علمهای اهل حس و علم لدُنّی
( 3213)حکمتی کز طبع زاید وز خیال |
|
حکمتی نی فیض نور ذوالجلال |
( 3214)حکمت دنیا فزاید ظن و شک |
|
حکمت دینی برد فوق فلک |
( 3215)زوبعان زیرک آخر زمان |
|
بر فزوده خویش بر پیشینیان |
( 3216)حیلهآموزان جگرها سوخته |
|
فعلها و مکرها آموخته |
( 3217)صبر و ایثار و سخای نفس و جود |
|
باد داده کان بود اکسیر سود |
( 3218)فکر آن باشد که بگشاید رهی |
|
راه آن باشد که پیش آید شهی |
( 3219)شاه آن باشد که پیش شه رود |
|
نه به مخزنها و لشکر شه شود |
( 3220)تا بماند شاهی او سرمدی |
|
همچو عز ملک دین احمدی |
حکمت: مقصود یاد گرفتن دانشى است که غرض از آن بحث و جدال و مغلوب ساختن حریف در مباحثه باشد نه رسیدن به حقیقت. چنین دانش را حکمت خواندن معنى ندارد. اما حکمتى که از جانب حق بر بنده افاضه شود، واقع را بر او آشکار مىسازد. در این بیتها از حکمت نخست به «حکمت دنیا» تعبیر کرده است که نتیجه آن شک یا ظن است و حکمت دوم را «حکمت دینى» خواند که دارندهاش را از آسمانها برتر برد.
زوبع: در اصل به معنى «گرد باد» است، در این جا کسى که خوى و خصلت شیطانى دارد.
زوبعان: یعنی بدکاران.
آخرالزمان: در اینجا یعنی روزگار ما ؛ دوره معاصر.
زیرک آخر زمان: کنایه از شیطان صفتى است که با فرا گرفتن دانش صورى قصد خود نمایى دارد و خود را از عالمان حقیقى برتر مىشمارد.
پیشینیان: سلف. عالمان پرهیزکار که در گذشته بودند.
حیله آموزان: قید حالت است براى زوبعان.
جگر سوختن: کنایه از رنج بردن.
جگرها سوخته: یعنی خود را رنج دادهاند یا عواطف خود را زیرپا گذاشتهاند، و خلاصه، همه آن چیزهایی را که مایه سود حقیقی و رسیدن به حق است بر باد دادهاند.
رهی بگشاید: یعنی راهی به عالم غیب و شناخت حق باز کند.
( 3213) آرى اینست حکمتى که از طبیعت و از خیال بوجود مىآید حکمتى است که فیض حضرت ذو الجلال در آن نیست . ( 3214) از حکمت دنیا ظن و شک زاید و حکمت دین انسان را بفلک مىبرد . ( 3215) شیاطین زیرک آخر الزمان از پیشینیان پیش افتاده . ( 3216) حیلهها یاد مىدهند و جگرهاشان سوخته مکرها و کارهایى آموختهاند . ( 3217) بردبارى و ایثار نفس وجود و سخا را از دست داده و رها کرده اسم آن را سود و نفع گذاشتهاند . ( 3218) بلى فکر صحیح آنست که راهى براى آزادى باز کند و راه آنست که در آن با شاهى روبرو شوند . ( 3219) و شاه آن است که وجوداً شاه باشد نه با گنج و لشکر و دستگاه شاه شناخته شود. ( 3220) تا چون عزت ملک دین احمدى پادشاهى او ابدى و دائمى باشد.
به اعتقاد عارفان علم و دانایی از دو راه به دست میآید. طریق دنیایی آن، بحث و استدلال و تکیه بر موازین عقل حسابگر است و مولانا اینگونه دانایی را «علمهای اهل حس» مینامد. در مقابل علمهای اهل حس، علمی است که حق به بندگان شایسته خود میآموزد و علم لدُنّی، یا علم من لدن نام دارد. مولانا میگوید: حکمتی هست که ازطبع و خیال واز وجود مادی و این جهانی ما زاییده میشود. نتیجه آن ظن و شک است. و در مقابل خیال، حکمت الهی (فیض مستقیم نور حق) قرار دارد و انسان را به مقامی بالاتر از این جهان مادی میبرد. مولانا بر این باور است که بدکاران روزگار ما، زیرکتر و حیلهگرتر از بدکاران گذشتهاند. اگر آخرالزمان را به معنی دوره اسلام بگیریم، معنا این میشود: در دوره اسلام حیلهگرانی پیدا شدهاند که مکارتر از تبهکاران اقوام پیشیناند. در دو بیت پایانی مولانا می گوید: شاهی که در چنین راهی پیش میآید، مرد حق است که سالک را به حق راه مینماید. شاهی این شاهان مرتبه روحانی وعلوّ معنوی آنهاست.
نتیجه یی که مولانا از قصه اعرابی می گیرد این است کهعلمهاى اهل حس و دانش صورى در کشف حقیقت چندان اثری ندارد. بهترین دلیل براین مدعی این است که پیروان علمهاى صورى، ریاضت و لازم آن را که صبر و از خود گذشتگى و بخشش و دیگر صفتهاى عالى انسانى است هیچ مىشمارند درحالى که نخستین شرط آگاهى از حقیقت، از یک سو هیچ شمردن خویش است و از دیگر سو دیده دوختن به عنایت پروردگار.
فهم و خاطر تیز کردن نیست راه جز شکسته مىنگیرد فضل شاه
اى بسا گنج آگنان کنج کاو کآن خیال اندیش را شد ریشِ گاو
533- 532/ د / 1
علم آن است که چراغ راه باشد و به حقیقت برساند، نه مشتى الفاظ که تنها در جدال خصم را مغلوب گرداند. باید درون را با ریاضت روشن نمود و چون چنین حالت دست داد علم حقیقى تجلّى خواهد نمود. مولانا از این حالت به «شاهى که از خود شاه است» تعبیر کرده اما آن که خواهد با آموختن علوم صورى حقیقت را دریابد چون کسى است که خواهد با گنج و سپاه شاه شود. نمونه آن که از خود شاه است و شاهى او پاینده است و با موهبت الهى بدین دولت سرافراز گردیده رسول اکرم (ص) است که عزت او سرمدى است.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |