دوستی که به یقین او را صالح دانسته ای، مبادا که بدگمانی، [نظر] تو را نسبت به او تباه سازد . [امام علی علیه السلام]
عرشیات
بازخوانی پیام عاشورا(9)
جمعه 94 آبان 1 , ساعت 7:1 صبح  

باز خوانی

پیامعاشورا


 6- اصلاح‏ طلبى و اصلاح گرى‏ 

از منطق الهام بخش آن حضرت این هدف والا و انسانى نیز به صراحت دریافت مى‏گردد. به همین جهت مى‏توان گفت که یکى از هدفهاى بزرگ نهضت فرهنگى و معنوى عاشورا اصلاح‏طلبى و اصلاحگرى است.

واقعیت این است که جامعه و امت، پس از رحلت پیامبر بر اثر عوامل گوناگونى به تدریج از سلامت اندیشه و عقیده و عمل و اخلاق در ابعاد گوناگون فاصله گرفت و به انواع بدعت‏ها و آفت‏هاى ویرانگر گرفتار آمد؛ به آفت‏هایى نظیر: آفت برترى‏جویى و برترى‏طلبى، خود محورى و خودکامگى و خودسرى، بدعت‏گذارى و قانون سازى، ادعا و اختیارات و تصرفات فرا قانونى، انحصار قدرت و نفى حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش، دستبرد به خزانه ملّى، برترى دادن عرب بر عجم و بنى امیه بر دیگران، واگذارى پست‏ها بر اساس روابط و خود سرى، پایمال ساختن حقوق و امنیت مردم، ممنوع ساختن نظارت ملّى، آفت سانسور و تعطیل آزادى بیان و قلم، نقد ناپذیر شدن حکومت و عدم تحمل و مدارا براى چون و چرا، اعلان آشکار پاسخگو نبودن حکومت در برابر مردم و ادعاى نمایندگى از سوى خدا، طرد و سرکوب بیرحمانه حق طلبان و آزادیخواهان و روشن اندیشان به جرم دگراندیشى و تحمیل ناپذیرى و نفى سلطه‏گرى و قیم مآبى، جذب چاپلوسان و نالایقان و بت‏تراشان و تبهکاران، رواج تعصب و تاریک اندیشى و خشونت مهار گسیخته و انواع دخمه‏ها و زندانها و دهلیزهاى مرگ و حذف و کشتار بى‏حساب و قانون به دست جلادان شناخته شده و ناشناخته حکومت ...

این‏ها بخشى از آفت‏هاى ویرانگر و مرگبارى بود که به تدریج دامنگیر حکومت و جامعه گردید و خرمن هستى و گلستان جامعه را مورد تاخت و تاز قرار داد و زنگ‏هاى خطر را به صدا در آورد و ضرورت اصلاحات را به آگاهان و اصلاحگران و خیرخواهان خاطرنشان ساخت.

امیر مؤمنان در اشاره به این تباهى‏ها و آفت‏ها و ضرورت اصلاحات اساسى و ساختارى بود که به دعوت مردم پاسخ داد و فرمود:

«... اما و الذى فلق الحبة، و برأ النسمة، لولا حضور الحاضر، و قیام الحجة بوجود الناصر، و ما اخذ اللَّه على العلماء ان لا یقارّوا على کظّة ظالم و لا سغب مظلوم لألقیت حبلها على غاربها ....»[1]

به خدایى که دانه را شکافت و جان را آفرید سوگند که اگر دعوت و حضور این انبوه بیعت‏کنندگان نبود، و اگر آمادگى یاران، حجت را بر من تمام نمى‏نمود، و اگر خدا از دانشمندان و اصلاحگران و روشنفکران پیمان نگرفته بود تا ستمکاران شکمباره را برنتابند و به یارى و نجات ستمدیدگان و گرسنگان بشتابند، بى‏گمان همچنان رشته کار را وامى‏نهادم و پایانش را بسان آغازش مى‏انگاشتم.

و نیز در برابر فساد سیاسى و لزوم اصلاحات بود که فرمود:

« و اللَّه لا استعمل معاویة ابدا ... و ما کنت متخذ المضلین عضدا.»[2]

نه، به خداى سوگند هرگز در تدبیر امور جامعه، معاویه را بر پستى که به ناروا به او سپرده‏اند نخواهم گماشت، و من در سبک و سیستم خویش چنین نیستم که گمراهگران و ظالمان و تاریک‏اندیشان را به همکارى و همراهى برگزینم.

این آفت‏ها و تباهى‏ها در ارکان حکومت و جامعه پس از استقرار ارکان مخوف مذهب سالارى دروغین اموى وسعت و گسترش تأسف‏بارى یافت و زنگ‏هاى خطر را به صدا درآورد و ضرورت تحول و اصلاحات عمیق و ساختارى را فورى‏تر ساخت و نهضت اصلاح‏طلبانه عاشورا را حیاتى‏تر و سرنوشت‏سازتر نمود.

به همین جهت است که پیشواى نهضت اصلاح‏طلبانه عاشورا به صراحت مى‏فرماید: « اللّهمّ انّک تعلم انّه لم یکن الّذى کان منّا تنافسا فی سلطان و لا التماسا من فضول الحطام و لکن لنردّ المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک ....»[3]

بار خدایا، تو خود مى‏دانى که آنچه از سوى ما اظهار و انجام مى‏شود، نه براى رقابت در قبضه قدرت و به دست آوردن پست و مقام است و نه به انگیزه دست‏یابى به ثروت و دارایى این دنیا؛ بلکه هدف این است که نشانه‏هاى دین راستین و نجات بخش تو را به جایگاه خود بازگردانیم و شهر و دیار بندگانت را از تباهى و بیداد و فریب اصلاح کنیم تا بندگان ستمدیده‏ات به نعمت امنیت و آسایش برسند و به آزادى و حقوق اساسى و انسانى خویش نایل آیند.

و نیز در سفارشنامه‏اش مى‏نویسد:

« وانّى لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انّما خرجت لطلب الاصلاح فی امّة جدّى ....»[4]

من نه به انگیزه خودخواهى و راحت‏طلبى قیام کرده‏ام و نه خوشگذرانى و نه براى تباهى و بیداد، بلکه در این اندیشه‏ام که امور جامعه و امت نیاى گرانقدرم را اصلاح کنم و آفت‏هاى سعادت سوز را از خرمن هستى آنان بزدایم ....

سفیر روشنفکر و دین‏شناس آن حضرت با مردم کوفه بر اساس این محورها براى حسین علیه السّلام بیعت مى‏گرفت:

1- بر اساس عمل به مقررات خدا و سبک و سیره پیامبر، 2- پیکار با ستم و ستمکاران، 3- دفاع از محرومان و ستمدیده‏گان، 4- تأمین حقوق و آزادى و امنیت پایمال‏شده مردم، 5- یارى رسانى به خاندان پیامبر در راه اصلاح جامعه، 6- زندگى مسالمت آمیز و همزیستى با کسانى که در اندیشه آن باشند؛ آیا این‏ها چیزى جز حرکت اصلاح‏طلبانه است؟ درست همان گونه که از نامه‏ها و شعارها و سخنان آن حضرت این حقیقت دریافت مى‏گردد؟



[1]   - نهج البلاغه، خ3

[2] - مقتل الحسین، خوارزمی، ج1، ص157

[3] - مقتل الحسین، خوارزمی، ج1، ص160

[4] - مقتل الحسین، خوارزمی، ج1، ص156

 


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 357 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1401983 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]