سزاوارترین مردم به کرم کسى است که کریمان بدو شناخته شوند . [نهج البلاغه]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفترسوم درس(134)
سه شنبه 95 خرداد 4 , ساعت 9:37 عصر  

معرفت توحیدی و خودشناسی

( 1274)ای تو در کشتی تن رفته به خواب

 

آب را دیدی نگر در آب آب

( 1275)آب را آبی است کو می‌راندش

 

روح را روحی است کو می‌خواندش

( 1276)موسی و عیسی کجا بُد کآفتاب

 

کشت موجودات را می‌داد آب؟

( 1277)آدم و حوا کجا بد آن زمان

 

که خدا افکند این زه در کمان

( 1278)این سخن هم ناقص است و ابتر است

 

آن سخن که نیست ناقص آن سر است

( 1279)گر بگویم زآن بلغزد پای تو

 

ور نگویم هیچ از آن ای وای تو

( 1280)ور بگویم در مثال صورتی

 

بر همان صورت بچسبی ای فتی

 کشتى تن: استعاره از ادراک حسى، وزندگی مادی.

خواب رفته: استعاره از غافل مانده از روح و آثار آن.

آب: مایهْ حیات وزندگی.

آب آب: استعاره از جان یا قدرت حق تعالى است که بر جهان سیطره دارد و هر حرکتى از اوست.

روح روح: بعض شارحان آن را استعاره از قدرت حق تعالى گرفته‏اند و بعضى گفته‏اند مراد حقیقت محمدیه (ص) است.

          وَ رُوحِىَ لِلاَرواحِ رُوحٌ وَ کلَّما             تَرى‏ حَسناً فِى الکَونِ مِن حُسنِ طِینَتى‏

(دیوان ابن فارض، ص 76) (و روح من ارواح را روح است و هر نیکویى که در جهان بینى از فیض طینت من است).

موسى و عیسى کجا بد: سبزوارى گوید: «کانَ اللَّهُ وَ لَم یَکُن مَعَهُ شَى‏ءٌو لا اسم و لا رسم. اول مطلق بود بعد مقید، و صرف تقدم دارد بر مشوب و بسیط بر مرکب».

زه در کمان افکندن: کنایه از پدید آوردن کائنات، و بعض این توصیف را در خطبه نخست نهج البلاغه مى‏توان دید.

آن سر: آن سرى. از آن عالم. ما وراى تعبیرات حسى.

در مثال صورت: نمونه محسوس.

( 1274) اى کسى که در کشتى تن بخواب رفته‏اى آب را دیدى اکنون به آب آب نگاه کن‏. ( 1275) آب یک آب دیگرى دارد که او بحرکتش وامى‏دارد و روح روح دیگرى دارد که او دعوتش مى‏کند. ( 1276) آن وقتى که آفتاب کشت موجودات را آب مى‏داد موسى و عیسى کجا بودند؟. ( 1277) آدم و حوا کجا بودند وقتى که خداوند این زه را بکمان انداخت و آسمان و زمین را بوجود آورد. ( 1278) این سخنى هم که من مى‏گویم ناقص و ابتر است سخنى که ناقص نیست آن است که از آن سو آمده و از طرف حق است‏. ( 1279) چه مى‏توان کرد اگر از آن چیزى گفته شود پاى تو مى‏لغزد و اگر هیچ از آن نگویند واى بر تو. ( 1280) و اگر بصورت مثال از آن صحبت کنند بهمان صورت مى‏چسبى‏.

مولانا می گوید: آب، مایهْ حیات و کل آفرینش است و آب دیگری هست که هستی تمام آفرینش از اوست. «آب آب»، ذات پروردگار است، مانند «روح روح» و «جان جان» در بسیاری از ابیات مثنوی.

مولانا براین باور است که: ما در اسارت زندگی مادی «به خواب‌رفته» و بی‌خبر از حقیقت مانده‌ایم و «آب آب»، «روح روح» و «جان جان» را نمی‏شناسیم. سخن از هستیِ ازلی و ابدی پروردگار است که همه چیز را هنگامی ‏آفریده که پیامبران و مردان حق و حتی وجود ظاهری آنها هم در کار نبوده است. او می‏گوید: کلام ما ناقص و نارساست و هر چه بگوییم باز حقیقت را نگفته‌ایم و تنها سخنی که «ناقص نیست» رابطه باطنی و قلبی ما با عالم غیب است و ادراک مستقیم آن، که باید به عنایت حق پدید آید. وقتی که ما می‏خواهیم آن حقایق را با ذکر مثال تفهیم کنیم، باز بی‏فایده است، زیرا شنونده فقط به ظاهر مثال و قصه می‏چسبد.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 29 بازدید
بازدید دیروز: 678 بازدید
بازدید کل: 1401141 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]