همانا خدا را بندگانى است که آنان را به نعمتها مخصوص کند ، براى سودهاى بندگان . پس آن نعمتها را در دست آنان وا مى‏نهد چندانکه آن را ببخشند ، و چون از بخشش باز ایستند نعمتها را از ایشان بستاند و دیگران را بدان مخصوص گرداند . [نهج البلاغه]
عرشیات
شرح وتفسیر مثنوی دفترسوم(77)
یکشنبه 94 اسفند 2 , ساعت 8:10 صبح  

عاشقان حق را هر جریانی با خود نمی‌کشاند(ادامه1)


( 692)خویش را منصور حلاجی کنی

 

آتشی در پنبهْ‌ یاران زنی

( 693)که بنشناسم عمر از بولهب

 

باد کرهْ خود شناسم نیم‌شب

( 694)ای خری کین از تو خر باور کند

 

خویش را بهر تو کور و کر کند

( 695)خویش را از رهروان کمتر شمر

 

تو حریف رهریانی گه مخور

( 696)باز پر از شید سوی عقل تاز

 

کی پرد بر آسمان پر مجاز

( 697)خویشتن را عاشق حق ساختی

 

عشق با دیو سیاهی باختی

( 698)عاشق و معشوق را در رستخیز

 

دو به دو بندند و پیش آرند تیز

( 699)تو چه خود را گیج و بی‌خود کرده‌ای

 

خون رز کو خون ما را خورده‌ای

( 700)رو که نشناسم تو را از من بجه

 

عارف بی‌خویشم و بهلول ده

 منصور حلاّج: حسین بن منصور، کنیه او ابو مغیث است. (نگاه کنید به: شرح بیت 2509 2) آتش در پنبه یاران زدن: با بستن خود به ایشان، آنان را بد نام کردن.

اى خرى: چه نادان است.

رهروان: اشاره به ره‌یافتگان است.

رهریان: هر سالک مدعی که طریقت را آلوده و بدنام می‌کنند.

باز پریدن: بر گشتن، باز گشتن.

پَرِّ مجاز: استعاره از ظاهر سازى. تظاهر به زهد و تصوف.

ساختن: نشان دادن.

عاشق و معشوق...: اشاره است به آن چه در قرآن کریم است «وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ اَلرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ وَ إِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ اَلسَّبِیلِ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ. حَتَّى إِذا جاءَنا قالَ یا لَیْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ بُعْدَ اَلْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ اَلْقَرِینُ»: هر که از یاد خدا رو گرداند دیوى بر او مى‏گماریم که با او همراه است و آن دیوان آنان را از راه خدا باز مى‏دارند و آنان مى‏پندارند از هدایت یافتگان‏اند. تا آن که نزد ما آید گوید، کاش میان من و تو، دورى مشرق و مغرب بود و بد همنشینى [هستى‏].[1] و نیز حدیث: «الرَّجُلُ عَلَى دِین خَلِیلِه فَلیَنظُرْ أحَدُکُم مَن یخالِل.»[2]

خون رز: مى.

خون رز کو...: مستى تو نه از حق است، که از خون خلق است.

بى‏خویشى: از خود بى‏خبر بودن. مست حق بودن.

بهلول: کنیه او ابو وهیب، از دانشمندان سده دوم هجرى قمرى و از خواص شاگردان امام صادق و امام کاظم (ع). گویند به دستور امام (ع) خود را به دیوانگى زد تا از دادن فتوى برهد. وى در حدود 190 در بغداد در گذشت. «بهلول» عارف مجنون‌نمای معاصر هارون الرشید است که لطایف بسیاری از او نقل شده است.[3]

بهلول ده: کنایه از مست و دیوانه.

( 692) خود را منصور حلاج جلوه داده و آتش به پنبه یاران خود مى‏زنى‏. ( 693) که من عمر را از بو لهب تمیز نمى‏دهم ولى باد کره خر را در نیمه شب مى‏شناسم‏. ( 694) کدام خرى است که این سخن از مثل تو خرى باور کرده و خود را براى خاطر تو کور و کر سازد؟. ( 695) کم از این دعوى‏ها نموده و خود را از رهروان بشمار تو حریف ره زنان هستى گه زیادى نخور. ( 696) از شیادى بگذر و بطرف عقل پرواز کن پر مجازى کى مى‏تواند به آسمان پرواز کند. ( 697) خود را بصورت عاشق حق ساخته و با دیو سیاهى نرد عشق باخته‏اى‏. ( 698) عاشق و معشوق را در روز قیامت دو بدو بهم بسته و پیش مى‏آورند. ( 699) تو که خودت را گیج و بى‏خود جلوه داده‏اى کو آن مى که خورده‏اى تو خون رز نخورده‏اى بلکه خون ما را خورده‏اى‏. ( 700) از من بگذر که سخنان تو را راست پنداشته و تو را نشناسم و نگو که من عاشق بى‏خویش و بهلول ده هستم‏.

مولانا به مدعی می‌گوید: ادعا می‌کنی که مثل حلّاج در راه خدایی؛ اما حاصل سیر و سلوک دیگران را بر باد می‌دهی و آنها را گمراه می‌کنی‌. مولانا می‌گوید: از حیله و فریب دور شو و به سوی عقل حقیقت‌جو برو. حیله‌های تو پری نیست که تو را به خدا برساند. تظاهر به عشق می‌کنی اما در واقع با نفس خود عشق‌‌بازی می‌کنی. تو از شراب حق مست نشده‌‌ای، بلکه مست از فریب مریدان خو‌یشی. از من دور شو که من فقط از حق آگاهم و از هر‌چه جز خداست بی‌خبرم.



[1] - (سوره زخرف،آیه 36- 38)

[2] - (المعجم المفهرس، از سنن ترمذى، باب زهد)

[3] - (نگاه کنید به: روضات الجنات، اعیان الشیعة، و دائرة المعارف تشیع)

 


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 484 بازدید
بازدید دیروز: 528 بازدید
بازدید کل: 1400918 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]