( 1394)جمع صورت با چنین معنیِّ ژرف |
|
نیست ممکن جز ز سلطانی شگرف |
( 1395)در چنین مستی مراعات ادب |
|
خود نباشد ور بود باشد عجب |
( 1396)اندر استغنا مراعات نیاز |
|
جمع ضدین است چون گرد و دراز |
( 1397)خود عصا معشوق عمیان میبود |
|
کور خود صندوق قرآن میبود |
( 1398)گفت کوران خود صنادیقاند پر |
|
از حروف مصحف و ذکر و نذر |
( 1399)باز صندوقی پر از قرآن به است |
|
زآنکه صندوقی بود خالی بهدست |
( 1400)باز صندوقی که خالی شد ز بار |
|
به ز صندوقی که پر موش است و مار |
شگرف: بزرگ.
سلطان شگرف: استعاره از پیمبر یا ولىِّ خدا.
استغنا (استغناء): در لغت بىنیازى است و در اصطلاح صوفیان مقام کبریایى است، چنان که هیچ چیز را به حساب نیارند. فرید الدین «استغنا» را یکى از هفت وادى عرفان دانسته است:
بعد از این وادى استغنا بود نه در او دعوى و نه معنى بود
مىجهد از بىنیازى صَرصرى مىزند بر هم به یک دم کشورى
هفت دریا یک شَمَر اینجا بود هفت اخگر یک شرر اینجا بود
(منطق الطیر عطار، ص 200)
مراعات نیاز: یعنی مردان حق به هیچ عامل این جهانی، واز جمله به لفظ وعبارت برای بیان آنچه در می یابند، نیاز ندارند.
عمیان: یعنی کوران.
عصا معشوق عمیان میبود: عصا معشوق کوران است.
حروف مصحف: یعنی الفاظ قرآن.
ذِکر: یاد پروردگار و تکرار اسمای او در خلوت است. کنایه از آیههاى قرآن.« ذلِکَ نَتْلُوهُ عَلَیْکَ مِنَ اَلْآیاتِ وَ اَلذِّکْرِ اَلْحَکِیمِ». [1]
نُذُر: جمع نذیر: به معنای هشدارها و اندرزها دربارهْ تکالیف شرعی است، آن چه ترساننده باشد از نشانههاى الهى یا گفتار پیمبران.« وَ ما تُغْنِی اَلْآیاتُ وَ اَلنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ».[2] نیز کنایه از کتابهاى پیمبران.« هذا نَذِیرٌ مِنَ اَلنُّذُرِ اَلْأُولى.»[3]
گشت ارسلناک شاهد در نُذُر ز آن که بود از کَون، او حرّ بن حُر
3824/ د / 1
صندوق خالی ز بار: کسی است که علم ظاهر را ندارد و راهی به باطن هم نیافته است
صندوق پر از موش و مار: است؛ یعنی مرد ناآگاه که در وجودش کفر و عصیان هم باشد.
مولانا میگوید: ظاهر و لفظ قرآن برای کسانی مهم است که به حقیقت و معنای آن نرسیدهاند و آن «معنی ژرف» در این الفاظ نمیگنجد، مگر یک نیروی الهی در کار باشد. بیان آن معنای ژرف در الفاظ، مثل این است که از «مست» انتظار «مراعات ادب» داشته باشیم. آنها که به حقیقت میرسند؛ مست حقیقتاند و ادراک و حالشان در لفظ نمیگنجد.
مولانا مثال دیگری را بیان میکند: آدم بینیاز، نیازی به مراعات نیاز ندارد. مردان حق نیز به هیچ عامل اینجهانی و از جمله به لفظ و عبارت برای بیان آنچه درمییابند، نیازی ندارند. مولانا میگوید: عصا معشوق کوران است و اهل ظاهر کورانی هستند که حقیقت قرآن را نمیدانند، اما ذهن آنها مانند صندوق انباشته از الفاظ و مباحث گوناگون است و همین الفاظ و مباحث، مانند عصای کوران آنها را سرپا نگه میدارد. مولانا می گوید: کورها، جنبههای لفظی دین را خوب به خاطر میسپارند؛ اما معنای آن را درنمییابند. اگر چه یاد داشتن این الفاظ نیز بد نیست.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |