شخص راستگو با راستگویی خود، سه چیز را بهدست می آورد : اعتماد، دوستی و شکوه [در دل ها] . [امام علی علیه السلام]
عرشیات
شرح وتفسیر مثنوی دفترسوم(68)
یکشنبه 94 اسفند 2 , ساعت 7:46 صبح  

رسیدن خواجه و قومش به ده و نادیده و ناشناخته آوردن روستایى ایشان را

 

چهرهْ بد‌اندیشان

( 598)بعد ماهی چون رسیدند آن طرف

 

بینوا ایشان ستوران بی‌علف

( 599)روستایی بین که از بدنیتی

 

می‌کند بعد اللتیا والتی

( 600)روی پنهان می‌کند زیشان بروز

 

تا سوی باغش بنگشایند پوز

( 601)آن چنان رُو که همه زرق و شر است            

 

از مسلمانان نهان اولى تر است‏

( 602)روى‏ها باشد که دیوان چون مگس            

 

بر سرش بنشسته باشند چون حَرَس‏

( 603)چون ببینى روى او در توفتند            

 

یا مبین آن رو چو دیدى خوش مَخند

( 604)در چنان روى خبیث عاصیه            

 

گفت یزدان نَسفَعَن بِالنَّاصِیَه‏

( 605)چون بپرسیدند و خانه‌ش یافتند

 

همچو خویشان سوی در بشتافتند

 قوم: گاه براى زن به کار رود و در اینجا زن و فرزند مقصود است.

بَعدَ اللُتَیَّا وَ الَّتى: در زبان عرب به معنای سردواندن و چنین و چنان گفتن به کار رفته است. و در مثل است «و بَعدَ اللُتَیَّا وَ الّتى لا أتَزَوَّجَ أبدا.» و در توجیه آن گفته‏اند: مردى دخترى کوتاه را به زنى گرفت و از او رنج دید او را طلاق داد و دخترى بلند قامت را به خانه آورد از او رنج بیشتر دید او را طلاق داد و گفت: «بَعدَ اللُتَیَّا وَ الَّتى لا أتزَوج ابدا.»[1]

پوز گشودن: کنایه از روى آوردن براى خوردن.

اولى تر: «اولى» در عربى صیغه تفضیل است، امّا در فارسى تنها صفت است و براى تفضیل باید پسوند «تر» بدان افزوده شود. پیشینیان چون مولانا و سعدى و دیگر ادیبان بزرگ این قاعده را رعایت مى‏کردند. اما در دوره‏هاى بعد که فساد در نثر فارسى پدید آمد بدان توجه نشد چنان که در بسیارى علامت‏ها هم.

حَرَس: نگاهبانان. و حَرَس در جمع به کار مى‏رود.

 روى‏ها باشد که دیوان: چهره بداندیشان را چنین تصویر می‏کند که شیاطین، نگهبان و حَرَس آن هستند؛ اشاره به مضمون آیهْ سورهْ زخرف دارد که: «وَمَن یَعْشُ عَن ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ»:و هرکه از یاد خداوند رخ برتابد، شیطان را بر او چیره سازیم تا هم‌نشین و مصاحب او شود. و دیدار این چهره، باعث می‏شود که شیطان‏ها به جان آدم بیفتند.[2]

خوش خندیدن: کنایه از روى خوش نشان دادن. شادمان گشتن.

عاصِیَه: (مؤنث عاصى) نافرمان، گناهکار.

نَسفَعَن: برگرفته از قرآن کریم است «کَلاَّ لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِیَة»ِ:اگر از راه انکار و بی‌دینی برنگردند، موی پیشانی آنها را می‏گیریم و می‏کشیم و باز می‏گردانیم .[3] و این کنایه از خوارى و خفت است.

پرسیدن: نشان گرفتن.

( 598) بعد از یک ماه چون بده مقصود رسیدند خود خسته و بى‏نوا و ستوران آنها گرسنه و بى‏علف بودند. ( 599) حالا روستایى را ببین که از بد نیتى بعد از این همه دعوت و خواهش چه مى‏کند. ( 600) از آنها رو پنهان مى‏کند براى اینکه پاى مهمانان بباغ او باز نشود. ( 601) این رو که کبود چشم و شر است بهتر است که از هر مسلمانى پنهان بماند. ( 602) بسى رویها هست که شیاطین مثل مگس بر سر آن نشسته و صداى آنها چون زنگوله‏ها در گوش او وسوسه مى‏کنند. ( 603) وقتى روى آنها را ببینى شیاطین به جنبش در مى‏آیند پس یا روى آنها را نبین یا اگر دیدى برویشان نخند. ( 604) براى همین است که خداوند فرمود موى پیشانى گنهکاران را گرفته و به آتش دوزخ مى‏کشم‏. ( 605) بهر حال چون از کسان دیگر پرسیده و خانه روستایى را پیدا کردند مثل خویشاوندان بدر خانه‏اش رفتند.

مولانا چهره بداندیشان را چنین تصویر می‏کند که شیاطین، نگهبان و حَرَس آن هستند؛ اشاره به مضمون آیهْ 36 سورهْ زخرف دارد که: و هرکه از یاد خداوند رخ برتابد، شیطان را بر او چیره سازیم تا هم‌نشین و مصاحب او شود. و دیدار این چهره، باعث می‏شود که شیطان‏ها به جان آدم بیفتند. این چهره‏های ناپاک و نافرمان، همان‌ها هستند که پروردگار در آیهْ 15 علق فرموده است: اگر از راه انکار و بی‌دینی برنگردند، موی پیشانی آنها را می‏گیریم و می‏کشیم و باز می‏گردانیم.



[1] - (مجمع البحرین)

[2] - سورهْ زخرف آیهْ 36

[3] - (سوره علق،آیه 15) (تفسیر ابو الفتوح رازى)


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 434 بازدید
بازدید دیروز: 528 بازدید
بازدید کل: 1400868 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]