پرخوری مایه دوری از خداوند است که به سرپیچی کردنها نیرو می بخشد؛ پس شکمهایتان را پر نکنید که نورحکمت در سینه هایتان خاموش می شود [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
عرشیات
شرح وتفسیر مثنوی دفترسوم(94)
پنج شنبه 95 فروردین 5 , ساعت 7:13 صبح  

جمع آمدن عمران به مادر موسى و حامله شدن مادر موسى علیه السّلام

( 878)شه برفت و او بر آن درگاه خفت

 

نیم‌شب آمد پی دیدنش جفت

( 879)زن برو افتاد و بوسید آن لبش

 

بر جهانیدش ز خواب اندر شبش

( 880)گشت بیدار او و زن را دید خوش

 

بوسه باران کرده از لب بر لبش

( 881)گفت عمران این زمان چون آمدی

 

گفت از شوق و قضای ایزدی

( 882)در کشیدش در کنار از مهر مرد

 

بر نیامد با خود آن دم در نبرد

( 883)جفت شد با او امانت را سپرد

 

پس بگفت ای زن نه این کاریست خرد

( 884)آهنی بر سنگ زد زاد آتشی

 

آتشی از شاه و ملکش کین‌کشی

( 885)من چو ابرم تو زمین موسی نبات

 

حق شه شطرنج و ما ماتیم مات

( 886)مات و برد از شاه میدان ای عروس

 

آن مدان از ما مکن بر ما فسوس

( 887)آن‌چه این فرعون می‌ترسد از او

 

هست شد این دم که گشتم جفت تو

 برسنگ زد: یعنی برسنگ خورد.

ما ماتیم مات: منظور این است که همه در پنجهْ قدرت حق هستیم وهرچه می شود، مشیت الهی است.

افسوس کردن: یعنی تمسخر یا سرزنش کردن.

( 878) شاه رفت و عمران در درگاه فرعون خوابید نصف شب زنش در حال خواب نزد او آمد. ( 879) زن خم شده لبهاى شوهرش را مکرر بوسید تا از خواب بیدارش کرد. ( 880) همین که بیدار شد زن خود را با حال خوشى دید لب بر لبش نهاد و همدیگر را بوسه باران کردند. ( 881) عمران گفت در این وقت شب چگونه آمدى؟ گفت اشتیاق مرا باین جا کشید و قضاى خداوندى بود. ( 882) عمران با کمال مهر و اشتیاق زن را در آغوش کشید و هیچ با خود بجدال بر نخاست که نباید امشب با زن خود هم آغوش شوم‏. ( 883) با او جفت شده و امانتى که بود بزن خود سپرد پس از آن گفت اى زن این کار کار کوچکى نبود. ( 884) آهنى بسنگ خورد و آتشى از آن زائیده شد آتشى که شاه و سلطنتش را آتش خواهد زد. ( 885) من مثل ابرم و تو چون زمین و موسى چون گیاه این زمین، خداى تعالى شاه شطرنج است و ما ماتیم‏. ( 886) این برد و مات شدن مال شاه است نه ما این کار را از ما نپندار و افسوس مخور. ( 887) آن چه که فرعون از او مى‏ترسید با جفت شدن ما بوجود آمد و کار تمام شد.

«عمران» پدر موسی و خزانه‌دار فرعون بود. فرعون به عمران گفت: تو هم امشب در همین بارگاه بخواب. مطابق بسیاری از تفاسیر و از جمله تفسیر ابوالفتوح رازی، فرشتگان زن عمران را برگرفتند و به قصر فرعون بردند و پس از هم‌آغوشی با عمران‌ دوباره او را بازگرداندند. عمران به مادر موسی گفت: همه ما در پنجه قدرت حق هستیم و هر چه می‌شود، مشیت الهی است. عمران به همسرش گفت: مَثل من و تو و موسی، مثال آن کسی است که آهنی را بر سنگ چخماق بکوبد تا از برخورد آن دو، آتشی پدیدار شود؛ آتشی که از شاه و حکومت او انتقام گیرد. چیزی که فرعون از آن می‌هراسد، این ساعت که با تو هم‌بستر شدم، اتفاق افتاد و لباس هستی یافت.چون قضاى الهى رسد، کوشش بنده براى رد آن به جایى نرسد. مقدّر بود موسى (ع) در آن شب پدید آید تا انتقام اسرائیلیان را از فرعون به گیرد.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 242 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1401868 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]