دانش و دارایی، هر عیبی را می پوشانند و تنگدستی و نادانی، هرگونه عیبی را آشکار می سازند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفترسوم(27)
پنج شنبه 94 دی 3 , ساعت 10:4 صبح  

احتیاط و دوراند‌یشی

 ( 219)حزم، این باشد که نفریبد تو را

 

چرب و نوش و دام‌های این سرا

( 220)که نه چربش دارد و نه نوش او

 

سحر خواند می‌دمد در گوش او

( 221)که بیا مهمان ما ای روشنی

 

خانه آن تست و تو آن منی

( 222)حزم آن باشد که گویی تخمه‌ام

 

یا سقیمم خسته‌ْ این دخمه‌ام

( 223)یا سرم درد است درد سر ببر

 

یا مرا خواند است آن خالو پسر

( 224)زآن که یک نوشت دهد با نیش‌ها

 

که بکارد در تو نوشش ریش‌ها

( 225)زر اگر پنجاه اگر شصتت دهد

 

ماهیا او گوشت در شستت دهد

( 226)گر دهد خود کی دهد آن پر حیل

 

جوز پوسیده است گفتار دغل

( 2207)ژغژغ آن عقل و مغزت را برد

 

صد هزاران عقل را یک نشمرد

( 228)یار تو خرجین تست و کیسه‌ات

 

گر تو رامینی مجو جز ویسه‌ات

( 229)ویسه و معشوق تو هم ذات تست

 

وین برونی‌ها همه آفات تست

 حزم: دور اندیشى، احتیاط.

تُخمَه: یعنی دچار سوء‌هاضمه هستم‌. بیماریى که از بسیار خوردن دست دهد.

سقیم: بیمار.

سقیمم: یعنی دردمندم.

دَخمَه: در لغت گورخانه گبران است.

این دخمه: دنیاست که انسان‌ها را چون مردگان در آن برپا نگه داشته‌اند.

درد سر بُردن: کنایه از ترک مزاحمت کردن.

خالو پسر: پسر دایى، کنایه از خویشاوند دعوت کننده.

گوشت در شست دادن: گوشت در قلاب نهادن و به آب افکندن براى گرفتن ماهى. در این بیت کنایه از فریفتن با اندک متاع دنیوى.

جوز: گردو.

ژَغژَغ: (اسم صوت) یعنی صدای شکستن پوست گردو و بادام، آواز به هم خوردن دندان‏ها.

خُرجین: دو توبره که به هم دوزند و از بار پر کنند و بر پشت خر نهند.

خورجین تو: یعنی ذخیره تقوا و معنویت تو.

خرجین و کیسه: استعاره از آن چه سالک از عبادت یا از ذکر یا از ریاضت ذخیره کند.

رامین و ویسه: دو عاشق و معشوق معروف که فخر الدین اسعد گرگانى داستان آن دو را به نظم در آورده است.

          بوى رامین مى‏رسد از جان ویس             بوى یزدان مى‏رسد هم از اویس‏

1828/ د / 4

( 219) حزم و هشیارى آنست که لذایذ و لقمه‏هاى چرب و دانه‏هاى این جهان ترا نتواند فریب دهد . ( 220) اینها نه لقمه چرب و نه شیرینى دارند بلکه سحر خوانده و بگوش مى‏دمند. ( 221) که بیا مهمان ما باش خوش آمدى خانه خانه تو است و تو از ما هستى‏. ( 222) طریقه حزم و احتیاط این است که بگویى من تخمه‏ام و غذا نتوانم خورد و یا بگویى من مریضم و خسته در خانه افتاده‏ام‏. (- بلى حزم اینست که براى رد دعوت او بگویى تخمه‏ام یا بهر عذرى که ممکن باشد متعذر شوى‏. ( 223) بگویى سرم درد مى‏کند درد سرم مده یا مهمانم و نمى‏توانم بیایم‏. ( 224) براى اینکه یک نوش بتو خواهد داد با چندین نیش که نیشش زخمها در تو پدید مى‏آورد. ( 225) اگر پنجاه یا شصت درم زر بتو بدهد چون گوشتى است که در دام ماهى بگذارند تا او را بشست آورند و صید نمایند. ( 226) آن حیله‏گر بکسى چیزى نمى‏دهد بر فرض اینکه بدهد جوز پوسیده و سخنان فریبنده است‏. ( 227) صداى چغ‏چغ گردوها و سخنان ناراست عقل و مغزت را مى‏برد و صد هزار عقل را یکى بحساب نمى‏آورد. ( 228) یار تو با تو است و چون خورجین و کیسه سفرت همراه تو است اگر تو رامینى جز ویسه خود مجوى اگر مجنونى جز لیلى خویش مخواه‏. ( 229) ویسه تو لیلى تو و بالاخره معشوق تو همانا ذات تو است و اینهائى که در بیرون هستند همه آفت جان تواند .

روشن است که منظور از «این سرا» دنیاست و سخن در این است که مزایای این جهان مانند غذاهای چرب و شیرینی است که ما را به سوی خود می‌کشد. مولانا می‌گوید: برای گریز از مهمانی دنیا بهانه‌ای بیاور. شیرینی دنیا در تو زخم (ر‌یش و دمل) پدید می‌آورد. منافع دنیایی و حتّی سکّه‌های زر را رد کن، زیرا زر آن هم مثل گوشتی است که ماهی‌گیر در قلاب خود می‌گذارد. دنیا دغل است و وعده‌های آن مانند گردویی است که مغزش پوسیده باشد. سالک وانسان هشیار باید جانب حزم را نگاه دارد. چنان که از امام صادق (ع) نقل شده است: «الوُقُوفُ عِند الشُّبهَةِ خَیرٌ مِن الاِقتِحامِ فی الهَلَکَةِ: در ایستادن هنگام شبهت بهتر است از در افتادن به هلاکت.»[1] ونیزامیر مؤمنان (ع) فرماید: «لا وَرَعَ کَالوُقُوفِ عِندَ الشُّبهَةِ: هیچ پارسایى چون باز ایستادن هنگام ندانستن نیست.» [2]و اگر توقف نکند به رنج افتد چنان که روستایى در داستان آینده.

در ادامه مولانا به قصه معروف «ویس و رامین» اشاره می‌کند و می‌گوید: معشوق تو (ذات تو)، جنبه معنوی و حقیقی وجود توست؛ در جست‌وجوی حقیقت خود باش و بدان که آن «همه آفات توست» و مانع وصال حق است.



[1] - (بحار الانوار، ج 2، ص 259)

[2] - (نهج البلاغه، کلمات قصار: 113)

 


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 508 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1402134 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]