دانشمند هنگامی که نمی داند، از فراگرفتن خجالت نکشد . [امام علی علیه السلام]
عرشیات
شرح وتفسیر مثنوی دفترسوم(92)
پنج شنبه 95 فروردین 5 , ساعت 7:11 صبح  

به میدان خواندن بنى اسرائیل براى حیله ولادت موسى علیه السّلام 

( 855)ای اسیران سوی میدان‌گه روید

 

کز شهانشه دیدن و جود است امید

( 856)چون شنیدند مژده اسرائیلیان

 

تشنگان بودند و بس مشتاق آن

( 857)حیله را خوردند و آن سو تاختند

 

خویشتن را بهر جلوه ساختند

 جلوه: نمایاندن، دیدن. (خود را براى دیدن فرعون آماده کردند).

(- منادى در تمام محلات کو به کو گردش مى‏کرد و با آهنگ شادى صدا مى‏زد. ( 855) که اى اسراى اسرائیلیان بمیدانگاه بروید که شهنشاه را دیدار نموده و از بخشش او بهره‏مند شوید. ( 856) بنى اسرائیل که تشنه و مشتاق این کار بودند چون ندا را شنیدند. ( 857) گول این حیله را خورده خود را براى جلوه کردن در مقابل فرعون آرایش داده و بطرف میدان تاختند

 

حکایت

 

( 858)هم‌چنان کاین‌جا مغول حیله‌دان

 

گفت می‌جویم کسی از مصریان

( 859)مصریان را جمع آرید این طرف

 

تا در آید آن‌که می‌باید به کف

( 860)هر که می‌آمد بگفتا نیست این

 

هین در‌آ خواجه در آن گوشه نشین

( 861)تا بدین شیوه همه جمع آمدند

 

گردن ایشان بدین حیلت زدند

( 862)شومی آن‌که سوی بانگ نماز

 

داعی الله را نبردندی نیاز

( 863)دعوت مکارشان اندر کشید

 

الحذر از مکر شیطان ای رشید

( 864)بانگ درویشان و محتاجان بنوش

 

تا نگیرد بانگ محتالیت گوش

( 865)گر گدایان طامع‌اند و زشت‌خو

 

در شکم‌خواران تو صاحب‌دل بجو

( 866)در تگ دریا گهر با سنگ‌هاست

 

فخرها اندر میان ننگ‌هاست

( 867)پس بجوشیدند اسرائیلیان

 

از پگه تا جانب میدان دوان

( 868)چون بحیلتشان به میدان برد او

 

روی خود ننمودشان بس تازه‌رو

( 869)کرد دلداری و بخشش‌ها بداد

 

هم عطا هم وعده‌ها کرد آن قباد

( 870)بعد از آن گفت از برای جانتان

 

جمله در میدان بخسبید امشبان

( 871)پاسخش دادند که خدمت کنیم

 

گر تو خواهی یک مه این‌جا ساکنیم

 در این ابیات مولانا حالت اسرائیلیان را به وضع مصریان در آسیای صغیر تشبیه می کند در آن زمان میان عزّالدّین کیکاووس وبرادرش رکن الدّین قلج ارسلان اختلاف بود وگویا عز الدین با ممالیک مصرهم پیمان شده بود وبرای از میان بردن این سازش، قلج ارسلان مصریان را می کشت.[1]

داعى اللَّه: خواننده به خدا، کسی یا نیرویی است که از جانب خدا ما را می‌خواند. این ترکیب را بعض شارحان «اذان گو» معنى کرده‏اند لیکن مقصود کسى است که مردم را به خدا و پیروى او خواند، چنان که در قرآن کریم است: یا قَوْمَنا أَجِیبُوا داعِیَ اَللَّهِ[2].

          داعى حق را اجابت کرده‏اید             در جحیم نفس آب آورده‏اید

2567 / د /2

محتمل است مقصود مولانا از «داعى اللَّه را نیاز نبردن»، سرپیچى آنان از خلیفه بوده است.

نیاز بردن: به معنی حرمت نهادن و هدیه آوردن و صدقه دادن است.

دعوت مکّار: نیز مؤید این احتمال است.

اندر کشیدن: جذب کردن.

نوشیدن: نیوشیدن: شنیدن.

مُحتال: فریبنده، فریب‏کار، فرعون

قُباد: کنایه از پادشاه.

امشبان: امشب، کلمهْ «آن» برای نسبت است.

( 858) چنان که آن مغول مکار گفت من با یک نفر از مصریان کارى دارم که او را جستجو مى‏کنم‏. ( 859) مصریها را این طرف جمع کنید تا آن یک نفر را پیدا کنم‏. ( 860) هر یک از مصریان که مى‏آمد مى‏گفت این نیست آقا تو برو آن گوشه بنشین‏. ( 861) تا با این شیوه همه مصریان جمع شدند و بدین حیله گردن تمام آنها را زد. ( 862) چون در موقع بانگ نماز داعى حق را اجابت نکرده و نیاز نبردند شومى این کار آنها را گرفت‏. ( 863) دعوت مکار آنها را بطرف مرگ کشید پس اى کسى که مطالب را درک مى‏کنى از مکر شیطان حذر کن‏ . ( 864) بانگ محتاجان و درویشان را بسمع قبول بشنو تا بانگ حیله‏گرى گوشت را نگیرد و بطرف مجازات نکشد . ( 865) اگر گدایان طماع و زشت خو هستند تو از میان شکم خواران صاحب دل جستجو کن‏ . ( 866) که در قعر دریا گوهر با سنگها قرین بوده و فخرها در میان ننگها نهان است‏ . ( 867) القصه اسرائیلیان بجوش و خروش آمده از صبح بناى رفتن گذاشتند و بطرف میدان روانه شدند. ( 868) و چون باین حیله آنها را بمیدان برد روى خود را که زینت کرده و تر و تازه ساخته بود به آنها نمود. ( 869) به آنها دل دارى داده و بخششها نموده و وعده‏ها داد. ( 870) پس از آن گفت شما را بجان خودتان امشب در همین میدان بخوابید. ( 871) جواب دادند اطاعت مى‏کنیم و اگر امر فرمایى یک ماه در اینجا خواهیم خوابید.

مولانا می‌گوید: چون اسرائیلیان عبادت نمی‌کردند، دعوت فرعون آنها را به میدان برد. اما دعوت حیله‌گرانه مردم مصر را به سوی قهر و عقاب کشاند‌. مولانا هشدار می دهد، پس ای کسی که پخته‌ای! به‌هوش باش و از مکر شیطان حذر کن و به بانگ مردان خدا و نیازمندان گوش ده تا بانگ شیطان صفتان مکار‌، گوش باطن تو را کر نکند.  وقتی که فرعون با حیله و نیرنگ، بنی‌اسرائیل را به میدان شهر کشاند، روی شاداب خود را به آنان نشان داد. آن شاه جبّار به مردم؛ بسی دلداری داد و به آنان هدیه‌هایی بخشید و نیز وعده عطایای دیگر داد. و از آنان خواست تا یک امشب را در میدان بخسبند و به منازلشان نروند؛ اسرائیلیان با خوشرویی تمام استقبال کردند و گفتند‌: آماده‌اند حتی یک ماه هم در همین میدان بمانند.



[1]- (براى اطلاع از تفصیل داستان نگاه کنید به: امپراتورى صحرا نوردان، ص 592- 604، و تاریخ مغول، ص 210)

[2] - (سوره احقاف،آیه 31)

 


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 242 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1401868 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]