هرگاه مؤمن خود را از دنیا خالی کند، والا گردد وشیرینی دوستیِ خدا را دریابد و از نظر اهل دنیا، گویی دیوانه به شمار آید؛ حال آن که شیرینیِ دوستی خدا، با آن مردم درآمیخته است و در نتیجه، به غیر از او نمی پردازند.با خودم را از دل هایشان برخواهم کَند . [امام صادق علیه السلام]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفترسوم(160)
دوشنبه 95 تیر 14 , ساعت 12:42 صبح  

تسبیح موجودات

( 1496)چون مسبح کرده‌ای هر چیز را
 

 

ذات بی‏تمییز و با تمییز را

( 1497)هر یکی تسبیح بر نوعی دگر

 

گوید و از حال آن این بی‌خبر

( 1498)آد‌می‏ منکر ز تسبیح جماد

 

و آن جماد اندر عبادت اوستاد

( 1499)بلکه هفتاد و دو ملت هر یکی

 

بی‌خبر از یک‌دگر واندر شکی

( 1500)چون دو ناطق را ز حال هم‌دگر

 

نیست آگه چون بود دیوار و در

( 1501)چون من از تسبیح ناطق غافلم

 

چون بداند سبحه‌ْ صامت دلم

( 1502)هست سنی را یکی تسبیح خاص

 

هست جبری را ضد آن در مناص

( 1503)سنی از تسبیح جبری بی‌خبر

 

جبری از تسبیح سنی بی‏اثر

( 1504)این همی‌گوید که آن ضال است و گم

 

بی‌خبر از حال او و از امر قم

( 1505)و آن همی ‏گوید که این را چه خبر

 

جنگشان افکند یزدان از قدر

( 1506)گوهر هر یک هویدا می‌کند

 

جنس از ناجنس پیدا می‌کند

( 1507)قهر را از لطف داند هر کسی

 

خواه دانا خواه نادان یا خسی

( 1508)لیک لطفی قهر در پنهان شده

 

یا که قهری در دل لطف آمده

( 1509)کم کسی داند مگر ربانیی

 

کش بود در دل محکّ جانیی

( 1510)باقیان زین دو گمانی می‌برند

 

سوی لانه‌‌خود به یک پر می‌پرند

 مُسبِّح کردن: قدرت تسبیح دادن. برگرفته از قرآن کریم است: «وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ». [1]

          مر جمادى را کند فضلش خبیر             عاقلان را کرده قهر او ضریر

513 / د /1،( نگاه کنید به: شرح بیت 1020 / د /3)

سُنّى: در این عبارت کسى است که در کار و اندیشه، پیروى از سنّت رسول (ص) کند. گفتار و رفتار و تقریر او را به کار بندد.

أمرِ قُم: اشاره است به آیه: قُمْ فَأَنْذِرْ: برخیز و بترسان.[2] و در جمله «امر قم» نکته‏اى است و آن اینکه اگر سخن جبرى درست باشد، انذار معنى نخواهد داشت.

قدر: به دو معنى است یکى تفصیل قضاست که در علم خدا رفته است و دیگرى قدرت بنده. و پیروان این اندیشه را «قَدَریَّه» گویند و در اینجا معنى نخست مقصود است. (تقدیر ازلى چنین بود که اینان با هم مخالف باشند.) هر چند به معنى دوم هم مى‏توان گرفت. (جنگ این دو دسته بر سر قدرت داشتن یا نداشتن آدمى است).

لطفِ پنهان در قهر...: گاه خداوند بنده نافرمانى را نعمتى دهد مال یا جاه یا تندرستى، او پندارد که این نعمت او را نیک است، حالى که آن استدراج است که:« إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً»[3]. و گاه بنده را به سختى بیازماید و صبر او را ببیند تا بر رتبت او بیفزاید.

          گر ندیدى سود او در قهر او             کى شدى آن لطف مطلق قهر جو

          بچّه مى‏لرزد از آن نیش حجام             مادر مشفق در آن دم شاد کام‏

244- 243/ د / 1

شناخت لطف را در قهر و قهر را در لطف، همه کس نتواند چه آن خاص اولیاست.

مِحَکِّ جانى: درون روشن که تمیز سره از ناسره تواند داد.

با یک پر به لانه پریدن: یعنی باگمان نه با یقین . نگاه کنید به: بیت‏هاى بعد.

روی سخن به حضرت حق است: تو ای تمام هستی! حتی جمادات را به ستایش خود واداشته‌ای. هر یک فقط از تسبیح و عبادت خود آگاه است:

باد و خاک و آب و آتش بنده‏اند

 

با من و تو مرده، با حق زنده‌اند

مولانا می‏گوید: جنگ فرقه‏های مختلف مذهبی به همین است که از تسبیح و حقیقت یک‌دیگر بی‌خبرند. در و دیوار هم در تسبیح‏اند، اما وقتی که دو انسان از دو فرقهْ مختلف، عبادت و تسبیح یک‌دیگر را درک نمی‏‏کنند، در و دیوار چگونه تسبیح یک‌دیگر، یا تسبیح دیگر موجودات را دریابند؟ مولانا می‏گوید: آن که تمامی ‏سنّت را به‌جا می‏آورد؛ و آن‌که جبری است و گناه و بی‌توفیقی خود را هم به حساب حق می‏گذارد، هر دو در تسبیح‏اند و به حق پناه می‏برند، اما تسبیح یک‌دیگر را در نمی‏یابند و قبول ندارند. «ضال»، یعنی گمراه. ‌«امر قم» اشاره به سورهْ مدثر است که پروردگار به پیامبرش فرمود: برخیز و اندرز بگو و هدایت کن و پروردگارت را بزرگ دار و جامه‌ات را پاک کن. منظور این است که به فرمان حق همه موظف به تسبیح و عبادت‌اند.

باز مولانا اشاره دارد که هر فرقه‏ای فرقه‏های دیگر را از خدا بی‏خبر و از حقیقت دور می‏داند و تقدیر الهی آنها را در برابر هم قرار داده است، تا گوهر هر یک را هویدا کند. مولانا می‏گوید: پروردگار گاه قهر خود را به صورت لطف و گاه لطف خود را به صورت قهر نشان می‏دهد و این آزمایش بندگان است. تنها مردانِ حق و واصلِ ربانی این لطف و قهر پنهانی را می‏شناسد، زیرا در درون خود سنگ آزمایش دارند. سایر مردم دربارهْ تشخیص قهر و لطف، تنیده و پیرو ظن و گمان خویش‏اند و لاجرم فقط با یک بال به سوی مقصود خویش پرواز می‏کنند. لذا با اطمینان و یقین زندگی نمی‏‏کنند. در قرآن کریم است که هر چیز خدا را تسبیح مى‏گوید و چنان که نوشته شد معتزلیان تسبیح جمادها را به تسبیح انسان‏ها بر گردانده‏اند. (نگاه کنید به: شرح بیت 1027 3 به بعد) مولانا به تعریض به آنان مى‏گوید، اگر شما در فهم تسبیح صامت‏ها درمانده‏اید و از آن بى‏خبرید ناطق‏ها را هم از تسبیح یکدیگر خبرى نیست. سنّى را در تسبیح روشى است و جبرى را روشى دیگر. هر یک دیگرى را به گمراهى نسبت مى‏دهد. آن که از حقیقت حال هر کس آگاه است خداست یا اولیاى خدا.


[1] - (سوره اسراء،آیه 44)

[2] - (سوره مدثر،آیه 2)

[3] - (آل عمران، 178)


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 81 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1401707 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]