اگر بردبار نیستى خود را به بردبارى وادار چه کم است کسى که خود را همانند مردمى کند و از جمله آنان نشود . [نهج البلاغه]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفترسوم(161)
دوشنبه 95 تیر 14 , ساعت 12:43 صبح  

جایگاه علم و ظن و صاحب یقین 

( 1511)علم را دو پَر گمان را یک پر است

 

ناقص آمد ظن به پرواز ابتر است

( 1512)مرغِ یک‌پر زود افتد سرنگون

 

باز بر پرد دو گا‌می‏ یا فزون

( 1513)افت خیزان می‌رود مرغ گمان

 

با یکی پَر بر امید آشیان

( 1514)چون ز ظن وا رست علمش رو نمود

 

شد دو پر آن مرغِ یک‌پر پر گشود

( 1515)بعد از آن یمشی سوّیا ً مستقیم

 

نه علی وجهه مکباً او سقیم

( 1516)با دو پر بر می‌پرد چون جبرئیل

 

بی گمان و بی‏مگر بی‏قال و قیل

( 1517)گر همه عالم بگویندش تو ای

 

بر ره یزدان و دین مستوی

( 1518)او نگردد گرم‌تر از گفتشان

 

جان طاق او نگردد جفتشان

( 1519)ور همه گویند او را گمرهی

 

کوه پنداری و تو برگ کهی

( 1520)او نیفتد در گمان از طعنشان

 

او نگردد دردمند از ظعنشان

( 1521)بلکه گر دریا و کوه آید بگفت

 

گویدش با گمرهی گشتی تو جفت

( 1522)هیچ یک ذره نیفتد در خیال

 

یا به طعن طاعنان رنجورحال

 یَمشِى سَوِیًّا مُستَقیم: راست قامت مى‏رود بر راه راست.

عَلى وَجهِه مُکِبّاً أو سَقیم: بر روى خود نگون سار یا بیمار. هر دو فقره گرفته از قرآن کریم است:« أَ فَمَنْ یَمْشِی مُکِبًّا عَلى‏ وَجْهِهِ أَهْدى‏ أَ مَّنْ یَمْشِی سَوِیًّا عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»: آن که نگون سار بر روى مى‏رود راه یافته‏تر است یا آن که راست قامت بر راه راست مى‏رود.[1]

مستوی: یعنی هموار و درست.  

دین مستوى: دینِ درست، دین راست.

طاق: یگانه، منفرد، که از همگان ممتاز است.

جانِ طاق: یعنی روح بی‏مانند.

ظعن: یعنی دورشدن و کوچ کردن، رفتن از جایى به جایى، و مقصود واگذاردن و ترک گفتن است.

گمان از طعنشان : چنان که خواهیم دید اسرائیلیان بر داورى داود خرده مى‏گیرند. خرده گیرى آنان بر پایه علم ظاهرى است. مرد مستمند بى‏رضایت و اجازت خداوندِ گاو، گاو را مى‏کشد، اما داود به وحى الهى از حقیقت حال آگاه است و با علم الیقین قضاوت مى‏کند نه با علم نظرى یا علم تقلیدى. مولانا بارها از چنین علم‏ها به «ظن» تعبیر مى‏کند چرا که ظن را دو رویه است. بود که با واقع منطبق باشد و بود که خلاف واقع رود که« وَ إِنَّ اَلظَّنَّ لا یُغْنِی مِنَ اَلْحَقِّ شَیْئا»ً[2].

          هر گمان تشنه یقین است اى پسر             مى‏زند اندر تزاید بال و پر

          چون رسد در علم پس پَر پا شود             مر یقین را علم او بویا شود

4119- 4118/ د / 3

منظور از علم در این ابیات، علم الهی است و در مقابل این علم، مولانا غالباً «ظن» و «گمان» و کلماتی از این نوع را می‏آورد و منظورش علوم ظاهری و مباحث اهل مدرسه است که آن را «علم اهل حس» نیز می‏گوید. علم مردانِ واصل به حق، پیوسته به علم مطلق حق است و با یقین همراه است. به‌طور‌کلی منظور مولانا این است که انسان با علوم این جهانی، علوم اهل حس، علوم تقلیدی و مدرسه‌ای همیشه در ظن و گمان است و به حقیقت نمی‏‏رسد و آرامشِ حاصل از یقین را پیدا نمی‏‏کند. پس از آن که انسان از مرحلهْ ظن و گمان گذشت، راه را مستقیم و منظم طی می‏کند، نه «برروی به زمین خورده».

«قال و قیل» اشاره به بحث و جدل فرقه‏های مختلف است. انسانی که به مرتبهْ یقین می‏رسد کاری به این بحث‌ها ندارد. در چهار بیت بعد، مرد صاحب یقین را توصیف می‏کند که نه ستایش، او را مغرور می‏کند و نه نکوهش، او را نومید می‏سازد.



[1] - (سوره ملک،آیه 22)

[2] - (سوره نجم،آیه 28)


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 504 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1402130 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]