بهرهمندی از صاحبدلان وسلامت معنوی
( 3240)این نشان ظاهر است این هیچ نیست |
|
تا به باطن در روی بینی تو بیست |
( 3241)سوی شهر از باغ شاخی آورند |
|
باغ و بستان را کجا آنجا برند |
( 3242)خاصه باغی کین فلک یک برگاوست |
|
بلکه آن مغز است و این عالم چوپوست |
( 3243)برنمیداری سوی آن باغ گام |
|
بوی افزون جوی و کن دفع زکام |
( 3244)تا که آن بو جاذب جانت شود |
|
تا که آن بو نور چشمانت شود |
بیست: مخفف بایست است؛ یعنی صبرکن، منتظر باش.
این عالم: یعنی عالم خاک و جهان آفرینش.
زکام: کنایه از ذهنیت خشکی است که مانع ادراک حقایق میشود
( 3240) اینکه تو دیدى نشان ظاهرى ملک دل است در آن نباید ایستاد باطن باید جست و در ظاهر نباید متوقف بود. ( 3241) از باغ براى نشانه شاخهاى بشهر مىآورند البته تمام باغ را ممکن نیست بدان جا حمل کنند. ( 3242) خاصه آن باغى که فلک برگى از آن است بلکه آن باغ مغز است و این عالم بمنزله پوست. ( 3243) اکنون که براى رفتن آن باغ گامى بر نمىدارى بویى از آن بجوى تا زکامت رفع شود. ( 3244) تا آن بو جاذب جانت شده و نور چشمانت گردد. (- و سوى بوستانت کشیده راه رستگارى نشانت دهد. (- چشم کورت را بینا و سینهات را به سینه سینا بدل سازد.
مولانا میگوید: قدرت باطنی صاحبدلان به مراتب بیش از آن است که در این واقعه و سوزن آوردن ماهیان میبینی. مولانا میگوید: اگر به سوی شناخت حق گام برنمیداری، دست کم با بوی گلهای آن باغ و بهرهمندی از صاحبدلان، سلامت معنوی پیدا کن. اگر به سوی مردان صاحبدل بروی و از آنها بهرهبگیری، کم کم چشم باطن تو نور معرفت میگیرد.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |