شخص راستگو با راستگویی خود، سه چیز را بهدست می آورد : اعتماد، دوستی و شکوه [در دل ها] . [امام علی علیه السلام]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفتردوم(395)
پنج شنبه 94 آبان 21 , ساعت 9:14 صبح  

دریای معنا و بحر الهی


قصّه بَط بچگان که مرغ ِخانگى پروردشان

( 3782)تخم بطی گرچه مرغ خانه‌ات

 

کرد زیر پر چو دایه تربیت

( 3783)مادر تو بط آن دریا بدست

 

دایه‌ات خاکی بد و خشکی‌پرست

( 3784)میل دریا که دل تو اندر است

 

آن طبیعت، جانت را ازمادر است

( 3785)میل خشکی مر تو را زین دایه است

 

دایه را بگذار کو بد رایه است

( 3786)دایه را بگذار در خشک و بران

 

اندر آ در بحر معنا چون بطان

( 3787)گر تو را مادر بترساند ز آب

 

تو مترس و سوی دریا ران شتاب

( 3788)تو بطی بر خشک و بر‏تر زنده‌ای

 

نی چو مرغ خانه خانه‌گنده‌ای

 قصّه بط بچگان: براى آگاهى از مأخذ این قصه نگاه کنید به: مقالات شمس، و مآخذ قصص و تمثیلات مثنوى.[1]

مرغ خانه: استعاره از جسم، و آن چه وابسته به جسم است.

خشکى پر: که در خشکى تواند پرید.

میل دریا: استعاره از توجه به معنویات.

بدرایه: یعنی بد راى، بد اندیش، یا صاحبِ نظرهای نادرست.

خشک و تر: استعاره از دارا بودن نیروى جسمانى و عقلانى.

خانه گنده: این ترکیب در دفتر سوم مثنوى آمده و در دیوان کبیر «خانه کنده» ضبط شده و مرحوم فروزانفر آن را «خانه برانداز» و «خانه خراب» معنى کرده . ودر این بیت معنى « محصور در خشکى » معنا مى‏دهد.

 ( 3782) تو تخم مرغابى هستى اگر چه مرغ خانگى تو را زیر پر گرفته و چون دایه تربیت نمود. ( 3783) مادر تو مرغابى آن دریا است و دایه تو خاکى و خشکى پرست بود. ( 3784) این تمایلى که طبیعت جانت بدریا دارد از مادر بتو ارث رسیده‏. ( 3785) و میل به خشکى از این دایه است تو دایه را رها کن که او بد راه است. ( 3786) دایه را در خشکى گذاشته و چون مرغابیها بدریاى معنى بشتاب‏. ( 3787) اگر دایه تو را از آب بترساند نترس و با شتاب تمام بدریا رو. ( 3788) تو مرغابى هستى در خشکى و دریا زندگى توانى کرد مثل مرغ خانگى نیستى که در خانه خاکى کنده خاکى باشى‏.

اصل انسان مرغابی است، نه مرغ خانگی؛ هر چند مرغ خانگی و خاکی او را پرورش داده است. در این تمثیل کوتاه، مرغ خانگی انسان دنیادوست و مرغابی، روح خداجو وکمال‌طلب است. «دریا» دریای معنا و بحر الهی است. «دایه» کسانی هستند که علم ظاهر دارند و می‌پندارند که همهْ مسائل را جواب می‏‏دهند، یا نفس انسانی است که نهاد خداجوی ما را به بی‌راهه می‏‏کشاند.



[1] - مقالات شمس، ج 1، ص 77، نیز مآخذ قصص و تمثیلات مثنوى، ص 84.

 


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 509 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1402135 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]