت زبانش بند می‌آید». مولانا می‏گوید: زبان و بیان ما مثل ارتفاع‌سنج ستاره است که محاسبه می‏کند اما واقعاً نمی‏‏داند که در آسمان چه می‏گذرد. چرخ فقط همین آسمان نیست که بالای سر خود می‏بینیم؛ بلکه این افلاک و آسمان‌ها و خورشید و ستارها گوشه‏ای از عظمت آفرینش است. پس ما چطور می‏توانیم هم چیز را بدانیم.

چکیدهْ سخن مولانا در مجموعهْ این ابیات و این فصل این است که : محقق کسى است که دانسته پىِ گمشده خود مى‏گردد، هر کس بدو نشانى مى‏دهد، تا آن که سرانجام نشانه‏هاى راستین را مى‏یابد.

اما مقلّد که به تعبیر مولانا خداوند اشتر نیست (اشتر خود را فراموش کرده)، گرمى خداوند شتر و جست و جوى او را مى‏بیند، و به اندیشه فرو مى‏رود که اگر چیزى نبود وى این همه تکاپو نمى‏نمود. پس او هم کورکورانه به جست و جوى شتر بر مى‏خیزد.

فرق او با محقق این است که محقق مى‏داند چه مى‏خواهد و او نه. چنان که در داستان مصیبت دیده، و نوحه‏گر مقلّد دیدیم. هر دو مى‏گریند. مصیبت دیده به خاطر آن که عزیزى از دست داده، و نوحه‏گر به تقلید او در نوا افتاده. اما چون نیک بنگرى خواهى دید که مقلّد را نیز اشترى است و خود نمى‏داند تا آن که پیروى محقق او را به اشتر مى‏رساند که گفته‏اند: «مجاهدت به مشاهدت مى‏کشاند.» جست و جوى مداوم او را نیز مشمول عنایت حضرت مى‏گرداند که «أَنِّی لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏: همانا من کار هیچ کارگرى از شما را چه زن و چه مرد ناچیز نمى‏سازم.»[3] در چنان وقت است. که مقلّد آگاه مى‏شود که او را نیز اشترى بوده است و بى‏هوده به دنبال دیگرى راه پیموده است. در اینجا راه او از راه محقّق جدا مى‏شود. محقّق بدو مى‏گوید چرا در پى من نمى‏آیى. گوید تا کنون بى‏خبر بودم و اکنون آگاه گشتم. تقلید از تو، مرا به تحقیق کشاند. و در پایان، مولانا به نکته‏اى دقیق اشاره مى‏کند که هر چند راه او از راه آن که در پیَش بود جدا شد، اما حقیقتى که هر دو در پى آن بودند یکى است که «الطُّرُقُ اِلَى اللَّهِ بِعَدَدِ أنفاسِ الخَلائِقِ» لیکن لفظ را گنجایش فرا گرفتن این معنى دقیق نیست. چنان که اصطرلاب اندازه گیرى ستارگان، و فاصله آنها را از یکدیگر تواند، اما حقیقت آفتاب و ماه را چه داند.



[1] - (احادیث مثنوى، ص 67)

[2] - (بحار الانوار، ج 75، ص 226)

[3]- (آل عمران، 195)


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 94 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1401720 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]