( 896)این صدا جان مرا تغییر کرد |
|
از غم و اندوه تلخم پیر کرد |
( 897)پیش میامد سپس میرفت شه |
|
جمله شب او همچو حامل وقت زه |
( 898)هر زمان میگفت ای عمران مرا |
|
سخت از جا برده است این نعرهها |
( 899)زهره نه عمران مسکین را که تا |
|
باز گوید اختلاط جفت را |
( 900)که زن عمران به عمران در خزید |
|
تا که شد استارهْ موسی پدید |
( 901)هر پیمبر که در آید در رحم |
|
نجم او بر چرخ گردد منتجم |
تغییر کردن: کنایه از آزردن.
حامل: زن بار دار. اسم فاعل در این معنى براى مؤنث هم به صیغه مذکر به کار مىرود.
همچو حامل وقت زه: سخت ناآرام.
از جا بردن: ناآرام ساختن، به بیم افکندن.
اختلاط: در آمیختن، آمیزش.
هر پیمبر که در آید: احمد بن حسین بیهقى، مؤلف دلائل النبوة، از حسان بن ثابت روایت کند که من پسر بچه اى بودم هفت یا هشت ساله که آن چه مىدیدم و مىشنیدم مىفهمیدم. به یاد دارم روزى مردى یهودى در مدینه بانگ برداشت و یهودیان را فرا خواند. یهودیان دور او جمع شدند. من هم در جمع آنها ایستاده بودم. گفتند چه خبر است. گفت امشب ستاره احمد ظاهر شد.[1] مجلسى، از کتاب النجوم از دلائل النبوة این داستان را آورده است.[2] و نیز نگاه کنید به: جلاء العیون مجلسى و روایتى که از عمر بن امیه آورده است.[3]
مُنتَجِم: روشن و درخشان، نادیر پاى و گذران:
گفت حق در آفتابِ مُنتجم ذکر تزّاور کذا عَن کَهفِهم
3006 / د /1
( 896) این صدا حال مرا بهم زده غم و اندوه تلخى در من ایجاد نمود. ( 899) عمران زهره آن را نداشت که حکایت جمع شدن با جفت خود را حکایت کند. ( 897) تمام شب را فرعون مثل زن حاملهاى که وقت زائیدنش برسد جلو و عقب مىرفت. ( 898) و مکرر مىگفت که اى عمران این نعرهها سخت مرا تکان داده است. ( 900) زن عمران که با عمران قرین گردید ستاره موسى در آسمان پیدا شد. ( 901) چون هر پیغمبرى که نطفه او در رحم بسته شود ستارهاى در آسمان مشغول نور افشانى مىگردد.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |