مال خود را در راه حقوق [دوستان] ببخش و ازآن، به دوستت برسان که بخشش به آزاده، سزاوارتر است . [امام علی علیه السلام]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفترسوم(2)
دوشنبه 94 آذر 2 , ساعت 9:10 عصر  

اولیاء‌الله از دیدار حق نیرو می‌گیرند 

 

( 1) اى ضیاء الحق حسام الدین بیار            

 

 

این سوم دفتر که سنّت شد سه بار

 

 

 

  ( 2)بر گشا گنیجینه اسرار را            

 

در سوم دفتر بِهِل اَعذار را

 

( 3)قُوَّتَت از قوّت حق می‌زهد

 

نز عروقی کز حرارت می‌جهد

( 4)این چراغ شمس کو روشن بود

 

نز فتیل و پنبه و روغن بود

( 5)سقف گردون کو چنین دائم بود

 

نز طناب و اُستُنی قایم بود

( 6)قوت جبریل از مطبخ نبود

 

بود از دیدار خَلاّقِ وجود

( 7)هم‌چنان این قوت ابدال حق

 

هم ز حق دان نه از طعام و از طبق

( 8)جسمشان را هم ز نور اسرشته‌اند

 

تا ز روح و از ملک بگذشته‌اند


 

سنّت: گفتار یا کردار یا تقریر پیغمبر (ص) است، و «تقریر» پذیرفتن گفتار یا کردار کسى است که در محضر او چیزى گوید یا کارى کند، و پیغمبر بر او خرده نگیرد. و معنى دیگر «سنت» استحباب است، مقابل وجوب. که در این بیت همین معنى مقصود است.

سه بار شدن سنّت: شارحان در شرح این جمله، از رسول (ص) روایت‏ها آورده‏اند. هفت روایت را مرحوم فروزانفر در احادیث مثنوى نوشته است.[1] بعض شارحان نوشته‏اند پیغمبر (ص) با سه انگشت غذا مى‏خورد. روایت‏هاى دیگر، در همین معنى در این باره مى‏بینیم، و شاید نزدیکترین آنها به معنى آن در این بیت، همان روایت اخیر احادیث مثنوى است که رسول (ص) چون خواست وضو گیرد سه بار آب بر دو دست ریخت و سه بار مضمضه و استنشاق کرد.

اعذار: جمع عذر: بهانه. یا (به کسر همزه) عذر آوردن،

عذرها را به یک سو نهادن: گویا اشاره به این است که حسام الدین از بیمارى شکایت داشته و با ضعیفى مزاج و کم شدن نیرو، ویا به علت فوت همسرش وضعیت روحی مناسبی نداشته و نمى‏توانسته است همچنان به کار نوشتن مشغول باشد.

مولانا با سرودن این بیت‏ها از یک سو مى‏خواهد او را دل دارى دهد و بر سر کار آورد، و از سوى دیگر به مریدان بگوید حسام الدین همچون دیگر مردمان نیست که مزاج او با عامل‏هاى طبیعى نیرو گیرد و با بیمارى‏ها از کار بیفتد. دیگر مزاج‏ها از عنصرها ترکیب شده است، اما مزاج حسام الدین چون آن مزاج‏ها نیست. سپس تلویحاً مى‏گوید مردمِ عادى قدرت درک مقام او را ندارند.

زهیدن: زاییدن، متولّد شدن، پدید آمدن.

از حرارت جهیدن: حرارتى که از رگ قلب به همه تن مى‏رسد.

 اُستُن: ستون.

قائم: ایستاده. مضمون بیت برگرفته از قرآن کریم است اَللَّهُ اَلَّذِی رَفَعَ اَلسَّمواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها: خدایى که بر افراشت آسمان‏ها را بى‏ستونى که ببینیدش.[2]

قوّت جبریل: اشاره دارد به آیه شریفه :« ذِی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی اَلْعَرْشِ مَکِینٍ: نیرومندى جاى گرفته به درگاه صاحب عرش.»[3] و نیز آیه شریفهْ: «عَلَّمَهُ شَدِیدُ اَلْقُوى‏.»[4] از «شدید القوى» مقصود جبرئیل است.

ابدال: آفرینشِ اولیاى حق که مولانا از آنان به «ابدال» تعبیر کرده است از نور حق تعالى است، چنان که در جاى دیگر فرموده است:

          بنهد اندر روى دیگر نور خود                که ببیند نیم شب هر نیک و بد

          یوسف و موسى ز حق بردند نور             در رخ و رخسار و در ذاتُ الصُّدور

3058- 3057/ د / 6

          جسمشان مشکات دان دلشان زُجاج             تافته بر عرش و افلاک این سراج‏

          نورشان حیرانِ این نور آمده                       چون ستاره زین ضُحَى فانى شده‏

3070- 3069 / د /6

آنان چون جسم را رها کرده و جان شده‏اند، سراپا نورند. قوت جسمانى‏شان به نیروى ربّانى مبدّل گردیده است.

          از پاى تا به سر همه نور خدا شود             در راه ذُو الجلال چو بى‏پا و سر شوى‏

(حافظ)

طَبَق: خوانى گرد ساخته از چوب یا دیگر چیز که به جاى سفره، خوردنى در آن مى‏نهند و نزد مهمان مى‏آورند.

روح: جبریل است. (تبیان) و گفته‏اند دسته‏اى از فرشتگان‏اند. (کشف الاسرار)

    ( 1) اى ضیاء الحق سومین دفتر را پیش آر که رسم و طریقه ما بمرحله سوم رسید. ( 2) عذرها را کنار گذاشته در دفتر سوم گنجینه اسرار را بگشاى‏. ( 3) جوشش چشمه نیروى تو از سرچشمه نیروى حق است نه از عروقى که بر اثر حرارت غریزیه مى‏جهد و حیات حیوانى را تأمین مى‏کند. ( 4) این چراغ شمس که روشن است از فتیله و روغن نیست‏. ( 5) این سقف گردون که باثبات دائمى بالاى سر ما است بوسیله طناب و ستون بر پا نشده‏. ( 6) نیروى جبرئیل از خوراکى نبود بلکه از دیدار جمال خداوندى بود. ( 7) و همچنین این نیروى ابدال حق نیز از حق به آنها مى‏رسد نه از طعام و طبق‏. ( 8) جسم آنها را هم از نور سرشته‏اند این است که از روح و از شیطان پیش افتاده‏اند.



[1] - احادیث مثنوى (ص 71- 72)

[2] - (سوره رعد،آیه 2)

[3] - (سوره تکویر،آیه 20)

[4] - (سوره نجم،آیه 5)

 


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 410 بازدید
بازدید دیروز: 436 بازدید
بازدید کل: 1405899 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]