[ و او را از ایمان پرسیدند ، فرمود : ] ایمان ، شناختن به دل است و اقرار به زبان و با اندامها بردن فرمان . [نهج البلاغه]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفتردوم(324)
شنبه 94 مرداد 3 , ساعت 11:5 عصر  

دنیاپرستان خوابناک(ادامه)


  ( 3083)چه حلال؟ ای گشته از اهل ضلال

 

غیر خون تو نمی‌بینم حلال

( 3084)از خدا چاره‌ستش و از قوت نه

 

چاره‌ش است از دین و ازطاغوت نه

( 3085)ای‌که صبرت نیست از دنیای دون

 

صبر چون داری ز نعم الماهدون

( 3086)ای‌که صبرت نیست از ناز و نعیم

 

صبر چون داری از الله کریم

( 3087)ای‌که صبرت نیست از پاک و پلید

 

صبر چون داری از آن کاین آفرید

( 3088)کو خلیلی کو برون آمد ز غار

 

گفت هذا رب هان کو کردگار

( 3089)من نخواهم در دو عالم بنگریست

 

تا نبینم این دو مجلس آن کیست

( 3090)بی‌تماشای صفت‌های خدا

 

گر خورم نان در گلو ماند مرا

( 3091)چون گوارد لقمه بی‌دیدار او

 

بی تماشای گل و گلزار او

نِعمَ الماهِدُونَ: برگرفته است از آیه «وَ اَلْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ اَلْماهِدُونَ: و زمین را گسترانیدیم و چه نیکو گسترندگانیم.»[1] و از «نِعمَ الماهِدون» عنایت پروردگار مقصود است.

هَذا رَبِّ: هذا ربِّى: این پروردگار من است. سخن حضرت ابراهیم (ع) است.[2]

این دو مجلس: اشاره به این جهان و آن جهان است.

در این ابیات، پاسخ مولانا به سخنان آزمندان دنیاپرست است. جان کلام مولانا این است که تو از دنیای مادی نمی‏گذری، چطور از خدای به این بزرگی می‏گذری و او را فراموش می‏کنی؟ با این‌که پروردگار، نعم الماهدون است, یعنی بهترین گسترش دهند‌گان است. از "خدا چاره ستش"، یعنی می‏تواند خدا را فراموش کند و طاغوت، یعنی طغیان‌کننده و نافرمان و مانع راه حق. "صبر"، یعنی خودداری از پیروی هوای نفس و نخواستن دنیا و شکوه نکردن از نداشتن آن. مولانا به آیات 75 تا79 سورهْ انعام اشاره می‏کند که ابراهیم خلیل، در جست‌وجوی پروردگار، اختران و ماه و خورشید را خدا پنداشت، اما با دیدن افول آنها این اندیشه را رها کرد. ارتباط این بیت با ابیات بالا در این است که مولانا می‌خواهد بگوید: تو با دیدن ناپایداری دنیا چرا به دنیا دل‌بسته‌ای و رها نمی‏کنی.

 

( 3092)جز بر اومید خدا زین آب و خَور

 

کی خورد یک لحظه غیر گاو و خر

( 3093)آن‌که کالانعام بد بل هم اضل

 

گرچه پر مکرست آن گنده‌بغل

( 3094)مکر او سرزیر و او سرزیر شد

 

روزگارک برد و روزش دیر شد

( 3095)فکرگاهش کند شد عقلش خرف

 

عمر شد چیزی ندارد چون الف

( 3096)آن‌چه می‌گوید درین اندیشه‌ام

 

آن هم از دستان آن نفسست هم

( 3097)وآن‌چه می‌گوید غفورست و رحیم

 

نیست آن جز حیلهْ نفس لئیم

 3098)ای ز غم مرده که دست از نانتهی است

 

چون غفورست و رحیم، این ترس چیست

 کالأنعامِ: برگرفته است از آیه «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ: آنان همانند چار پایند، بلکه گمراه‏ترند.» [3] «إِنْ هُمْ إِلاَّ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلاً.»[4]

گنده بغل: آن که نم زیر بغل او بد بو باشد. در این بیت کنایه از تیره درون، خبیث دل، رانده شده.

روزگارک: «کاف» افاده تصغیر کند، اشاره به عمر کوتاه این جهانی است که گمراهان، آن را صرف دنیا می‏کنند و به جایی نمی‏رسند. یا افاده تحقیر کند، چه عمر آن که چون چار پا به خور و خواب پردازد ناچیز و بى‏بهره است.

روز دیر شدن: ظاهراً به معنى «محروم ماندن» است و تعبیرى است از حدیث «الصُّبحَةُ تَمنعُ الرِّزقَ: خواب بامدادى مانع روزى مى‏شود».

فکرگاه: ظاهراً پسوند «گاه» به خاطر رعایت وزن آمده است.

بی‌چیز الف، اصطلاح مکتب‌خانه است که الف نقطه‌ای ندارد و در کلام مولانا بیشتر کنایه از بی‌حاصلی زندگی است.

در این اندیشه‌ام: یعنی به یاد خدا هستم.

دستان: مکر، فریب.

( 3092) جز بامید خداوند از این آبشخور چه کس جز گاو و خر جرعه‏اى مى‏نوشد . ( 3093) آن که مصداق آیه« أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» است اگر چه مکار است‏ . ( 3094) ولى مکر او سرازیر و بى‏اثر شده و خودش نیز سرازیر گشته رو بپستى رفت روزگارى گذراند و وقت گذشت‏. ( 3095) قوه فکرتش ضعیف و عقلش خرف گردیده عمرش تمام شده و چیزى در دست ندارد. ( 3096) و آن چه هم که مى‏گوید در فکر آخرتم از داستانهاى نفس اماره است‏. ( 3097) این هم که مى‏گوید خداوند غفور و رحیم‏ است جز حیله نفس چیز دیگرى نیست‏ . ( 3098) تو که غمگین هستى و مى‏گویى دستم تهى است اگر واقعاً مى‏دانى که خدا غفور و رحیم است پس این ترس تو براى چیست؟.



[1] - (سوره ذاریات،آیه 48)

[2] - (نگاه کنید به: سوره انعام، آیه‏هاى 77- 78)

[3] - (سوره اعراف،آیه 179)

[4] - (سوره فرقان،آیه 44)

 


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 553 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1402179 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]