( 1652)بینی اندر دلق مهتر زادهای |
|
سر برهنه در بلا افتادهای |
( 1653)در هوای نابکاری سوخته |
|
اقمشه و املاک خود بفروخته |
( 1654)خان و مان رفته شده بدنام و خوار |
|
کام دشمن میرود ادبیروار |
( 1655)زاهدی بیند بگوید ای کیا |
|
همتی میدار از بهر خدا |
( 1656)کاندرین ادبار زشت افتادهام |
|
مال و زر و نعمت از کف دادهام |
( 1657)همتی تا بوک من زین وارهم |
|
زین گل تیره بود که برجهم |
( 1658)این دعا میخواهد او از عام و خاص |
|
کالخلاص و الخلاص و الخلاص |
( 1659)دست باز و پای باز و بند نی |
|
نه موکل بر سرش نه آهنی |
( 1660)از کدامین بند میجویی خلاص |
|
وز کدامین حبس میجویی مناص |
( 1661)بند تقدیر و قضای مختفی |
|
کی نبیند آن بجز جان صفی |
( 1662)گرچه پیدا نیست آن در مکمن است |
|
بتر از زندان و بند آهن است |
( 1663)زآنکه آهنگر مر آن را بشکند |
|
حفره گر هم خشت زندان برکند |
( 1664)ای عجب این بند پنهان گران |
|
عاجز از تکسیر آن آهنگران |
دلق: یعنی جامه فقیرانه.
سر برهنه: کنایه از پریشان حال، نشانه از دست دادن امکانات است، زیرا علامت اجتماعی طبقات و اصناف، غالباً کلاه آنها بوده است.
نابکار: بد کردار، نادرخور.
اقمشه: جمع قماش: کالا از هر جنس، اجناس، کالاها.
کام دشمن رفتن: یعنی دشمن کام، بدبخت، چنان که دشمن خواهد شدن. دشمن شاد گشتن.
ادبیر وار (ادباروار): مُدبَر، بخت بر گشت، دچار بدبختی.
کیا: بزرگ.
همت:نفوذ روحانی مردان راه خداست. در اصطلاح عارفان توجه قلب است با تمام قواى روحانى به جانب حق در طلب حصول کمال براى خود یا دیگرى.
از گل تیره بر جهیدن: مثل از خاک سیاه برخاستن؛ به معنای نجات از بدبختی است، کنایه از رها شدن از گرفتارى.
گِل: غالباً در کلام مولانا کنایه از دنیای مادی است.
نه آهنی: یعنی نه قیدوبندی که او را از رفتن باز دارد.
مناص: یعنی پناه بردن یا پناهگاه.
صَفى: گزیده، پاک از عیب و نقص، وَلىّ.
مَکمَن: یعنی پنهان است، نهان جاى.
حفرهگر: که در جایى سوراخى کند.
مر آن را: یعنی آن بند آهن پیدا و آشکار را.
تکسیر: یعنی شکستن.
«مهترزاده» انسانی است که میخواهد در پی خواستههای خود باشد و از تأثیر قضای الهی غافل است؛ او با اینکه در ظاهر آزاد و مختار است، اما به مراد نمیرسد. سخن از انسانی است که «بند تقدیر و قضای مختفی» او را از رسیدن به مراد دنیایی خود باز میدارد و اگرچه در ظاهر، همه اسباب کار مهیاست، اما نمیتوان کاری کرد. مولانا میگوید: این بند پنهان قضای الهی را فقط جانهای پاک مردان حق میتواند ببیند.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |