تأثیر کلام رهبری در بهبودی میان امت(ادامه2)
( 3720)تو چو موری، بهر دانه میدوی |
|
هین! سلیمان جو، چه میباشی غَوی؟ |
( 3721)دانهجو را دانهاش دامی شود |
|
و آن سلیمانجوی را هر دو بود |
( 3722)مرغ جانها را درین آخر زمان |
|
نیستشان از همدگر یک دم امان |
( 3723)هم سلیمان هست اندر دور ما |
|
کو دهد صلح و نماند جور ما |
( 3724)قول إن مِن اُمَّةٍ را یاد گیر |
|
تا به إلاّ و خَلا فیها نذیر |
( 3725)گفت خود خالی نبود است امتی |
|
از خلیفه حق و صاحبهمتی |
( 3726)مرغ جانها را چنان یکدل کند |
|
کز صفاشان بیغش و بیغل کند |
( 3727)مشفقان گردند همچون والده |
|
مسلمون را گفت نفس واحده |
( 3728)نفس واحد از رسول حق شدند |
|
ور نه هر یک دشمن مطلق بدند |
سلیمان: استعاره از راهنماى کامل.
غَوى: به معنای گمراه است.
دانه جوى: کنایه از کسى که در پى متاع دنیاست.
سلیمان جو: کنایه از آن که در جست و جوى راهنماى کامل است.
مرغ جان: اضافه مشبه به به مشبه .
آخر زمان: دور اخیر را که دور قمر است دور آخر زمان نامیدهاند. هر «دور» چهار هزار سال است، و گفتهاند هفت هزار سال، و چنین پندارند که این دور که دور آخر است به قیامت منتهى شود. «آخرالزمان»، یعنی عصر محمدی.
مِن اُمِّةٍ: برگرفته است از آیه «وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فِیها نَذِیرٌ: و امّتى نیست جز که در آن ترسانندهاى است.»[1]
نَفس واحدة: «المُؤمِنُونَ کَنَفسٍ واحَدِةٍ» بعضى آن را حدیث شمردهاند.[2] ، و نظیر این جمله است آن چه از امام صادق (ع) آمده است که «المُؤمِنُونَ فِى تَبارِّهِم و تَراحُمِهِم وَ تَعاطُفِهم کَمَثِل الجَسَد.»[3]
( 3720) تو مثل مور پى دانه مىروى گمراه نشو و سلیمان را جستجو کن. ( 3721) آن که دانه را مىجوید دانه براى او دام مىشود ولى کسى که سلیمان را جست هم سلیمان را دارا شده و هم بدانه مىرسد. ( 3722) در این آخر الزمان مرغ جانها یک آن از یکدیگر ایمن نیستند. ( 3723) در دوره ما سلیمان هم هست که میانه جانها صلح را برقرار نموده و ظلمها را از میان ببرد. ( 3724) آیه« إِنْ مِنْ أُمَّةٍ» را تا « إِلاَّ خَلا فِیها نَذِیرٌ» بخوان. ( 3725) که مىفرماید: هیچ امتى از یک صاحب همت و خلیفه حق خالى نبوده است. ( 3726) که مرغ جانها را طورى یکدل سازد که صاف و بىغل و غش باشند. ( 3727) و چون مادر با هم مهربان گردند این است که فرمود مسلمانان چون نفس واحد هستند. ( 3728) مسلمانان از طرف حضرت رسول (ص ع) بود که چون نفس واحد شدند و گرنه همگى دشمن جانى همدیگر بودند.
در اینجا سلیمان؛ سلیمان نبی نیست؛ مرد حق در هر زمانهای و در میان هر قومی است و آنها که جویندگان حقاند باید به او تکیه کنند. مطابق آیههای 18 و 19 سورهْ «نمل» هنگامیکه سپاه سلیمان به وادی موران رسید، یکی از موران گفت: به لانههای خود بروید که سلیمان و سپاهش شما را آسیب میرسانند. سلیمان خندید و از پروردگار خواست که او را به کار نیک وادارد. مولانا مردان حق را مانند سلیمان خیرخواه و خیراندیش توصیف میکند. «دانه جو»، یعنی کسی که فقط منافع خود را میخواهد؛ (دنیادوست). در مقابل او، جویندهْ مرد حق موری است که هم دانه بهدست میآورد و هم حمایت سلیمان را. مولانا می گوید: در این زمانه، جانها با یکدیگر درستیزند و مردان حق میتوانند آنها را از تفرقه برهانند. مضمون این سخن اشاره دارد به آیهْ شریفه سوره «فاطر»که می فرماید: ما تو را فرستادیم، مژدهدهنده و بیمدهنده و هیچ امتی نیست مگر آنکه در میان آنان بیمدهندهای است. حق تعالی فرمود: هیچ امتی نیست که از خلیفه و صاحبهمتی خالی باشد. در اثر سلیمان روزگار و مردان حق، همهْ مؤمنان مانند یک نَفس واحد به یکدیگر مهربان میشوند. مضمون این سخن به حدیث نبوی اشاره دارد: «المؤمنُونَ کَنفسٍ واحدةٍ؛ مؤمنان نَفس واحد هستند و یا همچون فردی واحدند».
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |