( 1636)اندر آن کُُه بود اشجار و ثِمار |
|
بس مُرودى کوهى آن جا بىشمار |
( 1637)گفت آن درویش یا رب با تو من |
|
عهد کردم زین نچینم در زمن |
( 1638)جز از آن میوه که باد انداختش |
|
من نچینم از درختِ مُنتَعَش |
( 1639)مدتی بر نذر خود بودش وفا |
|
تا در آمد امتحانات قضا |
( 1640)زین سبب فرمود استثنا کنید |
|
گر خدا خواهد به پیمان برزنید |
( 1641)هر زمان دل را دگر میلی دهم |
|
هرنفس بر دل دگر داغی نهم |
( 1642)کل اصباح لنا شان جدید |
|
کل شیء عن مرادی لایحید |
( 1643)در حدیث آمد که دل همچون پریست |
|
در بیابانی اسیر صرصریست |
( 1644)باد پر را هر طرف راند گزاف |
|
گه چپ و گه راست با صد اختلاف |
( 1645)در حدیث دیگر این دل دان چنان |
|
کآب جوشان ز آتش اندر قازغان |
( 1646)هر زمان دل را دگر رأییبود |
|
آن نه از وی لیک از جاییبود |
( 1647)پس چرا آمن شوی بر رأی دل |
|
عهد بندی تا شوی آخر خجل |
( 1648)این هم از تأثیر حکم است و قدر |
|
چاه میبیینی و نتوانی حذر |
( 1649)نیست خود ازمرغ پران این عجب |
|
که نبیند دام و افتد در عطب |
( 1650)این عجب که دام بیند هم وتد |
|
گر بخواهد ور نخواهد میفتد |
( 1651)چشم باز و گوش باز و دام پیش |
|
سوی دامی میپرد با پر خویش |
صریح: آشکارا. و در اصطلاح اصولیان لفظى که معنى آن بخودى خود روشن بود و در فهماندن معنى نیازى به قرینه نداشته باشد.
کنایت: آوردن لفظى یا عبارتى و معنى لازم آن را خواستن، چنان که گویند «درِ خانه فلان کس به روى همه باز است.» یعنى بخشنده و جوانمرد است.
مُرود: أمرود، گلابى.
مُنتَعش: (اسم مفعول از انتعاش) در لغت بهبودی پس از بیمارى. و در این بیت: بالیده، شاداب معنى مىدهد.
اِستثنا: در لغت بیرون کردن جزئى از حکم کل که پیش از آن آمده و در این بیت مقصود «إن شاء اللَّه» گفتن است.
بر زدن: افزودن. وقتى پیمانى مىبندید «إن شاء اللَّه» را بدان بیفزایید. اشاره بمضمون آیه واقعه در سوره کهف که مىفرماید:« وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اَللَّهُ»: یعنى هرگز نگویید که کارى را فردا خواهم کرد مگر اینکه بگوئید اگر خدا بخواهد.[1]
کُلُّ اِصباح...: هر بامداد ما را شأنى تازه است و هیچ چیز از مراد ما به یک سو نمىشود. (همه چیز در فرمان ماست.) برگرفته از قرآن کریم است: «کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ». [2]
دل همچون پرى است: اشاره است به حدیثى که در احادیث مثنوى از مسند احمد و احیاء علوم الدین آمده است: إنَّ هَذَا القَلبَ کَرِیشَةٍ بِفَلاةٍ مِنَ الأرضِ یُقِیمُها الرِّیحُ ظَهراً لِبَطنٍ: این دل همچون پرى است به دشتى از زمین که باد آن را به پشت رو مىگرداند».[3]
صَرصَر: تند باد.
قازغان: قزغان (ترکى): دیگ بزرگ.
آب جوشان در قازغان: لَقَلبُ ابنِ آدَمَ أشَدُّ انقلاباً مِنَ القِدرِ اِذا اجتَمَعَت غَلیاً.[4]
ایمن شوی بر رأی دل: یعنی به آنچه دل میخواهد تکیه کنی و از توجه به خدا غافل شوی و از گفتن «ان شاء الله» خودداری کنی.
از جایی: یعنی از حضرت حق، از عالم غیب.
عطب:یعنی ویرانی و نابودی، هلاکت، تباهى.
وَتَد: میخ.
چشم باز...: نظیر:
چشم باز و گوش باز و این ذُکا خیرهام در چشم بندى خدا
1109 / د /3
مولانا از زبان پروردگار میگوید: هر زمان میل و گرایشی در دل ایجاد میکنم و در آن داغی تازه بر دل میگذارم. در هر بامداد کاری تازه دارم، و هیچ کاری از حیطه مشیت من خارج نمیشود. مولانا میگوید: باید به خواست خدا تکیه کرد؛ چون دل ما هر لحظه خواستههایی دیگری دارد و هر زمان نیز غم و درد تازهای، خواسته دل را عوض میکند. این خواستهها، همه از مشیت حق است. سپس برای تأیید این سخن خود به دو حدیث نبوی استناد میکند. یکی این که: این قلب مانند پری به هامون است که باد آن را زیر و زبر کند»، و حدیث دیگر: قلب مؤمن در دگرگونیهایش همانند دیگ در حال جوش است.» علت نامگذاری قلب، به «قلب» همین است که قلب ذاتاً در میان احوال مختلف منقلب است. «با صد اختلاف» یعنی با صدگونه زیروروکردن و دگرگون ساختن. مولانا میگوید: همین که به خواست دل تکیه میکنی، باز هم مشیت حق است که تو را آگاه نمیکند تا دچار مشکلی شوی و خدا را ببینی.
[1] - سوره کهف، آیه23- 24
[2] - (سوره رحمن،آیه 29)
[3] - احادیث مثنوى (ص 80)
[4] - (احادیث مثنوى، ص 80، از مسند احمد)
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |