دوستیِ دنیای پست را از قلبم برکَن که از آنچه نزد توست، باز می دارد و مانع جستجوی وسیله رسیدن به تو می گردد و نزدیک شدن به تو را از یاد می بَرَد. [امام سجّاد علیه السلام ـ در دعایش ـ]
عرشیات
باز خوانی پیام عاشورا(4)
پنج شنبه 94 مهر 23 , ساعت 12:22 صبح  

 1- نفى مذهب سالارى هراس‏ انگیز و خشن‏ 

از منطق روشنگر پیشواى آزادى به روشنى پیداست که نخستین عامل مؤثر در شکل‏گیرى نهضت حق‏طلبانه عاشورا شدت و گسترش یافتن قانون‏شکنى و زورمدارى و خشونت رسواى رژیم اموى به جاى قانون‏گرایى و دین مدارى و گفتمان منطقى و اقناعى و خردمندانه با مردم، به ویژه با خاندان حق طلب و ستم ستیز پیامبر(ص) است.

درست است که روند این انحراف عمیق پیش از معاویه آغاز شد، امّا به وسیله او شدت و جهت و گسترش یافت؛ چرا که از اندیشه و عملکرد او پیداست که وى بر این نقشه بود تا مردم را از روح و جان دین و هدف‏هاى بلند و عادلانه و آزادى بخش قرآن و سبک و سیره قانون‏مدارانه و مردم دوستانه پیامبر (ص) به تدریج دور ساخته و با حفظ پوسته‏اى خشک و خشن از دین و ظواهر و قالب‏هایى بى‏روح از آن، ارکان مذهب سالارى هراس انگیز و خشونت بارى را بر پا داشته و آن گاه پایه‏هاى رژیم خودکامه و انحصارى و موروثى اموى را بر آن ارکان بنیاد نهد. به همین جهت و در این راستا بود که به این جنایت‏هاى سهمگین دست یازید:

الف) نخست با نیرنگ و دجالگرى و عوامفریبى و زورمدارى و به هر وسیله‏ ممکن قدرت ملّى و امکانات عمومى را بدون رضایت مردم به انحصار خویش در آورد و در این راه بود که به سرکشى در برابر امیر مؤمنان و شعله‏ور ساختن جنگ و ترور و کشتار ناجوانمردانه، حتى فریبکارى‏هاى رسوا و عهدشکنى آشکار در صلح با امام مجتبى و از سر راه برداشتن او به وسیله سم خیانت دست یازید.

ب) پس از قبضه قدرت، با گماشتن اراذل و اوباش دست پرورده خویش بر پست‏ها و مسلط ساختن سیاه‏روترین جلادان و دژخیمان خود بر مردم، به ویژه در عراق- که مرکز دوستداران آگاه و عدالتخواه امیر مؤمنان بود- به تصفیه خونین و خشونت بارى دست زد و چهره‏هاى آزادیخواه، عدالت پیشه، اصلاح طلب، دانشمند و ستم ستیزى نظیر: حجر بن عدى‏ها، میثم‏ها، رشیدها، عمروها و ... را با تفتیش عقاید و پرونده‏سازیهاى رسوا قتل عام کرد و اختناق و سانسورى وحشتناک حاکم ساخت.

پ- آن گاه با یک برنامه گسترده بر آن شد تا با بخشنامه‏ها، مکتب خانه‏ها، منبرها، مسجدها، جمعه‏ها، جماعت‏ها، و استخدام عالمان دنیا مدار و شیفته جاه و مال، و به کار گرفتن عناصر خمود و تاریک اندیش و عقب مانده و قشرى، از سویى با تحریف مفاهیم و معارف دینى و ساختن و پرداختن روایات دروغ و جعل احادیث، موقعیت شکوهبار امیر مؤمنان و فرزندان پرافتخار او را- که همسنگ و هموزن قرآن و یکى از دو امانت گران پیامبر(ص) و آموزگار و مفسر کتاب خدا و الگو و سرمشق راستین امت بودند- در افکار عمومى سخت تخریب ساخته و آنان را مخالف کمال و فضیلت و دین و دانش، و ایمان و پروا، و نماز و عبادت، و در خور لعنت و نفرین، به خورد توده‏هاى ناآگاه بدهد؛ و از دگر سو با همان ابزارهاى شیطانى نسل و تبار پلید اموى را با چهره‏آرایى دروغین و فضیلت ‏تراشى شرم‏آور و شعر و شعارهاى فریبنده و وسوسه‏ها و دمدمه‏هاى گمراه‏گرانه و عوامفریبى و غوغا سالارى جایگزین آنان سازد.

و سرانجام هم براى تکمیل پروژه خویش بر آن شد تا بر خلاف اندیشه دو گروه شیعه و اهل سنت با بدعتى زشت و سهمگین، به هر وسیله ممکن براى فرزند پلیدش رهبرى و حکومت را ارثى و خانوادگى و انحصارى سازد.

امیر مؤمنان در اشاره به گوشه‏اى از این روند فاجعه بار و بحران زا و لزوم تحول‏ مطلوب و اصلاحى در جامعه است که فرمود:

«الا و انّ بلیّتکم قد عادت کهیئتها یوم بعث اللَّه نبیّکم ....»[1]

بدانید که روزگار و شرایط جامعه و حکومت شما دگر باره به شرایط ناهنجار هنگامه بعثت پیامبر بازگشته و همان آفت‏ها و تیرگى‏ها و حق‏کشى‏ها به شما روى آورده است؛ به خدایى که آن حضرت را به راستى فرمان بعثت داد سوگند که به سختى آزمایش و غربال خواهید شد و بسان محتواى دیگ جوشان زیر و رو خواهید گشت تا روشن‏اندیشان و شایستگانى که عقب رانده شده و سرکوب گشته‏اند به پیش آیند و بر تدبیر امور مردم همت گمارند و نالایقان و چاکرمنشان که با تزویر و تملق پیش افتاده‏اند، سر جاى خویش باز گردند.

تمام خطبه بلحاظ اهمّیت چنین است که به هنگام بیعت مردم با او در مدینه ایراد فرموده است:

« ذِمَّتِی بِمَا أَقُولُ رَهِینَةٌ وَ أَنَا بِهِ زَعِیمٌ- إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْمَثُلَاتِ- حَجَزَتْهُ التَّقْوَى عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ- أَلَا وَ إِنَّ بَلِیَّتَکُمْ قَدْ عَادَتْ کَهَیْئَتِهَا یَوْمَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِیَّهُ- ص وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً- وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ- حَتَّى یَعُودَ أَسْفَلُکُمْ أَعْلَاکُمْ وَ أَعْلَاکُمْ أَسْفَلَکُمْ- وَ لَیَسْبِقَنَّ سَابِقُونَ کَانُوا قَصَّرُوا- وَ لَیُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ کَانُوا سَبَقُوا- وَ اللَّهِ مَا کَتَمْتُ وَشْمَةً وَ لَا کَذَبْتُ کِذْبَةً- وَ لَقَدْ نُبِّئْتُ بِهَذَا الْمَقَامِ وَ هَذَا الْیَوْمِ- أَلَا وَ إِنَّ الْخَطَایَا خَیْلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَیْهَا أَهْلُهَا- وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِی النَّارِ- أَلَا وَ إِنَّ التَّقْوَى مَطَایَا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَیْهَا أَهْلُهَا- وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَهَا فَأَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ- حَقٌّ وَ بَاطِلٌ وَ لِکُلٍّ أَهْلٌ- فَلَئِنْ أَمِرَ الْبَاطِلُ لَقَدِیماً فَعَلَ- وَ لَئِنْ قَلَّ الْحَقُّ فَلَرُبَّمَا وَ لَعَلَّ وَ لَقَلَّمَا أَدْبَرَ شَیْ‏ءٌ فَأَقْبَلَ‏»

ترجمه

« در گرو آنچه مى‏گویم هستم و خودم ضامن آنم. هر کس از پیشامدهاى ناگوار روزگار عبرت آموخت به هنگام قرار گرفتن در شبهات، تقوا وى را حفظ خواهد کرد.

آگاه باشید که گرفتارى و بلا به شما بازگشته همان گونه که در روزگار بعثت پیامبرتان وجود داشت. سوگند به آن که پیامبر را به حق برانگیخت بسختى در هم آمیخته خواهید شد تا این که عزیزان بى جهت خوار شدند و خوار شدگان بنا حق عزّت یابند، افتادگان به ناحق به عقب باز گردند و عقب نگه داشته شدگان جلو افتند. به خدا سوگند چیزى را پنهان نکردم و ابداً دروغ نگفتم، من این روز و این وضع را از پیامبر شنیده‏ام.

آگاه باشید، گناهان، اسبهاى سرکش و افسار گسیخته‏اى هستند که سواران خود را وارد آتش مى‏کنند. و تقوا و پرهیزکارى مرکب آرامى است که افسار خود را به دست سوارش سپرده و او را وارد بهشت مى‏کند حق و باطل هر یک طرفدارانى دارد. اگر باطل اکثریت دارد از قدیم چنین بوده است و اگر حق طرفداران کمى دارد چه بسا همیشه چنین بوده است و کم اتفاق مى‏افتد که حق طرفدار فراوان پیدا کند».

و پیشواى آزادى امام حسین (ع) در کنار خانه خدا در انجمنى از نمایندگان فکرى مردم در یک سخنرانى پر محتوا و طولانى و عمیق در اشاره‏اى روشنگر و برانگیزاننده به این عامل فرمود:

« فانّ هذه الطّاغیة قد صنع بنا و بشیعتنا ما قد علمتم و رأیتم و شهدتم و بلغکم ... فانّى اخاف ان یندرس الحقّ و یذهب ....»[2] آنچه این طغیانگر و پایمال‏کننده حقوق و آزادى مردم، در حق ما و دوستدارانمان روا داشت، شما، یا خود دیدید و شنیدید و یا به آگاهى‏تان رسید و مى‏دانید؛ از این رو اینک من مى‏خواهم در قالب چند پرسش، حقایق را بر شما بگویم.

هان اى مردم! سخن مرا نیک بشنوید و آن را پوشیده دارید تا آن گاه که به شهر و دیارتان باز گشتید، آن را به افراد مورد اعتماد خود بگویید؛ چرا که اینک کار به جایى رسیده است که اگر حقیقت را نگویم و در برابر استبداد به روشنگرى نپردازم، مى‏ترسم دین خدا و مقررات آزادیبخش و عدالت آفرین او نابود گردد و مذهب سالارى دروغین و هراس‏انگیز و خشن اموى بپاید.

و نیز در سخنى الهام بخش و سازنده با یاران، در شکایت از تباهى و دگرگونى نامطلوب روزگار، فرمود: « فانّى لا ارى الموت الّا سعادة و لا الحیاة مع الظّالمین الّا برما ....» [3]در این شرایط ظالمانه و تیره و تار است که من مرگ آزادمنشانه را جز سعادت و نیک بختى، و زیستن با بیدادگران و پایمال‏کنندگان حقوق و کرامت مردم را جز رنج و تحمل حقارت و نگونسارى نمى‏نگرم.



[1] - نهج البلاغه، خ 16

[2] - نهج الشهاده ص 92

[3] - تحف العقول، ص248

 


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 338 بازدید
بازدید دیروز: 678 بازدید
بازدید کل: 1401450 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]