پیروان مذاهب گوناگون جویای حقاند
( 3749)مولعیم اندر سخنهای دقیق |
|
در گرهها باز کردن ما عشیق |
( 3750)تا گره بندیم و بگشاییم ما |
|
در شکال و در جواب آیینفزا |
( 3751)همچو مرغی کو گشاید بند دام |
|
گاه بندد تا شود در فن تمام |
( 3752)او بود محروم از صحرا و مرج |
|
عمر او اندر گره کاری است خرج |
( 3753)خود زبون او نگردد هیچ دام |
|
لیک پرش در شکست افتد مدام |
مولع: آزمند، حریص.
سخنهاى دقیق: کنایه از بحثهاى عقلانى و استدلالهاى فلسفى که بیشتر نتیجه آن پیروزى در بحث و جدال است نه کشف حقیقت.
باز کردن گرهها: کنایه از گشودن مشکلهاى جهان.
عشیق: دل بسته، مشتاق.
آیین فزا: ظاهراً تعریضى است به اصحاب منطق و روشهایى که در این علم براى حل مسئلهها به کار برند، از ترتیب قیاسها.
مرج: یعنی مرز، زمین، مرتع وچراگاه ، سبزهزار.
گره کارى: کنایه از رنج بردن و نتیجه نگرفتن.
( 3749) ما در سخنان دقیق حریص بوده بباز کردن گره مطالب عشق فراوان داریم. ( 3750) تا ما گرهها را ببندیم و بگشائیم و در مراسم اشکال و رد اشکال کوشش کنیم. ( 3751) مثل مرغى که بند دام را گاهى ببندد و گاهى بگشاید تا فن دام را یاد بگیرد. ( 3752) عمرش در کار گره بمصرف مىرسد و از صحرا و سبزه محروم خواهد ماند. ( 3753) هیچ دامى مغلوب او نمىشود ولى بال و پر او از اثر کار بىهوده خودش مىشکند.
نظر مولانا نسبت به فلاسفه و حکما و به طور کلی اهل استدلال این است که «سخنهای دقیق» و مستند به دلیل و برهان میگویند و ولع دارند که با این سخنها گرهی از کار جویندگان بگشایند اما به جایی نمیرسند. کار آنها به مرغی شباهت دارد که در دام افتاده است و میتواند گرهْ بندهای دام را باز کند، اما همواره باز میکند و دوباره میبندد تا ماهر شود و فراموش میکند که از دامِ گشوده باید گریخت. این مرغ، بال و پر خود را آسیب میزند و آزاد نمیشود. اهل استدلال هم پس از همهْ کوششها باز اسیر سخنهای دقیق خویشاند و به حق واصل نمیشوند.
( 3754)با گره کم کوش تا بال و پرت |
|
نگسلد یک یک ازین کرّ و فرت |
( 3755)صد هزاران مرغ، پرهاشان شکست |
|
و آن کمینگاه عوارض را نبست |
( 3756)حال ایشان از نبی خوان ای حریص |
|
نقبوا فیها ببین هل من محیص |
کرّ و فر: یعنی حمله و گریز و به طور کلی تلاش و کوشش، کنایه از جدال و بحثهاى فلسفى.
مرغ: استعاره از آشنایان به فلسفه و بحثهاى منطقى.
کمینگاهِ عوارض: کنایه از شبههها و وسوسهها که براى آدمى پدید مىآید و خواهد با برهان عقلى آن را بزداید، نیز قضاء اللّه که فرود آید.
نُبى: قرآن.
نَقَّبُوا: برگرفته است از آیه «وَ کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِی اَلْبِلادِ هَلْ مِنْ مَحِیصٍ: و بسا پیش از آنان تباه کردیم قرنهایى که در نیرو سختتر از آنان بودند. پس کاویدند در شهرها آیا گریزگاهى هست.»[1]
( 3754) کم با گره کوشش کن و کمتر بحث لفظى را شعار خود نما تا از این کر و فر و خود نماییت یک یک بال و پرت گسسته نگردد. ( 3755) صد هزاران مرغ پر و بالشان شکست و نتوانستند راه حوادث را ببندند. ( 3756) حال آنها را از قرآن بخوان « فَنَقَّبُوا فِی اَلْبِلادِ و هَلْ مِنْ مَحِیصٍ » را ببین
مولانا به یاران خود چنین اندرز میدهد: اسیر این سخنهای دقیق و لفّاظی اهل استدلال نشوید تا توانایی پروازتان از میان نرود. «کمینگاه عوارض»، همان دنیا و زندگی مادی است که گرفتاری آن ما را از راه حق باز میدارد و بال و پر خداجویان را میبندد. مولانا میگوید: اهل ظاهر و اهل استدلال به خدا نمیرسند. کار آنها مثل کار منکران و کافران، بینتیجه است، سرگذشت آنها را در قرآن بخوان: چه بسا اقوام کافری که پیش از آنها نابود کردیم، آنها در سرکشی سختتر از اینها بودند و در بسیاری از نقاط زمین راه یافتند، آیا گریزگاهی برای آنها بود؟ خلاصهْ کلام این که اهل استدلال گمراهند و به کژراهه میروند.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |