حسادت دوست، ناشی از نادرستی دوستی است . [امام علی علیه السلام]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفتر سوم(43)
دوشنبه 94 دی 28 , ساعت 6:13 عصر  

قضای الهی

( 380)چون قضا آید شود تنگ این جهان

 

از قضا حلوا شود رنج دهان

( 381)گفت اذا جاء القضا ضاق الفضا

 

تحجب الابصار اذا جاء القضا

( 382)چشم بسته می‌شود وقت قضا

 

تا نبیند چشم کحل چشم را

( 383)مکر آن فارس چو انگیزید گرد

 

آن غبارت ز آن سوارت دور کرد

( 384)سوی فارس رو مرو سوی غبار

 

ورنه بر تو کوبد آن مکر سوار

( 385)گفت حق آن را که این گرگش بخورد

 

دید گرد گرگ چون زاری نکرد

( 386)او نمی‌دانست گرد گرگ را

 

با چنین دانش چرا کرد او چرا

( 387)گوسفندان بوی گرگ با گزند

 

می‌بدانند و به هر سو می‌خزند

( 388)مغز حیوانات بوی شیر را

 

می‌بداند ترک می‌گوید چرا

( 389)بوی خشم شیر دیدی باز گرد

 

با مناجات خدا انباز گرد

 چون قضا آید:

          چون قضا آید شود دانش به خواب             مَه سیه گردد بگیرد آفتاب‏

1232 /د1

حلوا شود رنج دهان: «به راه عصیان رفتند، تا آن که نصیحت گو در باره خود بد گمان شد و حلوا رنج دهان.»[1]

إِذا جاءَ القَضا: هر گاه قضا آید فضا تنگ شود. انقروى این جمله را از رسول (ص) دانسته. در امثال و حکم از على (ع) آمده است: «إِذا جاءَ القَدَرُ عَمِىَ البَصَرُ.» لیکن این دو فقره بدین لفظها از آن دو بزرگوار نیست.

در سخنان على (ع) است: «إِذا نَزَلَ القَدَرُ بَطَل الحَذَرُ.» همچنین: «نُزُولُ القَدَرِ یُعمِى البَصَرِ.»[2] و به عبارت‏هاى دیگر نیز آمده است.[3]

تُحجَبُ الأبصار: چون قضا آید دیده‏ها بسته شود.

کُحل: سرمه.

کحل چشم:قدرت حق است که دوباره به ما توانایی می‏دهد.

فارس: کنایه از مرد حق. راهنما.

          گرد فارس گرد سر افراشته             گرد را تو مردِ حق پنداشته‏

          گردید ابلیس و گفت این فرع طین             چون فزاید بر من آتش جبین‏

3961- 3960 /د1

گرد انگیزیدن: استعاره است از استدراج.

غبار: کنایه از هواهاى نفسانى و شهوت‏هاى دنیاوى که آدمى را از یاد خدا غافل سازد.

پوستین یوسفان شکافتن: نافرمانى پیمبران کردن، و آنان را آزار دادن.

 ( 380) بلى وقتى قضا بیاید جهان فراخ در نظر انسان تنگ شده و قضا باعث مى‏شود که حلوا در دهان تلخ مى‏گردد. ( 381) وقتى قضا آمد فضا تنگ شده در جلو دیده‏ها پرده مى‏کشد. ( 382) قضا چشم را مى‏بندد تا سرمه چشم و کسى را که روشنى چشم از او است نبیند. ( 383) وقتى که مکر آن سوار گرد بلند کند همان گرد چشم را تیره کرده و از پناه دهنده کور و دور مى‏سازد. ( 384) در این وقت بطرف سوار برو نه بسمت غبار و گرنه مکر سوار بر تو مسلط خواهد شد. ( 385) حق فرمود آن که این گرگ او را خورد وقتى گرگ را دید چرا فریاد و زارى نکرد؟. ( 386) اگر گرد گرگ را نمى‏شناخت آن که معرفت و دانشش این بود چرا مشغول چریدن گردید؟. ( 387) گوسفندان بوى گرگ را مى‏شناسند و از او حذر مى‏کنند. ( 388) مغز حیوانات بوى شیر را درک کرده چرا را ترک مى‏گویند. ( 389) بوى خشم شیر را دیدى بر گرد و با مناجات خداوند دمساز شو.

مولانا به اندیشهْ قضای الهی اشاره می‏کند و می‏گوید: قضای الهی هر توانایی در هستی را محو می‏کند و بر همه چیز غالب است. به مثلی از عرب‌ها اشاره دارد که چون قضای الهی بیاید فضا تنگ می‏شود و هیچ کاری نمی‏‏توان کرد‌ و چشم‌ها پوشیده می‏شود. چشم ما راه را از چاه تشخیص نمی‏‏دهد، چون قضا آید شود دانش به خواب.

«فارس» قضای الهی و قدرت اوست؟ که ما اسیر مظاهر و آثار آن می‏شویم؛ یعنی از سوار فقط غبار آن را می‏بینیم. حق تعالی فرمود: کسی که توسط گرگِ قضا خورده شد، گرد و غبار این گرگ را دید ولی شیون و زاری نکرد و کسی را به یاری نخواست. مولانا می‏گوید: عجیب است که حیوانات؛ وقتی بو‌ و اثر جانوران درنده را احساس می‌کنند به محل امن می‏گریزند، اما انسان به‌قدری در شهوات فرو رفته است که آثار قضا و غضب الهی را نمی‏بیند و از آن حذر نمی‏‏کند. و راه صواب و صلاح را بر‌نمی‏گزیند؛ با این‌که فرصت بازگشت و توبه هم پیدا می‏کند. لذا مولانا می‏گوید: ای انسان اگر واقعاً عاقلی و بوی خشم و غضب الهی را احساس می‏کنی، دست از تباه‌کاری بکش و با نیایش و پرهیزکاری همراه و شریک شو.



[1] - (نهج البلاغه، خطبه 35)

[2] - (معجم الفاظ غرر الحکم، ص 906)

[3] - (احادیث مثنوى، ص 13)


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 182 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1401808 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]