( 1209)ای رسول ما تو جادو نیستی |
|
صادقی همخرقهْ موسیستی |
( 1210)هست قرآن مر تو را همچون عصا |
|
کفرها را درکشد چون اژدها |
( 1211)تو اگر در زیر خاکی خفتهای |
|
چون عصایش دان تو آنچه گفتهای |
( 1212)قاصدان را بر عصایش دست نی |
|
تو بخسپ ای شه مبارک خفتنی |
( 1213)تن بخفته نور تو بر آسمان |
|
بهر پیکار تو زه کرده کمان |
( 1214)فلسفی و آنچه پوزش میکند |
|
قوس نورت تیردوزش میکند |
( 1215) آنچنان کرد و از آن افزون که گفت |
|
او بخفت و بخت و اقبالش نخفت |
جادو نبودن: اشارتى است بدان چه در قرآن کریم در رد گفته کافران آمده که آن حضرت را ساحر مىگفتند.
هم خرقه موسى بودن: کنایه از رداى پیمبرى بر تن داشتن، همانند او مورد عنایت هستی.
دور توست ایرا که موسىّ کلیم آرزو مىبُرد زین دورت مقیم
355/ د / 2
کمان زه کردن: اشاره است به حیلتها که معاندان اسلام پس از زمان وى کرده و مىکنند اما کارى از پیش نبرده و نمىبرند و خدا ایشان را مقهور کند.
فلسفى: مقصود فیلسوف غیر الهى است.
آنچه پوزَش می کند: یعنی آنچه از دهانش بیرون می آید.
تیر دوز کردن: کنایه از باطل ساختن گفتار.
آن چنان کرد: فاعل فعل حق تعالى است.
او بخُفت و...: ضمیر راجع به رسول است.
( 1209) اى فرستاده ما تو ساحر نیستى بلکه راستگو و هم حرفه موسى هستى. ( 1210) قرآن تو مثل عصاى موسى است که کفرها را چون اژدها در مىکشد و فرو مىبرد. ( 1211) اگر چه تو در زیر خاک خفته باشى گفته پاک تو چون عصا بیدار است. ( 1212) تو بخواب و بخواب مبارک خود ادامه ده کسانى که قصد عصاى تو را دارند بر آن دست نخواهند یافت. ( 1213) اگر چه تن بخواب رفته ولى نور جان در آسمان کمان را زه کرده براى پیکار با دشمنان آماده است. ( 1214) فلسفى هر چه بگوید قوس نور تو تیر دوزش خواهد کرد. ( 1215) آن چه خداوند فرموده بود همان را در حق دین محمد (ص ع) کرد بلکه بیشتر از آن او خوابید ولى بخت و اقبالش بخواب نرفت.
ای فرستادهْ ما، تو جادوگر نیستی؛ تو صادق و راستگویی و با موسی، همخرقه و همکارید، چرا که هم حضرت رسول(ص) و هم حضرت موسی(ع)؛ خرقهْ رسالت و نبوت را از دست خداوند متعال گرفتهاند. قرآن کریم برای تو به مثابهْ عصای موسی است؛ یعنی همانگونه که عصای موسی معجزهْ الهی بود و همهْ افسونها و حیلههای افسونگران را فرو بلعید و محو کرد، قرآن عزیز تو نیز بهسان اژدهایی، بساط کفر و الحاد را فرومیبلعد و محو میسازد و همانگونه که بر عصای موسی دست نیافتند، کسی نمیتواند در قرآن تصرف کند. «فلسفی» را مولانا معادل منکر و ملحد به کار میبرد. «نور تو» مانند کمانی است که منکران و دشمنان را به تیر میدوزد و نابود میکند. مولانا میگوید: خدا در این وعدهْ خود با پیامبر، بیش از آنکه فرمود، کرد و با رحلت پیامبر، دین او برجای ماند.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |