همهْ موجودات سیر کمالی دارند(ادامه)
( 466)چون قضا آهنگ نارنجات کرد |
|
روستایی شهریی را مات کرد |
( 467)با هزاران حزم خواجه مات شد |
|
زآن سفر در معرض آفات شد |
( 468)اعتمادش بر ثبات خویش بود |
|
گرچه که بد نیم سیلش در ربود |
( 469)چون قضا بیرون کند از چرخ سر |
|
عاقلان گردند جمله کور و کر |
( 470)ماهیان افتند از دریا برون |
|
دام گیرد مرغ پران را زبون |
( 471)تا پریّ و دیو در شیشه شود |
|
بلکه هاروتی به بابل در رود |
( 472)جز کسی کاندر قضای حق گریخت |
|
خون او را هیچ تربیعی نریخت |
( 473)غیر آن که در گریزی در قضا |
|
هیچ حیله ندهدت از وی رها |
نارنجات: یعنی افسونهاو نیرنگها، و دراین جا آن جلوه هایی از قضای الهی است که خواست وتصمیم ما رامی شکند. نارَنجیّات، نیرنجات، علمُ الحِیَل، طلسم. شعبده. از «نیرنگ» (فارسى)، و آن عبارت از مراسم دینى و مناسک مذهبى بوده است. و براى آن تأثیرهاى فوق طبیعى قائل بودهاند. و هر پیش آمد، نیرنگى خاصّ خود داشته است. سپس معنى کلمه دگرگون گردیده.[1]
قضا و سر از چرخ برون کردن: نگاه کنید به: شرح بیت 381- 380 / د / 3.
پرى و دیو در شیشه رفتن: میان عامه مشهور است که سلیمان (ع) دیوهاى سرکش را در شیشه مىکرد و مهر بر مىنهاد و به دریا مىافکند. ولى این پندار بر اساسى نیست. بعض افسونگران و دعانویسان نیز کسانى را که به بیمارى صرع مبتلا بودند، جن زده معرفى مىکردند و به کسان آن مىنمایاندند که جن او را مىگیرند و در شیشه مىکنند.
شرع بهر دفع شر رایى زند دیو را در شیشه حجّت کند
1211 / د / 5
بد اندیش را جاه و فرصت مده عدو در چه و دیو در شیشه به
(سعدى)
هاروت: نگاه کنید به: شرح بیت 539 /د1 به بعد.
تربیع: در این جا یعنی طالع بد ودر ستاره شناسی از چارمین خانه نگریستن کواکب است به یکدیگر. اگر قمر در حمل باشد و زهره در سرطان یا ماه در جوزا باشد و زهره در حوت، این نظر دلیل دشمنى است.[2]
تو تمنّا مىبرى کاختر مدام لاغ کردى سعد بودى بر دوام
سخت مىتولى ز تربیعات او وز دلال و کینه و آفات او
1722- 1721 / د /6
( 466) وقتى که قضا بناى نیرنگ گذاشت یک نفر روستایى شهرى دانشمندى را مات کرد . ( 467) با هزاران حزم و احتیاطى که داشت در آن سفر در معرض آفت قرار گرفت . ( 468) چون اعتمادش به ثبات و پایدارى خودش بود اگر چه در ثبات چون کوهى بود ولى سیل مختصرى او را از جاى بکند . ( 469) وقتى قضا از آسمان سر بر مىآورد عاقلان همگى کور و کر مىشوند . ( 470) و ماهیان بر خلاف طبع از آب بیرون مىافتند دام مرغ را در حال پرواز مىگیرد و زبون مىسازد . ( 471) حتى پرى و دیو بشیشه رفته هاروت در بابل گرفتار مىگردد . ( 472) مگر کسى که بقضاى حق بگریزد او است که قضاى آسمان در او کارگر نبوده و نظر تربیع ستارگان که نظر نحس و دشمنى است خون او را نتواند ریخت . ( 473) در غیر این موقع بهر جا که بگریزى هیچ حیلهاى از قضا جلوگیرى نخواهد کرد .
اگر جلوههای قضای الهی بخواهد میتواند تصمیم ما را درهم شکند. خواجه با اینکه هزاران نوع دوراندیشی و احتیاطکاری داشت و به خیال خودش کوهی استوار بود، ولی سیلی کوچک او را با خود برد و مقهورش کرد. وقتی که قضا و قدر الهی در این جهان به ظهور رسد، خردمندان دوراندیش نیز نابینا و ناشنوا میشوند. این مطلب اشاره به حدیثی است که میفرماید: عقول بشری در برابر قضای الهی هیچ است. بر اثر قضا و قدر الهی، ماهیها از دریا بیرون میافتند و دام، پرنده را درحال پرواز گرفتار میکند. بر اثر قضای الهی حتی دیو و پری نیز در شیشه زندانی میشوند, بلکه هاروت و ماروت (دو فرشته الهی) نیز در چاه بابل زندانی میگردند.
همچنین مولانا اشاره می کند به داستانی که حضرت سلیمان، جن را در شیشه کرد و به دریا انداخت. خلاصه اینکه قضای الهی میتواند همه چیز را زیر و رو کند، مگر کسی را که به قضا پناه ببرد، که هیچ طالع بدی او را نابود نخواهد کرد. «تربیع»، در میان اهل نجوم بر نحسی و شومی دلالت دارد و حالت تربیع ماه، به پایان هفتهْ اول و پایان هفتهْ سوم گفته میشود. تعبیر بلند حضرت امیر(ع) : «ففرّوا الی الله»، بهترین تفسیر قضا و قدر الهی است.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |