( 888)وا مگردان هیچ از اینها دم مزن |
|
تا نیاید بر من و تو صد حزن |
( 889)عاقبت پیدا شود آثار این |
|
چون علامتها رسید ای نازنین |
( 890)در زمان از سوی میدان نعرهها |
|
میرسید از خلق و پر میشد هوا |
( 891)شاه از آن هیبت برون جست آنزمان |
|
پابرهنه کین چه غلغلهاست هان |
( 892)از سوی میدان چه بانگ است وغریو |
|
کز نهیبش میرمد جنی و دیو |
( 893)گفت عمران شاه ما را عمر باد |
|
قوم اسرائیلیانند از تو شاد |
( 894)از عطای شاه شادی میکنند |
|
رقص میارند و کفها میزنند |
( 895)گفت باشد کین بود اما ولیک |
|
وهم و اندیشه مرا پر کرد نیک |
مرا ندیده باشی: یعنی وانمود کن که مرا ندیده ای.
واگرداندن: باز گو کردن.
حَزَن: غم، اندوه، بلا.
علامت ها: علامت های قضای الهی است که در دنباله داستان می آید ومی خوانیم.
جنّی و دیو: یعنی آن قدر ترس آور است که حتی جنّی ودیو هم می گریزند تاچه رسد به انسان.
باشد کین بود: ممکن است چنین باشد.
اما و لیک: جمع دو حرف تردید. چنین جمعها در مثنوى باز هم اتفاق افتاده است.
( 888) این کار را واگو مکن و هیچ در این خصوص دم مزن تا رنج و زحمت براى ما تولید نشود. ( 889) عاقبت آثار کار ما پیدا خواهد شد و علامت آن نمودار خواهد گردید. ( 890) در همین وقت از طرف میدان نعرهها و صداها بلند شده بهوا مىرفت. ( 891) شاه از هیبت این نعرهها از جا جسته و پا برهنه براه افتاد که این چه غلغلهایست؟. ( 892) فرعون گفت این چه صدا و غوغائى است که از طرف میدان بلند است که از نهیب این هاى هو جن و دیو بهراس مىافتد. ( 893) عمران گفت شاه سلامت باشد این صدا از بنى اسرائیل است که از مراحم شاه بانگ شادى بلند کردهاند. ( 894) از بخششهاى شاه شادى کرده مىرقصند و دست مىزنند. ( 895) فرعون گفت ممکن است این طور باشد ولى من وحشت زده و اندیشناکم.
عمران به مادر موسی گفت: این راز را جایی نقل نکن و وانمود کن که مرا ندیدهای. مادر موسی گفت: ای عزیز! بالأخره آثار و نشانههای این کار نمایان خواهد شد؛ آنگاه خواهی دید که خوابگزاران و منجّمان از آن خبردار بودند. در همین احوال بود که از جانب میدان، فریاد مردم به گوش رسید و همه فضای شهر را پر کرد. فرعون بیمناک از خواب پرید و پابرهنه بیرون دوید و گفت: این سر و صداها برای چیست؟ عمران گفت: عمر شاه بلند باد، بنیاسرائیل از دیدار تو شادمان شدهاند. عمران جرأت نکرد به فرعون بگوید که ستاره موسی پدیدار گشت. ـ به اعتقاد قدما، هنگام انعقاد نطفه پیامبران، ستارهای خاص در آسمان میدرخشد. از ابن عباس در قصصالانبیا نقل شده است که: هیچ پیامبری به وجود نمیآید مگر آنکه ستارهاش در آسمان دیده شود، و در دلائلالنبوة آمده است که این ستاره ولادت سرخ است .
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |