( 976)یک حکایت بشنو از تاریخگوی |
|
تا بری زین راز سرپوشیدهبوی |
( 977)مارگیری رفت سوی کوهسار |
|
تا بگیرد او به افسونهاشمار |
( 978)گرگران و گر شتابنده بود |
|
آنکه جویندست یابنده بود |
( 979)در طلب زن دایما تو هر دو دست |
|
که طلب در راه نیکو رهبر است |
( 980)لنگ و لوک و خفتهشکل و بیادب |
|
سوی او میغیژ و او را میطلب |
(981)گه بگفت و گه به خاموشی و گه |
|
بوی کردن گیر هر سو بوی شه |
( 982)گفت آن یعقوب با اولاد خویش |
|
جستن یوسف کنید از حد بیش |
( 983)هر حس خود را درین جستن بجد |
|
هر طرف رانید شکل مستعد |
( 984)گفت از روح خدا لا تیاسوا |
|
همچو گم کرده پسر رو سوبهسو |
(985)از ره حس دهان پرسان شوید |
|
گوش را بر چار راه آن نهید |
(986)هر کجا بوی خوش آید بو برید |
|
سوی آن سَر کاشنای آن سرید |
بوى بردن: کنایه از اندک آگهى یافتن.
گران: کندرو، آهسته رو.
آن که جوینده است...: مَن طَلَبَ شَیئاً وَجَدَهُ. (مجمع الامثال میدانى)
جُست او را تاش چون بنده بود لاجرم جوینده یابنده بود
1412/ د / 1
لوک: ناتوان، بىقدرت. «پیل کوه شکن را یاراى آن نه که در گذرگاه مور لوک به رعنایى تواند خرامید.» (اعجاز خسروى، به نقل لغت نامه از فرهنگ جهان گیرى) اما «لوک» در کار برد بیشتر با لنگ آید.
خفته شکل: اشاره است بدان چه در قرآن کریم آمده است:« اَلَّذِینَ یَذْکُرُونَ اَللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ»[1]
بىادب: کسی که راه و رسم مصاحبت نداند، یعنی بدون رعایت آداب و تشریفات.
غیژیدن: نشسته یا به زانو و چهار دست و پا رفتن. (کنایه از آن که در هر حالت باید در طلب بود).
بوی کردن: یعنی کوشش برای معرفت حق از طریق آثار و مظاهر او.
شه: در این بیت، خداوند است.
هر حس خود را: مولانا «تَحَسَّسُوا» را که در سوره یوسف است، به کار انداختن حسها با یکدیگر تفسیر کرده است.
شکل مستعد: یعنی در حالت آماده برای ادراک بوی یوسف.
لا تیأَسُوا: بذگرفته از قرآن کریم است «یا بَنِیَّ اِذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخِیهِ وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اَللَّه»: اى پسرانم بروید و از یوسف و برادرش جست و جو کنید و از رحمت و فرج خدا نومید مباشید.[2] لغویان «تَحَسُّس» و «تجسُّس» را به یک معنى گرفتهاند.[3]
آن سَر: یعنی عالم معنا، عالم غیب، عالم ربوبى چنان که در حدیث است «إنَّ لِرَبِّکُم فِى أیّامِ دَهرِکُم نَفَحاتٌ ألا فَتَعَرَّضُوا لَها.»[4]
( 976) یک حکایت از تاریخ گو بشنو تا از این راز سر پوشیده بویى ببرى . ( 977) مارگیرى بکوهسارى رفت تا با افسونهایى که دارد مار بگیرد . ( 978) بطور کلى جوینده یابنده است مىخواهد به تأنى بجوید یا بعجله و شتاب بالاخره آن چه را مىجوید خواهد یافت . ( 979) تو هیچ گاه دست از طلب بر مدار که طلب در راه بهترین راهبران است . ( 980) مانند اشخاص لنگ یا چون کسانى که با کف دست و زانو راه مىروند و یا خمیده و بىادبانه و بالاخره بهر شکل که مىتوانى خود را بطرف او کشیده و او را بطلب . ( 981) گاهى با سخن گفتن و زمانى با خاموشى و گاه به بو کردن در هر طرف بوى شاه را بجوى . ( 982) حضرت یعقوب بفرزندان خود گفت در جستن یوسف جدیت کنید. ( 983) هر یک از شما حواس خود را بکار انداخته و تمام استعداد خود را در پیدا کردن او بکار برید. ( 984) فرمود «وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اَللَّهِ » از رحمت خدا مأیوس نباشید مثل کسى که پسر خود را گم کرده باشد بهر طرف بروید و از هر جا سراغ بگیرید. ( 986) هر جا که بوى خوشى بیاید و بوى آشنا مىشنوید آن طرف بروید.
مولانا تأکید می کند که همواره در راه مطلوب و مقصود با تمام وجود سعی کن، زیرا طلب در سلوک راهنمای خوبی است و یابنده بالأخره به مقصود راه مییابد. «طلب» کوشش و جستوجوی سالک است همراه با ارشاد پیر؛ و گاه نیز این طلب، به اراده حق و عنایت او صورت میگیرد. مولانا میگوید: مهم رفتن به سوی حق است و این رفتن بههرصورتی که باشد مقبول است. مولانا در سه بیت بعد به قصه یوسف (در چاه افتادن او، زاری پدرش یعقوب و جستوجوی او) اشاره میکند و آن را نمونهای بارز از طلب، ذکر میکند و به آیه شریفه سوره یوسف اشاره دارد که حضرت یعقوب به فرزندانش میگوید: ای پسران من! با حس خود در پی یوسف و برادرش باشید و از لطف پروردگار نومید نشوید. مولانا میگوید: شما هم مانند پدر یوسف، همهجا در جستوجوی حق باشید؛ همه حواس را بهکار اندازید و با گفتن و پرسیدن و با شنیدن و ادراک آثار حق، حق را بشناسید. «بوی خوش» در کلام مولانا آثار وجودی حق یا عنایت حق است که آن را دلهای آگاه درمییابند و میگیرند. «سوی آن سر کآشنای آن سرید» یعنی آن را دریابید و بفهمید.
[1] - (سوره آل عمران،آیه 191)
[2] - (سوره یوسف،آیه 87)
[3] - (لسان العرب، اقرب الموارد)
[4] - (نگاه کنید به: شرح بیت 1951 / د /1)
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |