( 1401)حاصل اندر وصل چون افتاد مرد |
|
گشت دلّاله به پیش مرد سرد |
( 1402)چون به مطلوبت رسیدی ای ملیح |
|
شد طلب کاریّ علم اکنون قبیح |
( 1403)چون شدی بر بامهای آسمان |
|
سرد باشد جست وجوی نردبان |
( 1404)جز برای یاری و تعلیم غیر |
|
سرد باشد راه خیر از بعد خیر |
( 1405)آینهروشن که شد صاف و جلی |
|
جهل باشد بر نهادن صیقلی |
( 1406)پیش سلطان خوش نشسته در قبول |
|
جهل باشد جستن نامه و رسول |
دَلاّلَه: زن واسطه در خواستگارى. آن که زن را براى خواستگار بیابد.
قبیح بودن طلبکارى...: نگاه کنید به: داستان بعد.
ملى (ملىء): در لغت به معنى توانگر، توانا، پر، ممتلى، و مانند آن به کار رفته است. در دیوان کبیر نیز به معنى توانگر و پر است:
باغ و گلستان مَلى اشکوفه مىکردند دى زیرا که بر ریق از پگه خوردند خمّاران ما
(دیوان کبیر، ب 398)
بام آسمان: همان کمال روحانی.
نردبان: علوم شرعی است.
سرد باشد: یعنی کار بی مزه یی است، ابلهانه است.
هرگاه سالک در سیرالیالله به نعمت وصال دست یافت، دیگر واسطهْ وصال او به مطلوب از چشم او میافتد و اهمیت خود را از دست میدهد. هرچه سالک از نظر روحی ترقّی یابد باید به تناسب آن، ابزار و وسیلهْ ارتقای خود را نیز کمال ببخشد و در مواقف پیشین در جا نزند. مولانا میگوید: ای سالک نمکین! چون به مطلوب خود واصل شدی، دیگر زشت است که از آن پس، درصدد همان دانشی برآیی که تو را بدان مطلوب رسانده است. بنابراین باحصول مدلول، در طلب دلیل برمیا. برای مثال، هرگاه بر فراز آسمان گام نهادی، دیگر جستن نردبان کار بیمزه و ابلهانه است. واصلانِ به حق اگر در پی علم اهل ظاهر باشند، زشت و قبیح است، مگر اینکه علم ظاهر را برای یاری و ارشاد دیگران بهکار بگیری. مثال دیگر، شخصی که مورد قبول سلطان باشد و به حضور او بار یافته و کنار او با خوشی نشسته باشد، دیگر زشت است که او درصدد سالنامه و پیک به حضور شاه باشد.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |