[ و او را گفتند اگر در خانه مردى را به رویش بندند روزى او از کجا سوى او آید ؟ فرمود : ] از آنجا که مرگش بر وى در آید . [نهج البلاغه]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفتردوم(378)
جمعه 94 مهر 10 , ساعت 9:14 صبح  

اِشکال آوردن بر این قصّه

( 3622)ابلهان گویند کین افسانه را

 

خط بکش زیرا دروغ است و خطا

( 3623)زآن‌که مریم وقت وضع حمل خویش

 

بود از بیگانه دور و هم ز خویش

( 3624)از برون شهر آن شیرین فسون

 

تا نشد فارغ نیامد خود درون

( 3625) مریم اندر حمل، جفتِ کس نشد

 

 از برون شهر او واپس نشد

( 3626)چون بزادش آنگهانش بر کنار

 

بر گرفت و برد تا پیش تبار

( 3627)مادر یحیی کجا دیدش که تا

 

گوید او را این سخن در ماجرا

 خط کشیدن: کنایت از باطل دانستن، به حساب نیاوردن.

 ( 3622) ابلهان مى‏گویند باین افسانه خط بطلان بکش زیرا که خطا و دروغ است‏. ( 3623) براى اینکه مریم در موقع حمل با کسى ملاقات نکرد و از خویش و بیگانه دور بود. ( 3624) ازبیرون شهر تا فارغ نشد به درون شهرنیامد. ( 3625) او با کسی ملاقات نکرد وتا وضع حمل او انجام نگرفت بشهر نیامد. ( 3626) وقتى هم که زائید بچه خود را بغل گرفته پیش خویشان خود برد. ( 3627) مادر یحیى کجا او را دید که این سخن را بگوید.

مولانا در این ابیات به اشکال انسان‌های خرده‌گیر و نادان اشاره می‌کند که می‌گویند‌: این حکایت‌ها افسانه است و باید روی همه آنها خط بطلان کشید‌، زیرا دروغ و اشتباه است. مولانا در پاسخ به این کوته‌نظران می‌گوید: بر فرض هم که مریم، مادر یحیی را به چشم ظاهر یا باطن ندیده باشد، تو پیام داستان و حاصل معنوی آن را دریاب و مانند کسی نباش که فقط افسانه‌‌ای شنیده و به ظاهر آن چسبیده است.

داستان حامل شدن مریم به عیسى (ع) در قرآن کریم (سوره مریم) آمده است. نیز داستان تولد یحیى را در سوره‏ هاى آل عمران، انعام، مریم، طه، و انبیاء توان دید. چنان که در سوره مریم مى‏خوانیم مریم از کسان خود جدا شد و به مکانى شرقى رفت. در آن جا روح بر او پدید شد و مژده فرزندى به وى داد. مریم گفت چگونه مرا فرزندى باشد که شوى ندیده‏ام و بد کاره نیستم. روح گفت حکم خدا چنین است. چنین خواسته است که تو با این کار آیتى باشى. پس او را درد زادن گرفت و نزد خرما بن رفت. و گفت کاش از این پیش مرده بودم و فراموش شده. ندا بدو رسید اندوهگین مباش پروردگارت از زیر پاى تو آبى روان ساخت خرما بن را بجنبان تا خرماى تازه برایت فرو ریزد.

بخور و بیاشام و شاد باش و اگر از آدمیان یکى را دیدى بگو من براى رحمان روزه نذر کرده‏ام و امروز با هیچ آدمى سخن نگویم. پس مریم کودک را برداشت و نزد قوم خود آمد.[1] ظاهر این آیه‏ها این است که مریم از آغاز حمل تا زمان زایمان از مردم خود کناره گرفته است، و در این مدت با مادر یحیى روبرو نشده، اما چنان که نوشته شد از این دیدار در انجیل لوقا و برخى روایتهاى عامه و خاصه سخن رفته است. در این صورت باید گفت میان آبستن شدن و وضع حمل فاصله زمانى بوده است.- و اللّه اعلم.

مولانا در این ابیات نخست گفته اعتراض کنندگان را مى‏آورد، سپس مى‏گوید این اشارتها رمزى است برای بیان حقیقت، و آن بیان بلندى رتبت بعض پیمبران است از بعض دیگر. چنان که غرض از داستانهاى افسانه یی معانی بلند آن داستانهاست.



[1] - (سوره مریم،آیه 16- 17)


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 210 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1401836 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]