( 840)جهد فرعونی چو بیتوفیق بود |
|
هرچه او میدوخت آن تفتیق بود |
( 841)از منجم بود در حکمش هزار |
|
وز معبر نیز و ساحر بیشمار |
( 842)مقدم موسی نمودندشبه خواب |
|
که کند فرعون و ملکش را خراب |
( 843)با معبر گفت و با اهل نجوم |
|
چون بود دفع خیال و خواب شوم |
( 844)جمله گفتندش که تدبیری کنیم |
|
راه زادن را چو رهزن میزنیم |
( 845)تا رسید آن شب که مولد بود آن |
|
رای این دیدند آن فرعونیان |
( 846)که برون آرند آن روز از پگاه |
|
سوی میدان بزم و تخت پادشاه |
( 847)الصلا ای جمله اسرائیلیان |
|
شاه میخواند شما را زان مکان |
( 848)تا شما را رو نماید بی نقاب |
|
بر شما احسان کند بهر ثواب |
( 849)کان اسیران را به جز دوری نبود |
|
دیدن فرعون دستوری نبود |
( 850)گر فتادندی به ره در پیش او |
|
بهر آن یاسه بخفتندی برو |
( 851)یاسه این بد که نبیند هیچ اسیر |
|
درگه و بیگه لقای آن امیر |
( 852)بانگ چاووشان چو در ره بشنود |
|
تا ببیند رو به دیواری کند |
( 853)ور ببیند روی او مجرم بود |
|
آنچه بتر بر سر او آن رود |
( 854)بودشان حرص لقای ممتنع |
|
چون حریص است آدمی فیما منع |
قصه خواب دیدن فرعون: حکایتی که با این عنوان آغاز می شود از قصص قرآن است که قسمت عمدهْ آن در همین دفتر مثنوی می آید، اما در دفتر های دیگر نیر به مناسبت، قسمتهایی از آن را آورده است. در آیات قرآن کریم نیز مکرر از آنچه میان فرعون وحضرت موسی گذشته یاد شده است که نقل تمام آن آیات در اینجا ضرورت ندارد. مأخذ مولانا در نقل این حکایت تفسیرهای قرآن ودر کنار آنها قصص الانبیاء است که در آن آمده : فرعون شب به خواب دید دو درخت (که از آن روغن زیت و روغن سرخ حاصل مىشد و جراحتها با آن درمان مىکرد و آن را معجزه خود ساخته بود) به هوا رفت و هر چه آدمى بود به زیر آن جاى گرفت. از منجّمان تعبیر پرسید. گفتند فرزندى از بنى اسرائیل پدید مىشود که ملک تو به دست او خراب گردد. گفت این فرزند در شکم مادر رسیده است؟ گفتند نه. در این دو سه روز نطفه او بسته خواهد شد. نوکران بگمارد تا هیچ مرد اسرائیلى نزد زن نرود.[1]
تَفتیق: گشودن، شکافتن. (هر تدبیر که مىکرد بىنتیجه بود).
راه زادن را زدن: حیلت کردن که نطفه موسى منعقد نشود.
مولد: بیشتر در لغت زمان یا مکان ولادت است، ولى در بیت مولانا مقصود هنگام انعقاد نطفه است.
اَلصَّلا: بانگى که براى خواندن مردم به مهمانى سر دهند. آواز دادن براى اطعام.
بىنقاب رو نمودن: رخصت دیدار دادن. اجازت دیدن روى فرعون.
اسیران: کنایه از بنى اسرائیل.
دستورى: اجازت، رخصت.
به راه فتادن: مواجه شدن. (اگر در راه ناگهان فرعون را مىدیدند).
یاسه (یاسا): (مغولى) قانون، قانون چنگیزى. (اگر در راه با فرعون روبرو مىشدند بایستى به رو بر زمین مىخفتند یا رو به دیوار مىکردند، تا روى او را نبینند).[2]
فیما منع: برگرفته از مثل معروف است «الإنسانُ حَرِیصٌ عَلى ما مُنِعَ: آدمى آزمند چیزى است که از آنش باز دارند.»[3]
کیست کز ممنوع گردد ممتنع چون که الانسان حریص ما منع
3659/ د / 6.
( 840) کوشش فرعون چون با توفیق قرین نبود هر چه که او مىدوخت قضا مىشکافت. ( 841) هزاران منجم و معبر و ساحر در تحت اختیارش بود. ( 842) وقتى موسى مىآمد و نطفه او بسته مىشد فرعون را در خواب نمودند که موسى بیاید و خود و سلطنتش را بر باد دهد. ( 843) با معبرین و منجمین مشورت کرد که چه کارى بکنیم تا تعبیر این خواب و خیال را دفع نماییم. ( 844) همه گفتند که تدبیرى مىکنیم که موسى از مادر زائیده نشود. ( 845) تا شبى که بنا بود نطفه موسى بسته شود چنین صلاح دیدند. ( 846) که آن روز از صبح بزم و تخت فرعون را بیرون آورده در میدان بزرگى جاى دهند. ( 847) و امر کردند که منادیان در شهر از طرف فرعون اعلان کنند که اى بنى اسرائیل شاه همه شما را دعوت مىکند. ( 848) تا با شما بىپرده و حاجب روبرو شده و بشما احسان و بخشش کند. ( 849) تا آن وقت بنى اسرائیل که اسیر بودند نمىتوانستند فرعون را از نزدیک ببینند و همواره از دور اسم او را مىشنیدند. ( 850) اگر اتفاقاً در راه بفرعون مىرسیدند قانون این بود که فوراً بخاک بیفتند و بروى زمین نقش بندند. ( 851) قانون و دستور این بود که هیچ اسیرى اجازه ندارد فرعون را ببیند. ( 852) و وقتى که صداى قراولان و شاطران فرعون را بشنوند فوراً باید رو بدیوار کنند تا موکب فرعون عبور کند. ( 853) و اگر کسى چشمش بروى فرعون بیفتد مجرم است و مجازات سخت مىشود. ( 854) بنى اسرائیل حریص بودند که فرعون را ببینند زیرا انسان به آن چه از آن ممنوع است حریص مىگردد.
مولانا قصه فرعون را به عنوان نمونهای بارز از جهد بیتوفیق میآورد. در مثنوی بارها به قصه موسی(ع) و فرعون اشاره شده و از پایههای اساسی تعلیمات مولانا قرار گرفته است. نکته حائز اهمیت اینکه از نظر مولانا، فرعون و موسی به دو فرد خاص در یک مقطع زمانی محدود نمیشود؛ بلکه صفات و ممیزات هر یک از آن دو در طول تاریخ، در یکایک انسانها ظهور میکند؛ از اینرو مولانا همانند شمس تبریزی، موسی را مظهر روح ایمانی و عقل معاد، و فرعون را مظهر نفس اماره و عقل معاش میداند. کما اینکه در همین دفتر اشاره دارد که:
آنچه در فرعون بود اندر تو است |
|
لکن اژدرهات، محبوس چه است |
ای دریغ این جمله احوال تو است |
|
تو بر آن فرعون برخواهیش بست |
د/3 ب/971و972
جادوگران و دانایان بارگاه فرعون میخواستند از ولادت پسران بنیاسرائیل جلوگیری کنند تا دشمن فرعون به دنیا نیاید؛ اما تلاش فرعون بیهوده بود و هر چه میدوخت از هم گسسته میشد. در ابیات بعد مولانا به آیین فرعونی اشاره میکند که: اسیران نمیبایست روی شاه را ببینند و اگر در مسیر او قرار میگرفتند میبایست روی زمین به صورت دَمَر بخوابند. به دلیل همین بنیاسرائیل تمایل زیادی به دیدن فرعون داشتند، زیرا مطابق مَثل معروف: «الانسان حریص علی ما مُنع»؛ انسان نسبت به هر چیز که از آن بازداشته شود حریص میشود. فرعون میخواست با چنین حیلهای اسرائیلیان را به میدان جمع کند تا جلوی همآغوشی آنان با زنانشان را بگیرد.
[1] - (قصص الانبیاء جویرى، ص 89)
[2] - (فرهنگ اصطلاحات دیوانى دوران مغول، ص 250)
[3] - (امثال و حکم)
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |