هر که بر ملک دست یافت تنها خود را دید و از دیگران رو بتافت . [نهج البلاغه]
عرشیات
شرح وتفسیر مثنوی دفترسوم درس(142)
سه شنبه 95 خرداد 4 , ساعت 10:34 عصر  

راز و نیاز توحیدی(ادامه)

 ( 1344)پیش ازین طوفان و بعد این مرا

 

تو مخاطب بوده‌ای در ماجرا

( 1345)با تو می‌گفتم نه با ایشان سخن

 

ای سخن‌بخش نو و آن کهن

( 1346)نی که عاشق روز و شب گوید سخن

 

گاه با اطلال و گاهی با دمن

( 1347)روی در اطلال کرده دائماً

 

او که را می‌گوید آن مدحت که را

( 1348)شکر طوفان را کنون بگماشتی

 

واسطه‌ْ اطلال را بر داشتی

( 1349)زآن‌که اطلال لئیم و بد بدند

 

نی ندایی نی صدایی می‌زدند

( 1350)من چنان اطلال خواهم در خطاب

 

کز صدا چون کوه وا گوید جواب

( 1351)تا مثنی بشنوم من نام تو

 

عاشقم بر نام جان آرام تو

( 1352)هر نبی زآن دوست دارد کوه را

 

تا مثنّی بشنود نام تو را

( 1353)آن کُه پست مثال سنگ‌لاخ

 

موش را شاید نه ما را در مناخ

( 1354)من بگویم او نگردد یار من

 

بی صَدا ماند دم گفتار من

( 1355)با زمین آن به که هموارش کنی

 

نیست هم‌دم با قدم یارش کنی

 اطلال: جمع طل (تل): پشته.

دِمَن: جمع دِمنه: اثر باقى مانده از ساختمان، آثار بنا.

مُثَنَّا: دو تا. چنان که بانگ چون به کوه رسد باز گردد و بانگ دو شود.

کُهِ پست: استعاره از آن که قابلیت پذیرفتن حق را ندارد. آن که لایق مخاطبت درگاه حق نیست.

مُناخ: جاى اقامت.

بی صَدا : یعنی انعکاس نمی یابد وتکرار نمی شود.

( 1344) پیش از طوفان و بعد از طوفان در هر ماجرا مخاطب من تو بوده‏اى‏. ( 1345) بار الها اى آن که سخن نو و کهنه را تو عطا فرموده‏اى من همیشه با تو طرف مخاطبه بوده و سخن مى‏گفتم نه با دیگران‏. ( 1346) آیا نه این است که عاشق روز و شب گاهى با تپه‏ها و گاهى با دشت و دمن سخن مى‏گوید؟. ( 1347) در ظاهر رو به تپه و دشت نموده ولى با چه کسى سخن مى‏گوید؟ و که را مدح مى‏کند؟. ( 1348) اکنون شکر مى‏کنم که طوفان را فرستادى و واسطه تپه و دشت را برداشتى‏. ( 1349) زیرا که تپه‏ها لئیم و بد بودند نه ندایى و نه انعکاس صوتى از خود ابراز مى‏نمودند. ( 1350) من مى‏خواهم تپه‏هایى را طرف خطاب نمایم که چون کوه صداى مرا منعکس کرده و جواب دهد. ( 1351) تا دو مرتبه باز نام تو را بشنوم آرى من عاشق نام تو هستم که آرام جانها است‏. ( 1352) هر پیغمبرى کوه را از آن دوست دارد که نام تو را دو مرتبه بشنود. ( 1353) آن کوه پست سنگلاخ براى فرود آمدن موش خوب است نه ما. ( 1354) آن جایى که من سخن بگویم و او یار من نشده و آواز مرا منعکس نکند. ( 1355) خوب است چنین کوهى را با زمین یکسان نمود و چون هم دم نیست باید زیر پایش گذاشت‏.

خداوندا پیش از طوفان در هر امری تو را خطاب می‏کردم، بعد از این هم مخاطب من، تویی. مرد حق اگر سخن بگوید، در برابر خود وجودی جز پروردگار نمی‏‏بیند. نوح نیز می‏گوید: سخن من با همان مردم عاصی نیز سخن با حق بود. ای خدایی که حرف‌های نو به الهام توست و حرف‌های دیرین هم از توست و ای خدایی که معنای دیرین توحید را با کلوات و الفاظ نو به نوی انسان‌ها، تفهیم می‏کنی. «اطلال و دمن»؛ خرابه‌خانه‏ها و آثار باقیمانده از زندگی است که پس از کوچ کارون‌ها یا نابودی قبایل و آبادی‌ها برجای مانده است. حضرت نوح می‏گوید: همان‌طور که عاشق درگفت‌وگو با اطلال و دمن، با معشوق در گفت‌وگو است من هم در ارشاد این مردم، روی سخن به تو داشتم و این مردم اطلال و دمن بودند که مرا به یاد تو می‏انداختند. اکنون این اطلال و این واسطه‏های مادی از میان رفتند. حضرت نوح گلِه می‏کند که مردم به ندای ارشاد او پاسخی نمی‏‏داده‌اند. می‏گوید: خدایا من درجست‌وجوی امتی بودم که وقتی من می‏گفتم خدا، آنها نیز بگویند خدا تا نام تو را دو بار بشنوم، زیرا «عاشق بر نام جان آرام تو». همه انبیا به کوه علاقه داشتند، زیرا در کوه از بازتاب صدای خود، وقتی که خدا را یاد می‏کردند، دو بار نام خدا را می‏شنیدند. مولانا به انسان‌ها اشاره می‏کند که وجود شما بانگ مرد حق را انعکاس نمی‏‏دهد و اگر کوه هم باشند، مثل سنگلاخ پست‌اند که فقط می‏تواند لانهْ موش باشد. مناخ یعنی جای آسایش، آشیانه.

مولانا در این ابیات متعالی‌ترین مرتبه خداشناسی در عرفان را بیان می‏کند و آن شناخت بی‏واسطه ذات الهی است. این اصل مبتنی بر آیات قرآنی و اقوال اولیا و امامان معصوم(ع) است. از آن جمله در آیهْ شریفه سوره آل عمران آمده است:« شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِکَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَاً بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»: گواهی دهد خدا که نیست معبودی جز او و فرشتگان و دانشمندان نیز گواهی دهند که نیست معبودی جز او که عزیز و فرزانه است و عدل و داد، بدو پایدار است. [1] طبق مفاد این آیه شریفه، سه نوع دلالت بر ذات احدیت وجود دارد که نخستین و عالی‌ترین آن، دلالت حق برذات خود است. مولا علی(ع) نیز در دعای صباح می‏فرماید: «یامن دلّ‌علی ذاته بذاته؛ ای خدایی که تو خود دلیل بر خودی». امام حسین(ع) نیز در دعای عرفه می‏فرماید:

«الهی ترددی فی الآثار یوجب بعدالمزار فاجمعنی علیک بخدمة توصلنی الیک. کیف یستدل علیک بما هو فی وجوده مفتقرالیک؟ ایکون لغیرک من الظهور مالیس لک حتی یکون هو المظهر لک؟ متی غبت حتی تحتاج الی دلیل یدلّعلیک؟ ومتی بعُد ت حتی تکون الآ ثارهی التی توصل الیک؛ معبودا اندیشه در نمودهای (جهان هستی) مرا از دیدارت دور کرده است، پس مرا به خدمتی توفیق ده که بدان به تو واصل شوم. چگونه می‏توان با چیزی که خود ذاتاً به تو نیازمند و فقیر است به سوی تو راه یافت؟ آیا غیر تو از تو نمایان‌تر است که بدو آشکار شوی؟ توچه وقت غایب بوده‏ای که برای یافتنت نیاز به دلیلی باشد؟ و چه وقت دور بوده‏ای که نمود‏های جهان، مرا به تو رسانند»؟

حضرت سجاد نیز در دعای ابوحمزه ثمالی می‏فرماید: «بک عرفتک وانت دللتنی علیک ودعوتنی الیک ولولا انت لم ادر ماانت؛ خدایا تو را به خودت شناختم و تو مرا برخویش راهنمایی کردی و به سوی خود فراخواندی و اگر تو نبودی نمی‏‏دانستم تو کیستی.» امام صادق نیز فرمود: «اعرفوا الله بالله؛ خدا را به خدا شناسید.» عرفای اسلامی ‏از این نحو خداشناسی که زیباترین و عالی‌ترین ترنّم توحیدی و خداشناسی است به برهان صدیقین یاد کرده‌اند.



[1] - سوره آل عمران، آیهْ 18

 


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 642 بازدید
بازدید دیروز: 528 بازدید
بازدید کل: 1401076 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]