( 263)گفت: حق است این، ولی ای سیبویه |
|
اِتّقِ شَرَّ مَن اَحسنتَ الیه |
( 264)دوستی تخم دم آخر بود |
|
ترسم از وحشت که آن فاسد شود |
( 265)صحبتی باشد چو شمشیر قطوع |
|
همچو دی در بوستان و در زروع |
( 266)صحبتی باشد چو فصل نوبهار |
|
زو عمارتها و دخل بیشمار |
( 267)حزم آن باشد که ظن بد بری |
|
تا گریزی و شوی از بد بری |
( 268)حزم سوءالظن گفتاست آن رسول |
|
هر قدم را دام میدان ای فضول |
سیبویه: لقب نحوى مشهور دانشمند ایرانی و استاد علم نحو عَمرو بن عثمان است. وى از مردم بیضاء فارس بود. به سال 148 متولد و به سال 180 ه ق در گذشت. لیکن در اینجا مطلق مخاطب مقصود است، و نظیر این خطابها در مثنوى فراوان است،همانند: اى خواجه بو العلا، اى بو الحسن،...
اِتَّقِ مِن شَرِّ مَن أحسَنتَ اِلَیه: این جمله را بعض شارحان از فرمودههاى على (ع) دانستهاند، لیکن از سیاق عبارات پیداست که به فرمودهى امام نمىماند. میدانى آن را مثل سائر ضبط کرده است.
تُخمِ دَمِ آخر: که باید منتظر پایان آن بود. بعض شارحان آن را شهادتین هنگام مرگ گرفتهاند هر چند بىارتباط نیست، اما ظاهراً مطلق دوستى مقصود است، و از آن رو به «تخم دم آخر» تشبیه شده است، که به ثمر تخمى که در این وقت کاشته شود، اطمینان نباید داشت.
تخم تا در زمین نماند سه ماه بر از او کى خورى به خرمن گاه
(سنایى، حدیقة الحقیقة، ص 734)
نظیر: جوجه را آخر پاییز مىشمارند. (برخى دوستىها به زیان کشد و برخى را پایانى خوش بود. باید پایان را در نظر داشت).
قَطُوع: برنده.
حَزمُ سوءُ الظّن: «الحَزمُ سُوءُ الظّن: دور اندیشى گمان بد بردن است.» بعضى آن را حدیث گرفتهاند، لیکن گویند از سخنان اکثم بن صیفى است.
( 263) خواجه گفت درست است ولى فرمودهاند «اتق من شر من احسنت إلیه» از شر کسى که باو احسان کردهاید حذر کنید. ( 264) دوستى مثل تخم آخر وقت است از آن مىترسم که بعلت بىموقع بودن فاسد شده از میان برود. ( 265) بعضى از مصاحبتها مثل شمشیر برنده یا مثل ماه دى است براى بستانها و مزارع. ( 266) و بعضى از مصاحبتها هم مثل فصل بهار است که بر اثر آن سبزهها مىروید و مزارع معمور مىگردد و دخل بىشمارى از آن عاید مىشود 0( 267) ولى حزم و احتیاط اقتضا مىکند که ظن بد برده و از آن بگریزى و ایمن شوى . ( 268) حضرت رسول (ص ع) حزم را سوء ظن نام برده پس هر قدم را باید دامى فرض کرده با حزم قدم بردارى .
در اینجا مولانا از زبان مرد شهری به فرزند او (سیبویه) میگوید: ای پسر دانای من، فرزند عزیزم! بپرهیز از شر کسی که به او نیکی کردهای. دوستی مانند دانه گیاهی است که دارد آخرین آثار حیات را از دست میدهد و اگر آن را بکارند، همیشه حاصل نمیدهد. اگر دوستان از یکدیگر دور بمانند، دوستی آنها بیشتر فساد میپذیرد. دوستیهایی نیز وجود دارد که همه چیز را مانند شمشیر تیز میبرد و نابود میکند. اگر در هر قدم مراقب دامها و فریبها باشی، به چاه نخواهی افتاد و دوراندیشی همین بدبینی است.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |