قربانگاه خردها را بیشتر آنجا توان یافت که برق طمعها بر آن تافت . [نهج البلاغه]
عرشیات
شرح وتفسیر مثنوی دفترسوم(95)
پنج شنبه 95 فروردین 5 , ساعت 7:14 صبح  

وصیّت کردن عمران جفت خود را بعد از مجامعت که مرا ندیده باشى

( 888)وا مگردان هیچ از اینها دم مزن

 

تا نیاید بر من و تو صد حزن

( 889)عاقبت پیدا شود آثار این

 

چون علامت‌ها رسید ای نازنین

( 890)در زمان از سوی میدان نعره‌ها

 

می‌رسید از خلق و پر می‌شد هوا

( 891)شاه از آن هیبت برون جست آنزمان

 

پابرهنه کین چه غلغل‌هاست هان

( 892)از سوی میدان چه بانگ است وغریو

 

کز نهیبش می‌رمد جنی و دیو

( 893)گفت عمران شاه ما را عمر باد

 

قوم اسرائیلیانند از تو شاد

( 894)از عطای شاه شادی می‌کنند

 

رقص می‌ارند و کف‌ها می‌زنند

( 895)گفت باشد کین بود اما ولیک

 

وهم و اندیشه مرا پر کرد نیک

 مرا ندیده باشی: یعنی وانمود کن که مرا ندیده ای.

واگرداندن: باز گو کردن.

حَزَن: غم، اندوه، بلا.

علامت ها: علامت های قضای الهی است که در دنباله داستان می آید ومی خوانیم.

جنّی و دیو: یعنی آن قدر ترس آور است که حتی جنّی ودیو هم می گریزند تاچه رسد به انسان.

باشد کین بود: ممکن است چنین باشد.

اما و لیک: جمع دو حرف تردید. چنین جمع‏ها در مثنوى باز هم اتفاق افتاده است.

( 888) این کار را واگو مکن و هیچ در این خصوص دم مزن تا رنج و زحمت براى ما تولید نشود. ( 889) عاقبت آثار کار ما پیدا خواهد شد و علامت آن نمودار خواهد گردید. ( 890) در همین وقت از طرف میدان نعره‏ها و صداها بلند شده بهوا مى‏رفت‏. ( 891) شاه از هیبت این نعره‏ها از جا جسته و پا برهنه براه افتاد که این چه غلغله‏ایست؟. ( 892) فرعون گفت این چه صدا و غوغائى است که از طرف میدان بلند است که از نهیب این هاى هو جن و دیو بهراس مى‏افتد. ( 893) عمران گفت شاه سلامت باشد این صدا از بنى اسرائیل است که از مراحم شاه بانگ شادى بلند کرده‏اند. ( 894) از بخششهاى شاه شادى کرده مى‏رقصند و دست مى‏زنند. ( 895) فرعون گفت ممکن است این طور باشد ولى من وحشت زده و اندیشناکم‏.

عمران به مادر موسی گفت: این راز را جایی نقل نکن و وانمود کن که مرا ندیده‌ای. مادر موسی گفت: ای عزیز! بالأخره آثار و نشانه‌های این کار نمایان خواهد شد؛ آن‌گاه خواهی دید که خواب‌گزاران و منجّمان از آن خبر‌دار بودند. در همین احوال بود که از جانب میدان، فریاد مردم به گوش ‌رسید و همه فضای شهر را پر کرد. فرعون بیمناک از خواب پرید و پابرهنه بیرون دوید و گفت: این سر و صداها برای چیست؟ عمران گفت: عمر شاه بلند باد، بنی‌اسرائیل از دیدار تو شادمان شده‌اند. عمران جرأت نکرد به فرعون بگوید که ستاره موسی پدیدار گشت. ـ به اعتقاد قدما‌، هنگام انعقاد نطفه پیامبران، ستاره‌ای خاص در آسمان می‌درخشد. از ابن عباس در قصص‌الانبیا نقل شده است که: هیچ پیامبری به وجود نمی‌آید مگر آن‌که ستاره‌اش در آسمان دیده شود، و در دلائل‌النبوة آمده است که این ستاره ولادت سرخ است .

 


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 546 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1402172 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]