هیچ صدقه ای نزد خدا، محبوب تر از حقگویی نیست . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفتردوم(325)
شنبه 94 مرداد 3 , ساعت 11:22 عصر  

شکایت گفتنِ پیر مردى به طبیب از رنجوریها و جواب گفتن ِطبیب او را

آثار پیری در روح و روان

( 3099)گفت پیری مر طبیبی را که من

 

در زَحیرم از دماغ خویشتن

( 3100)گفت از پیری است آن ضعف دماغ

 

گفت بر چشمم ز ظلمت هست داغ

( 3101)گفت از پیری است ای شیخ قدیم

 

گفت پشتم درد می‌آید عظیم

( 3102)گفت از پیری است ای شیخ نزار

 

گفت هر چه می‌خورم نبود گوار

( 3103)گفت ضعف معده هم ازپیری است

 

گفت وقت دم مرا دمگیری است

( 3104)گفت آری انقطاع دم بود

 

چون رسد پیری دو صد علت شود

( 3105)گفت ای احمق برین بر دوختی

 

از طبیبی تو همین آموختی

( 3106)ای مدمغ عقلت این دانش نداد

 

که خدا هر رنج را درمان نهاد

( 3107)تو خر احمق ز اندک‌مایگی

 

بر زمین ماندی ز کوته‌پایگی

( 3108)پس طبیبش گفت ای عمر تو شصت

 

این غضب وین خشم هم ازپیری است

( 3109)چون همه اوصاف و اجزا شد نحیف

 

خویشتن‌داری و صبرت شد ضعیف

( 3110)بر نتابد دو سخن زو هی کند

 

تا به یک جرعه ندارد قی کند

 زحیر: بیمارى معده است، لیکن در تعبیر مولانا به معنیهاى دیگرى به کار رفته است. در اینجا «رنج و زحمت» معنى مى‏دهد:

          بر تو آسان کرد و خوش آن را بگیر             خویشتن را در میفکن در زحیر

481/ د / 1

داغ بر چشم بودن از ظلمت: کنایه از کم شدن بینایى.

دمگیرى: تنگ نفس.

انقطاع دم: بریدن نفس، نفس تنگى.

بر دوختن بر چیزى: بدان متوسّل شدن، آن را بهانه قرار دادن.

مُدَمَّغ: (اسم مفعول از تدمیغ، ساخته فارسى زبانان از دماغ) گران سر، متکبّر، پر نخوت.

هى کردن: کنایه از خشمگین شدن و فریاد بر آوردن،پرخاش نمودن.

( 3099) پیرى نزد طبیب رفته گفت من از دماغ خود در رنج هستم و همواره نالانم‏. ( 3100) گفت این ضعف دماغ از پیرى است گفت چشم من هم تاریک شده‏. ( 3101) طبیب گفت اى پیر از اثر پیرى است گفت پشتم خیلى درد مى‏کند. ( 3102) گفت اى شیخ آن هم از پیرى است گفت هر چه مى‏خورم تحلیل نمى‏رود. ( 3103) گفت ضعف معده تو هم از پیرى است گفت وقت خون گرفتن خون در عروقم گیر مى‏کند. ( 3104) گفت بلى مرض انقطاع خون است وقتى آدم پیر شد هزار علت بروز مى‏کند. (- گفت پاى من سست شده و از راه رفتن باز مانده‏ام گفت این پیرى است که تو را گوشه نشین ساخته‏. ( 3105) گفت احمق تو از طبابت همین یک کلمه پیرى را یاد گرفتى؟. ( 3106) دماغ تو این قدر عیب کرده که نمى‏دانى که خداوند براى هر درد درمانى قرار داده؟. ( 3107) تو خر احمق از بى‏مایگى و نفهمى زنده هستى‏. ( 3108) طبیب گفت بلى این غضب تو هم از اثر پیرى است‏. ( 3109) چون تمام اعضا و اعصاب تو ضعیف شده صبر و حوصله‏ات هم کم شده است‏. ( 3110) آدم پیر تاب شنیدن دو کلمه حرف ندارد و فوراً پرخاش مى‏کند و توانایى یک جرعه آب خوردن ندارد و فى الفور قى مى‏کند.

به دنبال این سخن که "روزگارک برد و روزش دیر شد"، یعنی گمراهان عمر کوتاه این جهانی را صرف دنیا می‏کنند و در نتیجه، حاصلی جز ضعف قوای جسمانی و روحانی نصیب آنان نمی‏شود، مولانا لطیفه‌ای را در این رابطه بیان می‏کند و می‌خواهد به این نتیجه برسد که پیری و سالمندی، اگر با سیر الی‌الله و توجه به عالم معنا باشد، دشوار و رنج‌آور نخواهد بود. سالمند به پزشک می‏گوید: از ضعف قوای ذهنی یا ضعف حافظه ناراحتم.

ـ ‌پزشک: علت آن از پیری است.

ـ‌ سالمند: چشمانم تار شده است.

ـ‌ پزشک: آن‌هم از پیری است.

ـ‌ سالمند: کمرم نیز درد می‏کند.

ـ‌ پزشک: آن هم نشانهْ پیری است.

ـ‌ سالمند: هرچه می‌خورم هضم نمی‏شود.

ـ‌ پزشک: ضعف دستگاه گوارش هم از پیری است.

ـ سالمند: موقعی که می‌خواهم نفس بکشم، نفسم بند می‏آید.

ـ‌ پزشک: آن هم از پیری است. در این هنگام سالمند از کوره در می‌رود و با عصبانیت به پزشک می‏گوید: ای احمق تو با این همه اسم و رسم، فقط همین یک جمله را یاد گرفته‌ای که برای هر مرض و دردی، بگویی علت آن از پیری است؟ پزشک می‏گوید: ای سالمند! این ناراحتی و عصبانیت توهم از پیری است.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 470 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1402096 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]