( 1230)چون بدیدندش که خفت است او دراز |
|
بهر دزدی عصا کردند ساز |
( 1231)ساحران قصد عصا کردند زود |
|
کز پسش باید شدن وانگه ربود |
( 1232)اندکی چون پیشتر کردند ساز |
|
اندر آمد آن عصا در اهتزاز |
( 1233)آنچنان بر خود بلرزید آن عصا |
|
کان دو بر جا خشک گشتند از وجا |
( 1234)بعد از آن شد اژدها و حمله کرد |
|
هر دوان بگریختند و رویزرد |
( 1235)رو در افتادن گرفتند از نهیب |
|
غلط غلطان منهزم در هر نشیب |
( 1236)پس یقینشان شد که هست از آسمان |
|
زآن که میدیدند حد ساحران |
( 1237)بعد از آن اطلاق و تبشان شد پدید |
|
کارشان تا نزع و جان کندن رسید |
( 1238)پس فرستادند مردی در زمان |
|
سوی موسی از برای عذر آن |
( 1239)کامتحان کردیم و ما را کی رسد |
|
امتحان تو اگر نبود حسد |
( 1240)مجرم شاهیم ما را عفو خواه |
|
ای تو خاص الخاص درگاه اله |
( 1241)عفو کرد و در زمان نیکو شدند |
|
پیش موسی بر زمین سر میزدند |
( 1242)گفت موسی عفو کردم ای کرام |
|
گشت بر دوزخ تن و جانتان حرام |
( 1243)من شما را خود ندیدم ای دو یار |
|
اعجمی سازید خود را ز اعتذار |
( 12444)همچنان بیگانه شکل و آشنا |
|
در نبرد آیید بهر پادشا |
( 1245)پس زمین را بوسه دادند و شدند |
|
انتظار وقت و فرصت میبُدند |
ساز کردن: آماده شدن.
کز پسش باید شدن: مىتوان ضمیر را به موسى (ع) بر گرداند (به خود گفتند باید از پشت سر موسى رفت و عصا را دزدید)، و مىتوان «ش» را ضمیر فاعلى گرفت و «پس باید شدن» را دزدکى، آهسته، بىخبر معنى کرد.
ربود: ربودن.
اهتزاز: جنبش.
روى زرد: شرمسار.
نهیب: ترس، بیم.
منهزم: یعنی شکستخورده و فراری.
حد: اندازه، اندازه توانایى.
اطلاق: یعنی اسهال، شکم روش. و این حالت گاه از شدت ترس دست دهد.
مجرم شاهیم: ما که براى امتحان عصاى تو آمدیم به خاطر درخواستى است که فرعون از ما کرده و ما را براى مقابله با تو خوانده اگر نمىکردیم نزد فرعون مجرم بودیم.
ما را امتحان تو کی رسد؟: یعنی در حد ما نیست که تو را بیازماییم.
عفو: از پروردگار مورد نظر است.
خاصُ الخاص: گزیده گزیدگان. گزیده از همگان.
بر زمین سر میزدند: یعنی سجده میکردند.
من شما را خود ندیدم: شما را نادیده مىانگارم.
اعجمى ساختن از اعتذار: عذر نخواستن.
بیگانه شکل و آشنا: هر چند با من آشنایید، نزد فرعون چنان آیید که گویى مرا نمىشناسید.
انتظار: (مصدر مبنى از براى فاعل) منتظر.
( 1230) القصه دو نفر ساحر چون موسى را خفته یافتند براى دزدیدن عصاى او آماده شدند. ( 1231) از عقب موسى بطرف عصا رفتند که آن را بربایند. ( 1232) چون نزدیک رسیدند عصا به جنبش آمد. ( 1233) عصا طورى پیچ و تاب بخود داد که هر دو از ترس در جاى خود خشک شدند. ( 1234) پس از آن عصا بصورت اژدها در آمده به آن دو نفر حمله کرد آنها رنگ چهره خود را باخته و فرار کردند. ( 1235) و از شدت هراس بر زمین غلطیده در سراشیبى غلطان غلطان منهزم شدند. ( 1236) پس دیگر یقین کردند که کار موسى کار آسمانى است زیرا که حدود کار سحر را مىدانستند و مىدیدند که این از حد سحر بیرون است. ( 1237) پس از فرار مبتلاى اسهال و تب شدیدى شدند و بحال جان کندن افتادند. ( 1238) ناچار کس بخدمت موسى (ع س) فرستاده و عذر آوردند. ( 1239) و عرض کردند ما شما را امتحان مىکردیم و این کار غلطى بود زیرا اگر حسد نداشتیم کى باین کار اقدام مىکردیم. ( 1240) اى کسى که خاص- الخاص درگاه الهى هستى ما گناهکار توایم و بخشش مىطلبیم ما را عفو فرما. ( 1241) حضرت موسى عذر آنها را پذیرفته گناهشان را بخشید و فى الفور حالشان خوب شد و در پیش موسى سر تعظیم فرود آوردند. ( 1242) موسى گفت من شما را عفو کردم تن و جان شما بر دوزخ حرام گردید. ( 1243) اکنون بروید و مثل آن باشد که من شما را هیچ ندیدهام و خود را از من و از کار من و عذرى که خواستید بىخبر جلوه دهید. ( 1244) با داشتن آشنایى خود را با من بیگانه نشان داده و در پیش پادشاه با من نبرد کنید. ( 1245) دو نفر ساحر نزد موسى زمین ادب بوسیده رفتند و در انتظار موقع نشستند.
پدرآن دو جادوگر به آنان گفت: جادو تا هنگامی اثر دارد که جادوگر بیدار است، و اگر موسی جادوگر باشد، عصای او را در خواب میتوان ربود. اتفاقاً به هنگام آمدن دو جادوگر به مصر، موسی زیر یک درخت خرما خوابیده بود. وقتی مردم، موسی را به آن دو نشان دادند. آنها قصد عصا را کردند و گفتند: باید از پشت برویم و عصا را برباییم. چون کمی جلوتر آمدند، عصا به جنبش و حرکت درآمد. آن عصا چنان لرزید که آن دو ساحر از ترس بر جای خود خشکیدند و شروع به دویدن کردند. با دیدن این صحنه آن دو ساحر یقین کردند که موسی فرستاده الهی است، زیرا میدانستند که قدرت جادو محدود است. موسی به آنان گفت: اینطور تصور کنید که من شما را ندیدهام و خطایی هم نکردهاید که عذرخواهی کنید. در حضور فرعون هم چنین وانمود کنید که با من در نبردید. در ظاهر بیگانه باشید، اگرچه در باطن آشنا هستید.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |