همنشینی با حکیمان، زندگی بخش خردها و درمان جانهاست . [امام علی علیه السلام]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفترسوم(108)
پنج شنبه 95 فروردین 12 , ساعت 8:38 عصر  

همهْ اجزای عالم دارای حیات ،استعداد وشعورند(ادامه)


 ( 1020)چون شما سوی جمادی می‌روید

 

محرم جان جمادان چون شوید

( 1021)از جمادی عالم جان‌ها روید

 

غلغل اجزای عالم بشنوید

( 1022)فاش تسبیح جمادات آیدت

 

وسوسهْ تاویل‌ها نر بایدت

( 1023)چون ندارد جان تو قندیل‌ها

 

بهر بینش کرده‌ای تأویل‌ها

( 1024)که غرض تسبیح ظاهر کی بود

 

دعوی دیدن خیال غی بود

( 1025)بلکه مر بیننده را دیدار آن

 

وقت عبرت می‌کند تسبیح‌خوان

( 1026)پس چو از تسبیح یادت می‌دهد

 

آن دلالت همچو گفتن می‌بود

( 1027)این بود تأویل اهل اعتزال

 

وای آن کس کو ندارد نور حال

( 1028)چون ز حس بیرون نیامد آدمی

 

باشد از تصویر غیبی اعجمی

 جان جمادان: نیرویى که خدا در آنان نهاده است و بدان نیرو تسبیح مى‏گویند.

فاش تسبیح جمادات آیدت: اشاره دارد به آیه واقعه در سوره بنى اسرائیل که مى‏فرماید:« وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ إِنَّهُ کانَ حَلِیماً غَفُوراً » یعنى چیزى در عالم نیست مگر اینکه خدا را تسبیح مى‏گوید تسبیحى که آمیخته بحمد خداوند است و لیکن شما تسبیح آنها را نمى‏فهمید و بى‏شبهه خداوند بردبار و آمرزنده است.[1]

قندیل: استعارت از نور درونى که موهبت الهى است بر بنده.

غَىّ: گمراهى.

اعجمى: کنایه از نادان است.

( 1020) چون شما بطرف جماد شدن و افسردگى سیر مى‏کنید کى ممکن است محرم جان جمادات شوید . ( 1021) از افسردگى و جمودت گذشته بعالم جان برو و غلغله اجزاء جهان را بگوش جان بشنو . ( 1022) که آشکارا صداى تسبیح گفتن جمادات بگوشت رسیده و وسوسه تأویل‏هایى که براى تسبیح جمادات مى‏کردى از تو زایل شود . ( 1023) چون‏ جان تو براى دیدن چراغى ندارد از این جهت است که تسبیح جمادات را تأویل مى‏کنى‏ . ( 1024) و مى‏گویى که غرض تسبیح ظاهرى نیست و اگر کسى دعوى دیدن و شنیدن آن را بکند خیال است و گمراهى‏ . ( 1025) بلکه بیننده که آن را مى‏بیند بر اثر عبرت تسبیح گو مى‏گردد. ( 1026) پس چون او باعث تسبیح گفتن شده مثل این است که خود تسبیح گفته است‏. ( 1027) تأویلى که معتزله مى‏کنند این است راستى واى بر کسى که نور حال ندارد. ( 1028) وقتى آدمى از حس بیرون نیامده باشد فهمش از تصویر غیبى عاجز خواهد بود .

روی سخن با کسانی است که با معیارهای مادی و موازین این جهان محدود می‌خواهند اسرار عالم معنا را دریابند. «سوی جمادی می‏‏روید»، یعنی در موازین این جهان محدود هستید و«جان جمادان» همان رابطهْ آنها با حق است که ما درک نمی‏‏کنیم. از این عالم ماده به عالم «جان‏ها» روی آورید تا ببینید که «اجزای عالم» در ذکر حق چه سر و صدا وغلغله‌ای دارند. «تأویل» در کلام مولانا، یعنی شرح و استنباط از کلام حق چنان‌که موافق تمایلات ما باشد. این گونه تأویل، گمراهی و «وسوسه» است. مولانا می‏‏گوید: اگر تسبیح جمادات را بشنوی، دیگر به تأویل روی نمی‏‏آوری و گمراه نمی‏‏شوی، اما برای ادراک تسبیح جمادات، باید «جان تو» به نور حق روشن باشد و این «بینش» را از «قندیل» نور حق به دست آوری. مولانا عقیده معتزله را نقل می‏‏کند. (به پیروان واصل‌بن‌عطا، معتزله می‌گویند. این فرقه، مشاهدهْ عالم غیب را در این جهان ناممکن می‏‏شمارند) به نظر مولانا، چون حس باطن ندارند، مانند اهل ظاهر فقط چیزی را می‌پذیرند که با حواس ظاهر قابل درک است. مولانا در این سه بیت تأویل‏های اهل حس یا معتزله را بازگو می‌کند: غرض از تسبیح جمادات، تسبیح ظاهر و قابل شنیدن نیست.اگر کسی «دعوی» کند که عالم غیب را مشاهده می‏‏کند، خیال گمراهانه‌ای است. تا ما در این دنیا هستیم آن جهان را نمی‌بینیم و فقط از این جهان عبرت می‏‏گیریم و از طریق این عبرت‌ها آن جهان را می‌شناسیم و «تسبیح خوان» می‌شویم. همین عبرت‌ها و اشارات پروردگار ما را به تسبیح‌گفتن می‏‏خواند. این خود مانند تسبیح‌گفتن است. به عبارت دیگر، یاد خدا کافی است. مولانا معتزلی‏ها را همانند کسانی می‏‏بیند که نور حال ندارند؛ یعنی در باطن آنها روشنی و اردات قلبی نیست. او می‌گوید: انسانی که از مرتبه حس مادی بالاتر نرفته باشد، با «تصویرعالم غیب» آشنایی نمی‏‏یابد.



[1]- سوره اسراء، آیه 44

 


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 485 بازدید
بازدید دیروز: 678 بازدید
بازدید کل: 1401597 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]