( 1491) اى تقاضاگر درون همچون جَنین |
|
چون تقاضا مىکنى اتمامِ این |
( 1492) سهل گردان ره نما توفیق ده |
|
یا تقاضا را بهل بر ما منه |
( 1493) چون ز مفلس زر تقاضا مىکنى |
|
زر ببخشش در سِر اى شاهِ غنى |
( 1494) بىتو نظم و قافیه شام و سحر |
|
زَهره کى دارد که آید در نظر |
( 1495) نظم و تجنیس و قوافى اى علیم |
|
بنده امر تواند از ترس و بیم |
تقاضاگر: یعنی آن معانی جوشان در درون مولانا.
شاه غنی: پروردگار است.
نهادن (بر کسى): تحمیل کردن.
سِرّ: نهان، پنهانى.
زر در سر بخشیدن: استعاره از توفیق دادن.
تَجنیس: دو کلمه که در حرفها یکى باشند و در معنى مغایر و آن را «جناس» نیز گویند، و تجنیس را نوعهاست.
مولانا قصه را رها کرده است ومی خواهد از معانی بلندی سخن بگوید که در درونش می جوشد، تقاضاگر درون مولانا که همان روح مولاناست، یا ندای حق در دل اوست به صورت یک کشش باطنی جلوه کرده است. این تقاضاگر، مانند جنینی در رحم حرکت دارد، می خواهد در قالب الفاظ بیرون بیاید. این کشش به هر حال متأثر از الهام حق است، ومولانا وقتی که به آن خطاب می کند، روی به حق دارد.معنی سخن مولانا این است که: ای حرکت معنوی در درون من! اگر می خواهی که این بحث معانی را به کمال برسانم، سهل گردان ، ره نما وتوفیق ده، واگر این کار را نمی کنی، پس تقاضا هم نکن. زیرا که من خود مفلسم، هرچه بگویم باید از الهام وعنایت حق در من پدید آید.
همانگونه که ملاحظه فرمودید، در داستان «تقاضاگرِ روزى بىرنج» خواندیم که روزىِ وى به خانهاش در آمد.
مولانا نیز همچون او به دعا مىایستد و از خدا مىخواهد در پایان بخشیدن مثنوى یا پایان دادن آن چه را از معارف اسلامى در سینه دارد، او را یارى فرماید. اوست که گوید بگو، و هم اوست که باید او را توفیق دهد. بىخواست او و بىبخشش او هیچ کارى انجام نگیرد و هیچ علمى به متعلم املا نگردد.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |