( 85)ورنه کی کردی به یک چوبی هنر |
|
موسیای فرعون را زیر و زبر |
( 86)ورنه کی کردی به یک نفرین بد |
|
نوح شرق و غرب را غرقاب خود |
( 87)برنکندی یک دعای لوط راد |
|
جمله شهرستانشان را بیمراد |
( 88)گشت شهرستان چون فردوسشان |
|
دجلهْ آب سیه رو بین نشان |
( 89)سوی شام است این نشان و این خبر |
|
در ره قدسش ببینی در گذر |
( 90)صد هزاران ز انبیای حقپرست |
|
خود به هر قرنی سیاستها بُدست |
( 91)گر بگویم وین بیان افزون شود |
|
خود جگر چبود که کُهها خون شود |
( 92)خون شود کهها و باز آن بفسرد |
|
تو نبینی خون شدن کوری و رد |
( 93)طرفه کوری دوربین تیزچشم |
|
لیک از اشتر نبیند غیر پشم |
( 94)موبهمو بیند ز صرفه حرصِ اِنس |
|
رقصِ بیمقصود دارد همچو خرس |
نفرین بد: که گفت: « رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى اَلْأَرْضِ مِنَ اَلْکافِرِینَ دَیَّاراً.»[1] و طوفان بر آمد.
دُعا: نفرین.
دُعاى لوط: اشاره است بدان چه لوط گفت: إِنِّی لِعَمَلِکُمْ مِنَ اَلْقالِینَ. رَبِّ نَجِّنِی وَ أَهْلِی مِمَّا یَعْمَلُونَ: من کردار شما را زشت مىدانم. پروردگارا، مرا و کسان مرا از آن چه مىکنند برهان»[2] و نفرین وى موجب شد که شهر آن قوم زیر و زبر شود. «جَعَلْنا عالِیَها سافِلَها».[3]
به هر قرنى سیاستها بُدست: چنان که در جاى جاى قرآن کریم آمده است که خدا کافران را عذاب فرمود به نفرین پیمبران.
خون شود کُهها:
بس کنم گر این سخن افزون شود خون جگر چه بود که خارا خون شود
این جگرها خون نشد نه از سختى است غفلت و مشغولى و بد بختى است
3821- 3820 /د1
خون شود کهها و باز آن بفسرد: اشاره دارد به آیهْ شریفه سوره «حشر»: اگر قرآن بر کوهها نازل شود، «لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّهِ...» :اگر این قرآن را بر کوهى نازل مىکردیم، مىدیدى که در برابر آن خاشع مىشود و از خوف خدا مىشکافد!.[5]
لیک از اشتر نبیند غیر پشم: اشاره دارد به آیه شریفه: «یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ»:آنها فقط ظاهرى از زندگى دنیا را مىدانند، و از آخرت (و پایان کار) غافلند![6]
سخن از قدرت مردان حق و اینکه اولیاءالله در تحت حضانت ویژهْ الهیاند و آگاهی آنها به آگاهی حق پیوسته است. مولانا برای بیان این موضوع، معجزات پیامبران را یادآور میشود. اگر حمایت الهی نبود، موسی چگونه میتوانست هنر کند و با یک چوبدستی، بساط حکومت فرعون را زیرورو کند.[7] یا حضرت نوح چگونه میتوانست با یک نفرین آسیبزننده، خاور و باختر زمین را غرق در آب کند؟[8] اگر پشتیبانی حضرت حق نبود، لوط، آن رادمرد الهی، چگونه میتوانست با یک دعا، شهرهای قوم خود را زیرورو سازد و آنان را ناکام گرداند. شهر آنان که به مثابهْ بهشت بود به رودخانهْ سیاه مبدّل شد.[9] مولانا به آیهْ شریفه سوره «حشر» نظر دارد: اگر قرآن بر کوهها نازل شود، مولانا از این آیهْ چنین بهرهبرداری میکند که تجلی قدرت حق، کوه را خون میکند، اما تو که چشم دیدن حقایق را نداری و مردود حقی، آن را نمیبینی. خلاصه از نظر مولانا: اولیا مقرّبان خداىاند و نزد او ارجى بزرگ دارند. اگر در ظاهر خوار و ژندهاند در نزد حق مقرَّبترین بندهاند. اگر آنان را از بىادبان رنجى رسد، خدا از آزار دهندگان کیفر کشد.
گر زنى بر نازنینتر از خودت در تگ هفتم زمین زیر آردت.
قصّه عاد و ثمود از بهر چیست تا بدانى کانبیا را نازُکى است.
این نشان خسف و قَذف و صاعقه شد بیان عزّ نفس ناطقه
ظاهرشان خموش است و دلهاشان از عشق خدا در جوش، با دنیا پرستان بیگانهاند و با حق آشنا، نفس را کشتهاند و زندهاند به خدا.
تو را با حق آن آشنایى دهد که از دست خویشت رهایى دهد
که تا با خودى در خودت راه نیست و ز این نکته جز بىخود آگاه نیست
نه مطرب که آواز پاى ستور سماع است اگر عشق دارى و شور
مگس پیش شوریده دل پر نزد که او چون مگس دست بر سر نزد
(بوستان سعدى، ص 111)
در ادامه مولانا می گوید: «دوربین» کسی است که امور دور از حقیقت را میبیند؛ یعنی در امور دنیوی بسیار موشکاف و بینا هستی، اما از شتر به این بزرگی، پشمی بیش نمیبینی. خلقت شتر فکرتبرانگیز است، اما تو به جای مطالعهْ شگفتیهای خلقت او، تنها به ظاهر او نگاه میکنی
[1] - (سوره نوح،آیه 26)
[2] - (سوره شعراء،آیه 168- 169)
[3] - (سوره هود،آیه 82)
[4] - (سفر نامه ناصر خسرو، ص 29- 30)
[5] - سوره حشر، آیهْ 21
[6] - سوره روم، آیهْ 7
[7] - (آیات 56 تا 72 سوره طه)
[8] - مضمون کلام برگرفته از مضمون سوره «نوح» و آیههای 14 و 15 سوره «عنکبوت» است.
[9] - (آیه 82 سوره هود)
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |