جویای دانش را خداوند دوست می دارد و فرشتگان و پیامبران نیز دوستمی دارند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
عرشیات
بازخوانی پیام عاشورا(16)
جمعه 94 آبان 1 , ساعت 7:20 صبح  

باز خوانی

پیام  عاشورا


سفارش دو امانت گرانبها [1]

هنگامى که سخنانش پایان یافت، دست راست خویش را بر سر حسن علیه السّلام و دست چپ را بر سر حسین علیه السّلام نهاد و آن گاه سر مبارک را به سوى آسمان بلند کرد و فرمود: پروردگارا! بى‏گمان محمّد بنده برگزیده و پیامبر توست و این دو تن از پاکان و شایستگان خاندان من و از برگزیدگان نسل و تبار من مى‏باشند. اینان همان عزیزانى هستند که در میان امّت به یادگار مى‏گذارم و فرشته وحى برایم خبر آورده است که این فرزندم، حسین علیه السّلام، به دست تبهکاران آتش افروز به شهادت خواهد رسید و مردم او را در برابر بیداد پیشه زمانش بى‏یار و یاور خواهند گذاشت! بار خدایا! شهادتش را بر او خجسته ساز! و او را سرور و سالار شهیدان راه حق قرار ده! بار خدایا! خیر و برکت را از کشندگان تبهکار او بردار و آنان را رسوا ساخته و در شعله‏هاى سوزان آتش دوزخ درآور، و آنان را در فروترین طبقه جهنّم بیفکن! هنگامى که سخنان پیامبر به اینجا رسید، صداى ضجّه و گریه مردم در فضاى مسجد پیچید. پیامبر گرامى رو به آنان کرد که: «أ تبکون و لا تنصروه؟» آیا مى‏گریید و یاریش نمى‏کنید؟

سپس بازگشت و در حالى که رنگ چهره‏اش دگرگون گشته و سیماى نورافشانش سرخ و برافروخته شده بود، دگرباره به سخن پرداخت و در حالى که سیلاب اشک از دیدگانش روان بود، رو به بارگاه خدا کرد که: بار خدایا! تو خود هماره یار و یاور او، باش!

«اللّهمّ فکن انت له ولیّا و ناصرا.» آن گاه افزود:

«ایّها النّاس انّى خلّفت فیکم الثقلین: کتاب اللَّه و عترتى ... لن یفترقا حتى یردا علىّ الحوض، و انّى انتظرهما و لا اسألکم فی ذلک الّا ما امرنى ربّى، ان اسألکم المودة فی‏ القربى! ...»

هان اى مردم! حقیقت این است که من جهان را بدرود مى‏گویم و در میان شما دو امانت گرانبها و هدایت‏کننده به سوى حق و فضیلت بر جاى مى‏گذارم که عبارتند از: کتاب خدا و خاندان من.

به هوش باشید که این دو امانت، جدایى ناپذیرند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد گردند و من در روز رستاخیز، در آنجا، در انتظار آن دو خواهم بود.

اى مردم! من در مورد آن دو امانت بزرگ و شکوهبار و گرانبها، جز آنچه پروردگارم به من امر فرموده است- که از شما دوستى و مهر به خاندان را بخواهم- هیچ چیز دیگرى از شما نمى‏خواهم. پس نیک بنگرید که مبادا فردا مرا در حالى در کنار حوض کوثر دیدار کنید که خاندانم را به خشم آورده و آنان را به رنج افکنده و در حق آنان بیداد روا داشته و آنان را به شهادت رسانده باشید! به خداى سوگند! در روز رستاخیز از این امّت، سه پرچم و سه گروه- که هر کدام زیر یکى از آن پرچم‏ها هستند- بر من وارد خواهند شد که تنها یکى از آن‏ها مورد احترام هستند و از رستگاران و نجات یافتگان خواهند بود و آن دو پرچم و دو گروه دیگر، از من نخواهند بود.

سه پرچم در روز رستاخیز

«و اللَّه سترد علىّ یوم القیامة ثلاث رایات من هذه الامة.»[2]

آن گاه فرمود: از این سه پرچمى که در روز رستاخیز بر من وارد مى‏شوند، پرچمى تیره و تار و ظلمت زده است که فرشتگان از آن مى‏هراسند و از آن اظهار بى‏تابى و نفرت مى‏کنند.

« رایة سوداء مظلمة قد فزعت منها الملائکة.»

آن پرچم و طرفداران و به دوش کشندگانش مى‏آیند تا در برابر من مى‏ایستند و من از آنان مى‏پرسم: شما کیانید و از کجا مى‏آیید؟ «فأقول: من أنتم؟» آنان پاسخ مى‏دهند: ما از توحیدگرایان و خداپرستان جهان عرب و از امّت تو هستیم! «نحن من امتک یا احمد!»

من به آنان مى‏گویم: من محمّد هستم، پیامبر خدا به سوى عرب و عجم!

«انا احمد نبى العرب و العجم!»

آنان مى‏گویند: ما از امّت و جامعه تو هستیم اى پیامبر خدا! اینک به سوى شما آمده و چشم امید به شفاعت شما دوخته‏ایم.

به آنان مى‏گویم: شما پس از من با کتاب پرشکوه خدا، قرآن شریف، و با خاندانم چگونه رفتار کردید؟

«فاقول لهم: کیف خلفتمونى من بعدى فی اهلى و عترتى و کتاب ربّى؟»

آنان پاسخ مى‏دهند: اى پیامبر خدا واقعیّت این است که کتاب خدا و مقررات و مرزهاى احکام آن را تباه ساختیم و در مورد خاندانت نیز، زشت و ظالمانه عمل کردیم؛ چرا که هماره در این تلاش احمقانه بودیم که آنان را از روى زمین برداریم و در این راستا بود که به جاى بهره‏ورى از دانش و معنویّت پرشکوه آنان، از آنان روى برتافتیم و به مخالفت و دشمنى با آن بندگان شایسته و وارسته و محبوب خدا پرداختیم!

«امّا الکتاب فضیعناه، و امّا عترتک فحرصنا أن نبیدهم عن جدید الارض.»

و در این شرایط است که این پرچم و این گروه در حالى که به شدّت تشنه هستند و چهره‏هایشان سیاه گشته، بازمى‏گردند و از آمرزش خدا محروم مى‏شوند! آن گاه پرچم دیگرى که سیاهى و تیرگى‏اش از پرچم نخست افزونتر است، با طرفداران و به دوش کشندگانش بر من وارد مى‏گردند و من از آنان خواهم پرسید که:

پس از رحلت من با دو امانت گرانبهایم، قرآن و عترت، چگونه رفتار کردید؟!

«ثم ترد علىّ رایة اخرى اشدّ سوادا من الاولى، فأقول لهم: کیف خلفتمونى من بعدى فی الثقلین: الأکبر و الأصغر، کتاب ربّى و عترتى؟»

آنان پاسخ مى‏دهند: ما با ثقل اکبر یا کتاب پرشکوه خدا مخالفت ورزیدیم و احکام و مقررات انسانساز و عدالت آفرین و آزادمنشانه آن را کنار نهادیم و از پى هواهاى جاه‏طلبانه خود رفتیم. و با امانت دیگر تو- که عترت و خاندان گرانمایه‏ات باشند- نیز به مخالفت برخاسته و با آنان ظالمانه رفتار نمودیم و ضمن زیر فشار قرار دادنشان، آنان را در دفاع از حق و عدالت تنها گذاشتیم و در برابر بیدادگران یاریشان‏

نکردیم و آنان را سخت پراکنده نموده و از خانه و کاشانه خویش آواره ساخته و آنان را به شهادت رساندیم.

«امّا الأکبر فخالفناه، و امّا الأصغر فخذلنا، وَ مَزَّقْناهُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ‏.»

اینجاست که من به آنان خواهم گفت: بروید و از من دور شوید! و آن‏گاه است که آنان در حالى که سخت تشنه و درمانده‏اند و چهره‏هایشان سیاه گشته و بر آن گرد و غبار خفّت و رسوایى گناه و بیدادگرى نشسته است، از راهى که آمده‏اند بازمى‏گردند.

«فاقول: الیکم عنّى فیصدرون عطاشا مسوّدة وجوههم.»

سپس پرچم دیگرى که نورافشان است و از آن فروغى پرتو افکن مى‏باشد بر من وارد مى‏گردد، و من به آنان خواهم گفت: شما چه کسانى هستید؟

«ثمّ ترد على رایة اخرى تلمع نورا فاقول لهم: من انتم؟»

آنان پاسخ مى‏دهند: ما مردمى توحیدگرا و پروا پیشه و از حق‏جویان و حق طلبان و حق پرستان و حق پذیرانیم.

«نحن اهل کلمة التوحید و التّقوى من امة محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم.»

ما کسانى هستیم که کتاب پرشکوه خدا، قرآن شریف را گرامى داشتیم و آن را بسان جان شیرین و عزیزتر از آن حفظ کردیم و از خطرهاى رنگارنگ پاس داشتیم و حلال آن را حلال و حرامش را حرام و ناروا شمردیم و به راستى به رهنمودهاى آن عمل کردیم و از هشدارهایش هشدار پذیرفتیم و از پند و اندرز و درس‏هاى انسانساز و عبرت آموز و عبرت انگیزش درس‏هاى عبرت گرفتیم و اندرزها پذیرفتیم.



[1] - بحار، ج 44، ص 247.

[2] - بحار، ج 22، ص 153؛ مناقب، ج 3، ص 234؛ طرائف، ص 202؛ بحار، ج 43، ص 361؛ مدینة المعاجز، ص 259. بحار، ج 43، ص 316؛ مدینة المعاجز، ص 254.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 425 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1402051 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]